شنبه 3 آذر 1403

سیلاب در خانه اصلاح‌طلبان

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
سیلاب در خانه اصلاح‌طلبان

دعوای احزاب میانه‌رو و تندرو جریان اصلاح‌طلبی سال‌هاست که در جریان است، گاهی بنا به مصلحت‌های جریانی فروکش می‌کند و گاهی اوج می‌گیرد، اما هیچ‌گاه روی آرامش به خود ندیده است...

به گزارش مشرق، دعوای احزاب میانه‌رو و تندرو جریان اصلاح‌طلبی سال‌هاست که در جریان است، گاهی بنا به مصلحت‌های جریانی فروکش می‌کند و گاهی اوج می‌گیرد، اما هیچ‌گاه روی آرامش به خود ندیده است، جز موسم جمع‌آوری غنائم انتخاباتی که البته با تقسیم قدرت، منافع حزبی بر حیدری نعمتی‌ها چربیده است. یکی دیگری را به فرصت‌طلبی و حضور در قدرت به هر قیمتی متهم می‌کند و دیگری معتقد است تندروهای اصلاح‌طلب که هیچ راهکار عملیاتی برای اصلاح وضع موجود ندارند و فقط به حرف درمانی رو آورده‌اند که با عبور از همه ساختارهای قانونی، مرتب زیر میز می‌زنند.

همیشه گفته‌اند پیروزی شرکای فراوانی دارد، اما کسی حاضر به پذیرش عوارض شکست نیست. انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در 28 خرداد که به دومینوی شکست اصلاح‌طلبان پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 98 پیوست، از جمله بزنگاه‌هایی است که به صحنه رویارویی این دو جبهه معارض درون اصلاحات تبدیل شده است.

با این توصیف همین که نهاد تازه تأسیس اجماع ساز اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نتوانست به اجماع برسد و از نامزد اصلاح‌طلبان حمایت رسمی کند، حکایت از آن دارد که دعواهای دو جناح تندرو و میانه‌رو این جریان بسیار عمیق‌تر از گذشته است. یک سوی این جریان حزب عملگرا و میانه‌رو کارگزاران سازندگی است که با حمایت تمام قد از عبدالناصر همتی پرداخت و همه توان خود را برای جلب مشارکت مردم و پیروزی نامزد متبوع به کار بست.

سوی دیگر، اما حزب اتحاد ملت (عقبه همان حزب منحله مشارکت) است که اگرچه به تصریح انتخابات را تحریم نکرد، اما به تلویح در همین مسیر گام برداشت وچون این حزب افراطی به طعنه نزد دیگر احزاب اصلاح‌طلب به پدرخوانده اصلاحات شهرت یافته، با اعمال نفوذ مانع حمایت رسمی جبهه اصلاحات از همتی شد. اگرچه بسیاری از عقلای اصلاح‌طلب اعتقاد دارند اگر حمایت نهاد اجماع ساز هم به کمک همتی می‌آمد باز هم در نتیجه انتخابات تأثیری نداشت چرا که آن‌ها با چالش بزرگی به نام فروپاشی پایگاه اجتماعی روبه‌رو شده‌اند.

اکنون پس از تحمل شکست سنگین در دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها، گسل‌های این زلزله درونی اصلاح‌طلبان بیش از پیش در حال نمایان شدن است و به نظر می‌رسد با استعفای علیرضا علوی‌تبار عضو حقیقی نهاد اجماع ساز و اظهارات چند روز گذشته حسین مرعشی که گفته بود «قرارمان در این جبهه پیش از این بر مبنای ادامه کار بود، اما باید باز هم در این رابطه بحث کنیم و بعد تصمیم بگیریم» سرنوشت این جبهه برای ادامه فعالیت در هاله‌ای از ابهام و تردید جدی قرار گرفته باشد.

اظهارات غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، اما صفحه دیگری از خود انتقادی صریح اصلاح‌طلبان در فضای رسانه‌ای گشود. دبیرکل حزب کارگزاران در گفت‌وگویی ضمن نقد سازوکار نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان به صورت مصداقی انتقادات خود را متوجه بی عملی سید محمد خاتمی از یک سو و رفتارهای تند و ساختارشکنانه مصطفی تاجزاده از سوی دیگر کرده است. او با بیان اینکه «به خاتمی نقد داریم» گفته است: «تاجزاده فقط حرف می‌زند. ما نمی‌توانیم همزمان هم در انتخابات شرکت کنیم و هم بگوییم می‌خواهیم قانون اساسی را زیر و رو کنیم. گاهی کسی قبول ندارد، اما کسی که در انتخابات می‌آید می‌خواهد در ساختار فعلی کار کند. حکایت این دوستان حکایت فردی است که برنو در دست گرفته بود و می‌خواست شمس‌العماره را فتح کند. در همین انتخابات دیدید که در جریان اصلاح‌طلب بزرگان تا آخرین لحظه در تردید هستند در حالی که شخص سیاسی باید تصمیم بگیرد و جریان شکل بدهد نه اینکه تحت تأثیر قرار بگیرد.»

