شنبه 10 آذر 1403

شاخص تکان دهنده فاصله طبقاتی در دهه 50/ مشکل اصلی اقتصاد ایران عدم دسترسی به بازارهای جهانی است

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
شاخص تکان دهنده فاصله طبقاتی در دهه 50/ مشکل اصلی اقتصاد ایران عدم دسترسی به بازارهای جهانی است

استاد تمام اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا با بیان اینکه در دهه پنجاه ایران به بدترین وضعیت نابرابری رسید و ضریب جینی تا 0.56 نیز بالا رفت، گفت: بزرگترین مانع در رشد اقتصادی ایران کمبود درآمد نفت نیست بلکه عدم دسترسی به بازارهای بین المللی است.

- اخبار اقتصادی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، دو برابر شدن قیمت نفت و فروش روزانه حدود شش میلیون بشکه نفت سبب رشد بالای اقتصادی کشور در اواخر دوره پهلوی شد. در واقع ایران در دهه پنجاه چهار برابر فروش نفت در دهه 80 و 90 نفت می فروخت؛ در حالی که جمعیت آن روز نصف جمعیت امروز کشور بود.

باید توجه داشت که نتیجه این رشد اقتصادی سبب شد که ضریب جینی تا حدود 0.50 افزایش پیدا کند و در واقع شکاف طبقاتی شدیدی را در ایران به وجود آورد. در طول سال‌هایی که رشد اقتصادی حکومت پهلوی به بالای 10 درصد می‌رسید، سهم صادرات غیرنفتی کمتر از پنج درصد بوده است. پس از انقلاب در مقاطعی حجم صادرات غیرنفتی به 86 برابر سال 1357 رسید.

با وجود پیشرفت‌ها در شاخص‌های کلان اقتصادی به نظر می‌رسد، این پیشرفت‌ها در زندگی روزمره مردم آنچنان که باید دیده نمی‌شود. گسیختگی شاخص‌های کلان اقتصادی با سطوح خرد که با زندگی روزمره و به مردم ارتباط دارد، در نهایت باعث ایجاد نوعی از فقر و یا حس تبعیض در برخورداری‌ها بین اقشار مختلف مردم شده است.

باید ارتباط بین شاخص های کلان و خرد به درستی بررسی شود و باید مشخص کنیم که چرا پیشرفت های نسبتاً خوب در شاخص های کلان سبب نشده تا مردم آن را در زندگی روزمره شان احساس کنند.

آمارهای درستی مبنای قضاوت اقتصاد پس از انقلاب قرار نگرفت / قطعا شرایط اقتصادی نسبت به پیش از انقلاب بهتر است

جواد صالحی اصفهانی استاد تمام اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا در خصوص وضعیت اقتصادی ایران پس از انقلاب اسلامی در مقایسه با دوره پیش از آن گفت: برای مقایسه تفاوت ها باید به آمارها رجوع کرد چراکه وقتی انقلاب عظیمی مانند انقلاب اسلامی در ایران رخ می‌دهد و موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی مردم جابجا می‌شود، دیدگاه‌های مختلفی در خصوص بهتر یا بدتر شدن وضعیت مطرح می‌شود.

وی افزود: خوشبختانه انقلاب ایران تنها انقلاب بزرگی است که قبل و بعد از آن آمار های نسبتا خوبی داریم در نتیجه می‌توانیم تصویر نسبتاً دقیقی از وضعیت معیشت و درآمد سرانه داشته باشیم. متاسفانه در دیدگاه‌های سیاسی از این آمارها به درستی استفاده نمی‌شود و این موضوع مردم را دچار سردرگمی می‌کند ضمن اینکه ممکن است سبب خطای تصمیم گیری در سطوح بالا شود.

به طور مثال گفته می‌شود که درآمد سرانه امروز ایران 60 درصد پیش از انقلاب است. این موضوع واقعیت ندارد. اگر کسی باشد که در آن دوران زندگی کرده باشد به راحتی می‌تواند بگوید آن زمان کالاهایی مانند یخچال در خانه های روستایی بسیار کمیاب بود. این موضوع خود آماری است که می‌تواند به شما بگوید که وضع نمی‌تواند بدتر شده باشد.

این استاد اقتصاد گفت: وقتی شرایط گذشته که گاز خانگی وجود نداشته را با امروز که 86 درصد جمعیت کشور از این نعمت برخوردار هستند مقایسه می‌کنیم، نمی‌توانیم بگوییم که شرایط بدتر شده است. غیر از کالاهای با دوامی مانند یخچال که در خانه‌ها وجود دارد، آمار بهتری در مورد مصرف یا تولید سرانه وجود دارد.

مرکز آمار نرخ برابری دلار را تعیین کند / چگونه با محاسبات بانک جهانی GDP ایران یک‌سوم شد؟

صالحی در توضیح سرانه تولید گفت: برای محاسبه سرانه تولید، باید میزان تولید تعداد زیادی از کالاها را با یکدیگر جمع بزنیم. برای این کار ارزش هر کالا را در تعداد آن ضرب کرده و جمع می‌کنیم. این قیمت‌ها در داخل کشور هستند. قیمت یک کالا در دو کشور با یکدیگر یکسان نیست.

به طور مثال قیمت گاز طبیعی که در ایران مصرف می‌کنیم، در آمریکا 30 برابر است. در صورتی که بیاید و مصرف گاز را در ریال ضرب کنید، یک عدد به دست می‌آورید و اگر آن را ضربدر قیمتی که مردم آمریکا برای آن می‌پردازند کنیم به یک عدد کاملاً متفاوتی می‌رسیم.

