شنبه 8 اردیبهشت 1403

سید‌الساجدین از زاویه روایت سید‌مهدی شجاعی + فیلم

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
سید‌الساجدین از زاویه روایت سید‌مهدی شجاعی + فیلم

شجاعی تاریخ را نخوانده، زندگی کرده. اشک‌هایش هنگام نوشتن روی سطر سطر کتاب جا انداخته و احساس غرور و تفاخرش به سلاله پاکش بر ورق ورق کتاب سایه انداخته است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حماسه سجادیه مجموعه‌ای است به قلم سید‌مهدی شجاعی که انتشارات نیستان تاکنون 3 مجلد آن را منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

این مجموعه به واکاوی، روایت و تحلیل وقایع تاریخی دوران حیات پر برکت امام چهارم شیعیان، حضرت علی‌ابن الحسین ابن علی، و سیره آن امام می‌پردازد.

«تویی به جای همه» نخستین مجلد این مجموعه است، سید‌مهدی شجاعی در جلد نخست این مجموعه درباره پناه بردن به دامان حضرت سجاد علیه السلام می‌نویسد:

ما به سجاد ظلم کردیم!

او را بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم.

تنها مرد یک قبیله را، که یک تنه و دست تنها اما عالمانه و امیدوارانه، صدها داغدیده و مصیبت چشیده را اداره کرد و ده‌ها واقعه‌ی خصمانه و فتنه‌گرانه را مدیریت، ندیدیم و نشان ندادیم.

چطور شکوه مردانه و عاقلانه‌ی سجاد را میان ویرانه‌های مدینه ندیدیم؟

چطور سکوت مدبرانه و خردمندانه‌ی پسرِ علی را بیرونِ گودِ حره نشنیدیم؟

چطور حضور جانانه و فداکارانه‌ی دردانه‌ی زهرا را میان جماعت اناث باقی مانده از کربلا حس نکردیم؟

چطور نفهمیدیم و ندانستیم آنکه شجاعانه از پس چندین و چند تلاش مذبوحانه، سربلند و روسفید خودش و اهل خیمه‌اش را بیرون آورد سجاد بود؟

ما نفهمیدیم پسر حسین، آن تشنه لبِ غلتیده در خون، سی و چهار سال بعد از آن کشتارِ ددمنشانه و وحشیانه کجا بود، چه کرد و چگونه زیست؟

ما ندانستیم.... اما راه دانستن همیشه و هنوز باز است.

کتاب دین‌پژوهی و آینده دین منتشر شد

اکنون سجاد اینجاست.

میان سطورِ همین کتاب

سجاد است به جای ِ همه

هیچ کس به جای او نیست»

هر برگی از درختِ این کتاب را که نگاه می‌کنیم، جنگلی انبوه از منابع و کتب دیگر را می‌بینیم که سیدمهدی شجاعی با وسواس و دقتی شگفت‌انگیز وقایع را از میان آنها بیرون کشیده و در قالب عبارات و جملاتی دلنشین و داستانی پر تعلیق و کشش در چهارضلعیِ این کتاب جا داده. معلوم است شجاعی تاریخ را نخوانده، زندگی کرده. اشک‌هایش هنگام نوشتن روی سطر سطر کتاب جا انداخته و احساس غرور و تفاخرش به سلاله پاکش بر ورق ورق کتاب سایه انداخته.

.