کرباسچی اضافه کرده است: «این مجموعه رفتارها باعث شد تا آخرین لحظه خط و ربط‌ها مشخص نشود. دفعات قبل هم این اختلافات بود این بار هم شدیدتر بود و باعث تردید و نامشخص بودن تصمیم نهایی شد. خاتمی به تردید نجیبانه رسید و ما به عمل ایشان نقد داریم. تاج‌زاده چه راهکاری دارد؟ هر شب دارد صحبت می‌کند. چه راهکاری دارد؟ آن را بگوید، خب مردم نیامدند، پلن B شما چیست؟ فقط حرف بزند؟ توقع مردم اکت سیاسی است. جوان اصلاح‌طلب می‌خواهد زندگی‌شان به سمتی باشد که بعد از فعالیت سیاسی یک سامان داشته باشد نه اینکه نگران معیشت خود باشد، نمی‌شود که همیشه در حال جدال با حاکمیت مستقر باشد.»

دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ضمن انتقاد به تصمیم نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان برای گنجاندن نام تاجزاده در لیست نامزدهای مورد حمایت این جبهه گفته است: «جهانگیری یا پزشکیان یا شریعتمداری اگر مستقل وارد انتخابات می‌شدند بعید می‌دانم رد صلاحیت می‌شدند، اما وقتی تاجزاده کنار این افراد می‌آید صحنه تغییر می‌کند، خوب یا بد کسی که قانون اساسی را قبول ندارد ردصلاحیت می‌شود. آدمی مثل تاجزاده به این نتیجه که قانون اساسی، صداوسیما و رهبری را قبول ندارد، می‌رسد بعد همه جبهه اصلاح‌طلبان به این آقا یکپارچه رأی می‌دهند، طبیعی است که شورای نگهبان همه را می‌بیند... صد نفر هم باشند رد می‌کند. نمی‌شود که اگر رفیق شما تأیید شد در انتخابات حاضر باشید و اگر رد شد شرکت نکنید.»

شاید بتوان گفت دعوای درونی اصلاح‌طلبان نه از فردای شکست در انتخابات 28 خرداد که درست یک سال قبل از آن و در اردیبهشت سال 99 و پس از شکست در انتخابات مجلس یازدهم شکل علنی به خود گرفت. غلامحسین کرباسچی، آن روزها در گفت‌وگویی با روزنامه «جهان صنعت» گفته بود «کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همین‌طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمی‌توانند به هیچ‌کسی نه بگویند و... نباید تعارف داشته باشیم». اظهار نظری که با واکنش آذر منصوری عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان مواجه و در گفتگو با «ایرنا پلاس» کارگزاران را به قدرت طلبی به هر قیمت متهم کرده بود.

مردم از اصلاح‌طلبان به ستوه آمده‌اند

این، اما پایان داستان نیست، محمد علی وکیلی نامزد اصلاح‌طلب و عضو لیست امید در مجلس دهم با نگاه دیگری به صحنه جریان اصلاح‌طلبی نگریسته است. او شکست اصلاح‌طلبان را متوجه هر دو سوی این جبهه معارض یعنی اصلاح‌طلبان افراطی و کارگزاران سازندگی می‌داند.

او در گفت‌وگویی تفصیلی با سایت «مشرق» گفته است: «واقعیت آن است که اگر بخشی از مردم در انتخابات رأی نداده‌اند به معنای آن نیست که برانداز شده و نظام را قبول ندارند، بلکه آن‌ها از بی‌کفایتی دولت روحانی و اصلاح‌طلبان به ستوه آمده و اعتراض خود را بارأی ندادن نشان داده‌اند. اصلاح‌طلبان تحریمی با نسبت دادن مردم ناراحت از هشت سال ناکارآمدی دولت، به سبد خود در حق آن‌ها جفا می‌کنند، زیرا این دسته که پای صندوق رأی نیامده‌اند، از نظام قهر نکرده‌اند، بلکه به اصلاح‌طلبان و دولت وابسته به آن‌ها اعتراض دارند؛ حتی برخی به خاطر شرایط کرونایی حاکم بر کشور رأی نداده‌اند و نباید آن‌ها را در دسته براندازان قرارداد. اصلاح‌طلبان و براندازان بابی شرمی جریان قهر و دلخور از دولت روحانی را به نام خودشان مصادره می‌کنند؛ که این امر با واقعیت تطبیق ندارد.»

همتی با حمایت خاتمی رأی کمتری می‌آورد

مدیرمسئول روزنامه اصلاح‌طلب ابتکار با تشریح وضعیت جبهه اصلاحات گفت: «جریان اصلاح‌طلب به من هجمه می‌کند که چرا این وضعیت آن‌ها را به‌صورت عریان به رخ جامعه می‌کشم؛ اما آن‌ها باید بدانند که مردم با شرایط فعلی دیگر با اصلاح‌طلبان آشتی نمی‌کنند. اصلاح‌طلبان با چهار بحران موقعیت، بحران مزیت، بحران حکمرانی و بحران کارآمدی روبه‌رو هستند و تا این موارد حل نشود مردم با آن‌ها آشتی نمی‌کنند. واقعیت آن است که حتی اگر همتی امضای خاتمی و جبهه اصلاحات را نیز می‌گرفت، رأی او بیش از نتیجه لیست جمهور در انتخابات شورای شهر تهران نشده و حتی ممکن بود سبدش از همین رأی فعلی نیز کوچک‌تر شود.»

