سینمای کودک؛ ژانر فراموش شده سیاستگذاران فرهنگی
سال هاست که سینمای کودک در بین هنرمندان و سیاست گذاران فرهنگی ما جایگاهی فراموش شده دارد و این ادعا را می شود براحتی با جستجو در دنیای کودکان اطراف خود مشاهده کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ هرگاه موضوع گفت و گوی شما درباره «سینمای کودک» باشد، خواه ناخواه ذهن هر کسی به سمت فیلم هایی می رود که حالا همه جزئی از خاطرات و نوستالژی های دنیای کودکانه ما شده اند؛ «شهر موش ها، گلنار، دزد عروسک ها، کلاه قرمزی و پسرخاله، الو الو من جوجوام» هنوز برای بسیاری از ماها شیرین و خاطره انگیز است.
سینمای کودک در دهه شصت و هفتاد با هنرمندانی همچون مرضیه برومند، کامبوزیا پرتوی، مسعود کرامتی، گروه جبلی، طهماسب و معتمدآریا برای نسلی از کودکان این سرزمین خاطره سازی کردند. هنوز فیلم هایی همچون خواهران غریب، بچه های آسمان و پاتال و آرزوهای کوچک در سینمای ما می درخشند؛ فیلم هایی که قصه، بازی ها، موسیقی و فرم و محتوای کار همه با دنیای کودک براحتی ارتباط برقرار می کرد و کودک را پای کار می نشاند.
به گواه بسیاری با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی در دهه 80 و 90 گویا ذائقه کودکان در تماشای فیلم نیز تغییر کرده و گویا دیگر عروسک های دهه 60 برایشان جذابیت های گذشته را ندارد؛ کم کاری ها و کژکارکردهای ما در سینمای کودک باعث شده تا شخصیت هایی همچون مرد عنکبوتی و باب اسفنجی به جای عروسک های ایرانی در ذهن و خانه های کودکان ما جای بگیرند.
هرچند ذائقه کودکان با تغییرات سبک زندگی عوض شده، اما هنوز اصل قصه گویی برای دنیای کودکان حرف اول را می زند و تجربه ثابت کرده که همین کودک دهه نودی با قصه ای کودکانه به همراه موسیقی جذب تولیدات ما خواهد شد؛ شبکه پویا و نهال در سال های اخیر با تولیداتی به روز و گواه آماری که از جذب کودکان امروزی خبر می دهد، ثابت کرده اند که حرف هایی برای گفتن دارند. البته سال هاست جشنواره ای مانند جشنواره سینمای کودک خروجی موفق و قابل عرضی نداشته تا در ذهن ها جاودانه بماند و تلویزیون نیز گویا این گروه را فراموش کرده و سریالی ویژه کودکان به تولید نرسانده است.
سینمای کودک برخلاف سینمای بزرگسال، به لحاظ تجاری نیز سودآوری بالاتری دارد و این را شرکت های بزرگی همچون دیزنی و پیکسار، سال ها پیش متوجه شده اند و با خلق انیمیشن های کودکانه، امروز حرف اول و آخر را در دنیای انیمیشن می زنند و سود هنگفتی نصیب خود کرده اند؛ سودی که همراه با سیاست گذاری فرهنگی باعث شده تا علاوه بر خلق این انیمیشن ها، فرهنگ دلخواه آنها با خلق این تولیدات، به کشورهای مقصد روانه شود و این شاید بزرگترین سودی باشد که نصیب سیاست گذاران بالادستی آنها شده است.
شاید به سال ها زمان احتیاج داریم تا سیاست گذاران فرهنگی کشورمان به جای صدها سمینار و اتاق فکر درخصوص پیشبرد اهداف فرهنگی، از سینما و انیمیشن به عنوان ابزاری جلوبرنده برای این اهداف استفاده کنند و چه گروه هدفی مهم تر از ذهن پاک کودکانی که مانند لوحی سفید پذیرای پیام های ما باشد.
انتهای پیام /