سیل امامزاده داود؛ بکگراند عکس خدمت مسئولان
برخی از مسئولان با حضور در منطقه سیل زده امامزاده داود (ع) و گرفتن عکس یادگاری با پاچههای گلی موجی از انتقادات را در فضای مجازی و حتی رسانهها به راه انداختند؛ در حالیکه جنس این حضور منحصر به فرد و مربوط به حضور یکی از مسئولان در حادثه متروپل بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ برخی از مسئولان کشور در یکی دو روز گذشته از میان مناطق مخنلف کشور که گرفتار سیل شدند، به اتفاق هم راهی منطقه سیل زده امامزاده داود (ع) شدند. یعنی منطقه ای که مشخصا ابعادی مذهبی داشته و دارد. جالب اینجاست که این افراد که در این نوشتار سعی شده اشاره ای به نام و نشان آنها نشود بجای بررسی ابعاد حادثه و برآورد خسارت ها با فرو رفتن میان گل و لای موجود با گرفتن عکس یادگاری مبادرت کردند که این اقدام موجی از انتقادات و واکنش های منفی را در فضای مجازی و حتی رسانهها به راه انداخت که بیشتر از اینکه چنین حضوری مثمر ثمر باشد به رفتاری شعاری و مخرب معنا شد که حضور واقعی و باورمند برخی از مسئولان که حضور در صحنه بحران را از روزگار جبهه و جنگ آموخته و با آن آخته شده اند، را خنثی و تحت الشعاع این حرکت بدون دلیل قرار داده است!
***
در کتابی نوشته بود، اولین شاعری که روی و رخساره زیبا را به «ماه» و ماهتاب و متفرعات ماه توصیف کرده، هنرمندی خلاق بوده و شعرای پس از او که به تقلید زیبارویان را در اشعارشان اینگونه وصف کرده اند، مقلدانی دنبالهرو بودهاند.
حال اگر این معادله را در به حضور میدانی مسئولان در حوزه حوادث غیرمترقبه در چند ماه گذشته؛ خاصه پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم تعمیم دهیم به نکته ای خواهیم رسید که شمار قابل توجه مسئولان با حضور میدانی خود در مناطق حادثه خیزی چون متروپل، سیل سیستان و بلوچستان و سیل اخیر استهبان، فیروزکوه و امامزاده داوود (ع) نقش همان مقلد را داشته اند.
حضور حاج قاسم سلیمانی در حادثه سیل خوزسنان - سال98
به گونهای که تصویر برخی از مسئولان در چند روز اخیر که به اسم بازدید و حضور میدانی در مناطق حادثهخیز و سیلزده به این نقاط سفر کرده بودند، در شبکه های اجتماعی بازتاب عجیبی و صد البته وارونه ای داشت. یعنی بیش از آنکه موجب تحسین شود، بهانه تخریب شد؛ چرا که حضوری اینگونه که در پس زمینه عکس یادگاری مسئولان چه خانواده هایی داغدار و چه خانه هایی ویران شده اند؛ حکایت شمشیر به دست زنگی مست سپردن بوده و لاغیر!
در این زمانه که دشمن فضای مجازی را به آوردگاهی تبدیل کرده و با قدرت اهریمنی خود در حوزه ترفندهای سایبری و توان بالای سفسطهگری تمام اقدامات مثبت حاکمیت را نیز تحت الشعاع قرار داده و میدهد؛ تا چه رسد به این دست از اقداماتی که بخودی خود حکایت «عسس بیا مرا بگیر» است!
بهرحال چه می شود کرد که برخی از مسئولان ما بجای خدمت صادقانه به مردم مصیبت دیده به «عکس» آن دلخوشند! و در این رهگذر خواسته و ناخواسته گزک به دست دشمن می سپارند و بهانهای موجز که زبان دفاع در مقابلشان الکن باشد!
بیشتر بخوانید:
رانش زمین در منطقه امامزاده داوود تهران / هفت نفر مصدوم شدند
مرهم آلام خوزستان؛ مردی که از جنگ تا سیل در میدان بود
سرداری که در سیل مشق عشق کرد
همه بیاد داریم که در نخستین ساعات فروریختن ساختمان متروپل آبادان در روز دوم خرداد ماه 1401 سردار احمد وحیدی وزیر کشور با رخت و ریخت و باور و ایمان قلبی منحصر به فرد خود به آبادان رفت و تا زمان ساماندهی نابسامانیهای حاصل از آن واقعه تلخ در میدان و در کنار مردم ماند.