اصلاح‌طلبان در جمهوری اسلامی هستند یا بر آن؟

وکیلی با اشاره به آنکه افراطی‌های اصلاح‌طلب بخشی از جبهه اصلاحات را که رأی داده‌اند سرزنش می‌کنند، گفت: این جماعت تندرو با براندازان هم‌نوا شده‌اند؛ اصلاح‌طلبان باید تعریف کنند در جمهوری اسلامی هستند یا بر آن! در حال حاضر متأسفانه مشخص نیست که متولی اصلاحات چه کسی است، آیا اصلاح‌طلبانی را که خودشان را در نظام تعریف می‌کنند باید صاحب این جریان دانست یا امثال تاج‌زاده و حجاریان را که در جبهه براندازان قرار دارند.

نماینده سابق مجلس گفت: «از آن نیروی اصلاح‌طلب پر سابقه، ریشه‌دار و مورد تأیید امام (ره) تنها ابتذال و مشتی برانداز باقی مانده است. ما تکلیفمان با اصلاح‌طلبان تحریمی و برانداز مشخص است و با آن‌ها همراه نمی‌شویم. آن‌ها باید از جبهه اصلاحات تصفیه شوند. اصلاح‌طلب واقعی همان جریانی بود که شما در مناظره‌های انتخاباتی دیدید.

اصلاح‌طلبانی که نظریه‌های شاذ سیاسی، چون جدا کردن دین از سیاست و بی‌رنگ کردن دین مردم می‌دهد؛ باید از گفتمان اصیل اصلاح‌طلب جدا شوند؛ هرچند صدای آن‌ها بلند است، اما حالا به مرحله‌ای رسیده‌ایم که باید مرزشان مشخص‌شده و چپ‌های خط امامی خودشان را بازسازی کنند. درگذشته عدالت خط اصلی اصلاح‌طلبی بود؛ اما به‌مرور دوگانه عدالت و آزادی و بعد آن عدالت و لیبرالیسم را به چپ‌های سنتی تحمیل شد.»

وکیلی با اشاره به تناقض‌های حاکم بر اصلاح‌طلبان معتقد است: «اصلاح‌طلبان اصیل قربانی دو جریان برانداز امریکایی و نیز لیبرالیسم حزب کارگزاران شده است، حزب کارگزاران سعی کرد اقتصاد آزاد را جایگزین عدالت محوری کرده و محتوای اصلاح‌طلبی را تهی کند. ما قربانی دولبه قیچی شده ایم. یکی اصلاح‌طلبان رادیکال که زبان براندازان خارجی و منافقین است و دیگری لیبرال‌های حزب کارگزاران که فرزندخوانده سرمایه‌داری جهانی شده است. این دودسته اصلاحات را از درون تهی و بی هویت کرده است.»

تاجیک: هسته سخت اصلاح طلبی باید دود شود

محمدرضا تاجیک، تئوریسین جریان اصلاحات و مشاور رئیس دولت اصلاحات نیز با انتشار یادداشتی ضمن تحلیل وضعیت امروز اصلاح‌طلبان نوشته است: «اکنون که جریان رسمی اصلاح‌طلبی لاجرم در اندیشه نقد واساختی خود شده است، شاید در نخستین و ضروری‌ترین گام، باید از هسته سخت خود امتناع و تخطی کند و هسته‌ای نرم و انعطاف‌پذیر و خلاق را جایگزین آن نماید. تا این هسته سخت دود نشود و به هوا نرود، بعید می‌دانم تغییر و تحولی در حال و احوال نظری و عملی این جریان منجمد و یخ‌زده ایجاد شود.

در شرایط کنونی، تنها یک هسته نرم که از هستی و طبیعت و ماهیتی «دائما در حال شدن» برخوردار است و هر لحظه دست اندرکار آفرینش خود و جهان خود است، امکان تقریر داستانی دیگر برای جریان اصلاح‌طلبی را دارد. صریح‌تر بگویم، تا این هسته سخت سنگین‌پا و مومیایی‌شده هست، آش اصلاح‌طلبی همین آش و کاسه آن همین کاسه خواهد بود و تفاوتی در لیل و نهار این جریان ایجاد نخواهد شد. این هسته سخت، سخت به بازی قدرت خوگر شده است و جز آن نخواهد و نتواند. بنابراین، وقت آن رسیده که در و دریچه‌های این جریان گشوده شوند تا نسیمی، نوری، و هوایی تازه بر کالبد کرخت و خموده و خمیده و خموش آن جاری شود.

منبع: روزنامه جوان