سیره حضرت زهرا (س) در مبارزه با نابرابریهای اجتماعی
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت فاطمه زهرا (س)، دختر گرامی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)، نه تنها از نظر معنوی و دینی به عنوان الگویی عالی برای مسلمانان مطرح است، بلکه در مواجهه با نابرابریهای اجتماعی و مشکلات اجتماعی نیز رفتاری شجاعانه و آگاهانه از خود نشان داده است. حضرت زهرا در طول زندگیاش بارها بر عدالت اجتماعی تأکید کرده و در راستای تحقق حقوق زنان، مستضعفان و نیازمندان...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت فاطمه زهرا (س)، دختر گرامی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)، نه تنها از نظر معنوی و دینی به عنوان الگویی عالی برای مسلمانان مطرح است، بلکه در مواجهه با نابرابریهای اجتماعی و مشکلات اجتماعی نیز رفتاری شجاعانه و آگاهانه از خود نشان داده است. حضرت زهرا در طول زندگیاش بارها بر عدالت اجتماعی تأکید کرده و در راستای تحقق حقوق زنان، مستضعفان و نیازمندان جامعه، جهاد کرده است. محمدرضا آتشین صدف، استاد حوزه علمیه قم، طی یادداشتی به موضوع «مواجهه حضرت زهرا (س) با نابرابریهای اجتماعی» پرداخته است.
ضرورت درک درست کنشهای حضرت زهرا (س)
بسیاری از ما غالباً به شیوهای سهلانگارانه کنشهای اهلبیت را تفسیر میکنیم و آنها را نشانههایی از نیکخویی و فداکاریهایی فردی تلقی میکنیم؛ این نگرش سطحی و محدود به رفتارهای حضرت زهرا (س) ما را از درک عمیقتری از معانی اجتماعی این کنشها و تأثیراتشان بر جامعه غافل میسازد. یکی از چالشهای بررسی سیره اهلبیت علیهمالسلام و از آن میان حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها اسیرشدن در کلیشهها برای فهم رفتارها و موضعگیریهای آنان است. بسیاری از ما غالباً به شیوهای سهلانگارانه کنشهای آن بزرگان و بزرگواران را تفسیر میکنیم و برخی رفتارها را صرفاً نشانههایی از نیکخویی و فداکاریهایی فردی تلقی میکنیم؛ برای مثال، بخشیدن لباس نو به فقیر در شب عروسی و پوشیدن لباس کهنه یا بخشیدن افطاری خود به مسکین و یتیم و اسیر و... در نظر ما چهبسا تنها جلوههایی از دلسوزی و انسانیت به شمار آید. این نگرش سطحی و محدود به رفتارهای حضرت فاطمه (س) ما را از درک عمیقتری از معانی اجتماعی این کنشها و تأثیراتشان بر جامعه غافل میسازد؛ بنابراین بایسته است که بهجای آنکه این اقدامات را صرفاً در قالب فضائل فردی اهلبیت (ع) مشاهده کنیم، آنها را کنشهایی اجتماعی در نظر بگیریم که بهطور مستقیم رفع نابرابریهای اجتماعی و ایجاد تغییرات مثبت در جامعه را نشانه گرفته است. اینگونه رفتارهای حضرت فاطمه (س) نه فقط نمایانگر فضائل انسانی و اخلاقی، بلکه نشاندهنده آگاهی ژرف اجتماعی و تعهد بالای آن حضرت به قسط و عدالت است. در واقع این رفتارها تجلی احساس مسئولیت عمیقی است نسبت به قشرهای فقیر جامعه؛ تعهد و احساس مسئولیتی که به موازات فضائل فردی، به تحقق اهداف انسانی و الهی در سطح کلان یاری میرساند. از این رو، در تحلیل سیرت و سیره ایشان، باید به اغراض و ابعاد اجتماعی و نیز تأثیرهای گسترده آنها در جامعه توجه بیشتری کرد و در جستجوی تعبیر و تفسیری باشیم که بتواند پیوند میان این کنشها و تحقق عدالت اجتماعی را بر ما آشکار سازد؛ وگرنه به بیراهه رفتهایم.
لزوم توجه به چالشهای اجتماعی در درک سیره فاطمی
چند سؤال اساسی میتواند ما را در درک عمیقتر وضعیت اجتماعی و رفتاری حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها یاری دهد؛ اساساً چرا باید در جامعه نیازمندانی وجود داشته باشند که حتی در شب عروسیِ دختری جوان، ناچار به درخواست لباسی از او شود؟ آیا آن فقیر به راستی فردی وقیح و بیشرم بوده یا از سر اضطرار؟ چرا حضرت زهرا (س) و خانوادهاش باید غذای افطاری خود را به سائلان ببخشند؟ آیا ایشان نمیتوانستند بگویند برو خدا روزیات را جای دیگری حواله کند؟ این سؤالها و مشابه آنها نه تنها ما را به تأملی عمیقتر در سیره اهلبیت (ع) فرامیخواند، بلکه شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر آن روز جامعه و نیز جامعه امروز را نیز در معرض نقد و بررسی قرار میدهد. پاسخ سؤال اول، وجود نابرابریهای اجتماعی و به بیان دیگر، بیعدالتی اجتماعی در جامعه است. به یاد داشته باشیم که هر نوعی از فقر و نیازمندی، همیشه نتیجه ندانمکاریها و ناکامیهای فردی نیست؛ بلکه در بسیاری از موارد بازتابی از ساختارهای نادرست اقتصادی و اجتماعی است. پاسخ به سؤال دوم این است که حضرت فاطمه زهرا (س)، دختر بنیانگذار حکومت اسلامی این جامعه است؛ و لذا احساس مسئولیت بیشتری نسبت به نابرابریهای اجتماعی دارد؛ در واقع ایشان در برابر این مشکلات بیش از سایر مؤمنان، احساس مسئولیت میکند؛ همچنین است امام علی (ع) که حتی در حین نماز نیز در جهت کاستن از نابرابریها، بیدرنگ انگشتر خود را به فقیر میبخشد. با توجه به این نگرش، اگر دوباره ماجرای مجاهدتهای حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را در دوران پیامبر اکرم (ص) و نیز در وقایع پس از رحلت آن حضرت مرور کنیم، لایههای ژرفتری از چرایی و چگونگی آن رفتارها بر ما آشکار میشود؛ ناگفته پیداست که این نگاه، هرگز نافی جنبههای اخلاقی و عرفانی سیره اهلبیت (ع) نیست؛ بلکه تأکیدی است بر این معناست که سیره اهلبیت (ع) مانند قرآن کریم لایهها و بطون متعددی در طول هم دارد. نکته پایانی اینکه با توجه به نابرابریها و اختلافات طبقاتی موجود در جامعه امروزمان بهشدت به این نوع نگاه به سیره اهلبیت (ع) نیاز داریم؛ باشد که همگان مخصوصاً دولتمردانمان به روش اهلبیت (ع) در این زمینه تأسی کنیم برای اصلاح ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در راستای تحقق عدالت اجتماعی یا دستکم دامن نزنیم به این نابرابریها و اکتفا نکنیم مطالعه داستانوار زندگی آنها و خواندن طوطیوار قرآن و نهج البلاغه.