این رفتار شاید برای اولین بار بود که در کشور اتفاق میافتاد؛ گرچه پیش از آن در حوادثی مانند فروریختن پلاسکو بسیاری از مسئولان در صحنه حاضر شدند؛ اما حضورشان حضور میدانی نبود. آنگونه که پاکیزه آمده بودند، پاکیزه تر بازگشتند و در این میانه چند عکس یادبود گرفتند و با چند دوربین تلویزیون هم خوش و بشی کردند و رفتند؛ اما مسلم آن بود که برای تسکین آلام دردمندان نیامده بودند. بلکه آمده بودند تا فقط از قافله جا نمانند و در تیتر رسانهها فعل منفی بعد از نام آنها رقم نخورد.
اما حضور از سر تکلیف و دغدغه مندی از جنس دیگری است و نیاز به معرفی ندارد. مثل حضور سردار سلیمانی در سیل خوزستان سال 1398؛ حضوری در میدان و از جنس خود او بود. حضوری که برخلاف شرح وظایفش تا روز آخر او را در صحنه ماندگار کرد. با دلگرمی تا روز آخر ماند و تا قیامت در دل دردمندان خوزستان بعد از جنگ دوباره ماندگار شد؛ همچنین حضور وزیر کشور در حادثه متروپل و سیل های مرداد ماه تهران و سایر شهرستان ها که حضورش حکایت آن هنرمند خلاقی است که در ابتدا گفتیم رخساره زیبا را به مهتاب توصیف کرده و هرچه از این جنس پس از او رقم خورد، تقلید بود و کپی از رفتاری منحصر به فرد؛ چرا که اساساً کاری اگر از دل برنیاید و صرف تقلید باشد، نه تنها اجری ندارد، بلکه مایه زجری مداوم خواهد شد.
ضمن آنکه تصاویر خود گویای حقایقی انکار ناپذیرند است. با این وجود مسئولانی که در تصاویر یادگاری خود در امامزاده داوود (ع) و... تا زانو در گل و لای فرو رفته اند، خود که می دانستند به کدام میدان برای جهاد می روند. میدان نبرد، شهرها و روستاهای سیلزده ای بود که حتی برای بازدید از خانه ها و کوچه هایی که مملو از گل و لای هستند، دست کم کفش و کلاه و پاپوشی مناسب نیاز بود که بتوانند به هر گوشه ای چابک سرک بکشند و میزان خسارت را برآورد کنند، مثل استاندار تهران که دست کن چکمه هایش را پیش از همه همسفر خود کرده بود؛ اما آنگونه که از شواهد و قرائن برمیآید دوستان مورد بحث گویا فقط صرف عکس یادگاری حضور بهم رسانده بودند و شاید نذر کرده بودند که پاچه های شلوارهای مبارک هم نهایتا ی وجبی گِلمال شوند. بهرحال موقعیتی دست داده بود که می توانست خاکی بودن آنها را به رخ بکشد!
حرف آخر
فارغ از مسئولان اجرایی که بر حسب وظایف شان باید در مناطق سیلزده حضور می یافتند، اساسا حضور برخی از مسئولان دیگر که عکس های یادگاری شان در فضای مجازی بازتاب بسیار گسترده ای (البته از بعد منفی) پیدا کرد، چه الزامی به حضور داشتند؟ بجز عرض اندام و در نهایت گرفتن عکس یادگاری در سیل! اقدامی که نه تنها دردی را دوا نکرد، بلکه خود دردی انباشته بر دردهای دیگر شد. اقدامی که «ارزش»ها را با ندانم کاری به «ضد ارزش» تبدیل کرد و منبعد اگر همتی باشد برای خدمت به مردم در پس زمینه ذهنی این پدرخواندگان مقولاتی وجود دارد که آن حرکت شعاری و باورناپذیر قلمداد شود و به گونه ای به خورد مردم خودمان بدهند که برخی باور کنند و آب از آب تکان نخورد؛ با این وجود چگونه می توان انتظار داشت که در یک عزم ملی و همت جمعی کاری کارستان صورت بگیرد؟