وی با بیان اینکه این موضوع در مورد تمامی کالا ها وجود دارد، گفت: در نتیجه اگر مصرف انرژی را به قیمت های داخلی ایران محاسبه کنید، تولید سرانه ایران بین 70 تا 100 میلیارد دلار کمتر از محاسبه آن با قیمت‌های جهانی می‌شود. برای آنکه مقایسه‌ها در این زمینه منطقی تر شود، مطالعاتی در دانشگاه‌ها و بانک جهانی اتفاق افتاده است.

برهمین اساس گفته می‌شود قیمت‌های محاسباتی تولید در کشورها بر مبنای آمریکا در نظر گرفته شود که به آن پروژه ICP می‌گویند. در اثر این مقایسه نرخ برابری ریال و دلار نیز استخراج می‌شود اما این نرخ با چیزی که در بازار ارز ایران یا دیگر کشورها مشاهده می‌کنیم، متفاوت است.

این اقتصاددان ادامه داد: اگر امروز این نرخ برابری را محاسبه کنید، به رقمی حدود چهار هزار تومان می‌رسید و شما می‌بینید که در بازار آزاد این قیمت 26 هزار تومان است. در نتیجه اگر تولید ریالی ایران را تقسیم بره 26 هزار تومان کنید به عدد کوچکی می‌رسید اما اگر آن را به چهار تقسیم کنید، تفاوت بسیار زیادی خواهد داشت.

وی تاکید کرد: توصیه بنده این است که مرکز آمار نرخ برابری قدرت برای ریال و دلار را محاسبه کنند تا این موضوع توسط خارجی‌ها انجام نشود. در چند سال گذشته بانک جهانی به صورت ناگهانی این نرخ را تغییر داد و این موضوع سبب شد که GDP ایران تا یک‌سوم کاهش پیدا کند. وقتی در خصوص علت این مسئله سوال می‌کنید، می‌گویند ما با ایران تماس گرفتیم اما به این دلیل که جواب مشخصی دریافت نکردیم خودمان محاسباتی را انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم.

در نتیجه پیچیدگی های زیادی در مقایسه آماری وجود دارد. اگر مقایسه های مختلف را بر مبنای نرخ برابری قدرت خرید نگاه کنیم، مشاهده می‌کنیم که در هیچ یک از آن‌ها وضعیت امروز ایران بدتر از پیش از انقلاب نیست.

رشد 60 درصدی سرانه تولید نسبت به پیش از انقلاب / حفظ سطح زندگی مردم با درآمد نفتی 250 دلار به ازای هر نفر با پنج هزار دلار بسیار متفاوت است

صالحی با بیان اینکه محاسبات اشتباه می‌گوید که مصرف گاز در ایران یک‌سوم مصرف گاز در آمریکا است، گفت: ممکن است مصرف آن یکسان باشد اما به این دلیل که قیمت در آمریکا 30 برابر است، به نظر می‌رسد که مصرف ایران پایین است. در صورتی که این محاسبات را برای پیش و پس از انقلاب به درستی انجام دهیم می‌بینیم که تولید سرانه ایران نسبت به پیش از انقلاب 60 درصد رشد داشته است.

وی افزود: عده‌ای ممکن است بگویند که کشورهای دیگر نیز رشد کردند و این مورد درستی است. در نتیجه می‌توانیم مقایسه‌ای با مبنای برابری قدرت خرید بین ایران و ترکیه انجام دهیم. بر اساس محاسبه‌ای که بنده انجام دادم بین سال 1369 تا بیست سال پس از آن (سال 1390) ترکیه و ایران تقریبا پا به پای هم از نظر اقتصادی حرکت کردند و این نشان می‌دهد اقتصاد ایران پس از انقلاب قدرت تولید ثروت و بهبود معیشت مردم را داشته است. البته منبع رشد در ایران با ترکیه متفاوت است.

به طور مثال مقدار زیادی از رشدی اقتصادی ایران که از آن صحبت می‌کنیم به دلیل بالا رفتن قیمت نفت ایجاد شد اما در ترکیه این موضوع به دلیل افزایش بهره‌وری نیروی کار رخ داد. اشتباهی که مردم می‌کنند این است که متوجه نیستند در دوره طلایی مصرف یعنی 1353 تا 1356 ایران به قیمت ثابت سرانه 5000 دلار صادرات نفت داشت اما به قیمت‌های امروز درآمدهای ما از صادرات نفت به 250 دلار برای هر نفر رسیده است.

این استاد اقتصاد گفت: حفظ سطح زندگی مردم با 250 دلار با پنج هزار دلار بسیار متفاوت است. این که امروز گفته می‌شود وضعیت معیشت مردم به خصوص برای دهک‌های پایین جامعه نسبت به قبل از انقلاب بهتر شده، نشان می‌دهد که اثر نفت در تامین معیشت کاهش یافته و بیشتر این رشد اقتصادی به کمک تولید داخل به وجود آمده است.

امروز حدود 20 درصد از انرژی تولیدی کشور را صادر و حدود 80 درصد آن را در داخل کشور مصرف می‌کنیم. این در حالی است که در گذشته این نسبت‌ها کاملاً برعکس بود. مصرف داخلی انرژی در شرایط فعلی به درستی محاسبه نمی‌شود چرا که قیمتی که برای آن در نظر می گیرند، بسیار پایین است.

بازسازی غیرواقعی چهره اقتصاد پیش از انقلاب اسلامی / اقتصاد ایران ظرفیت رشد اقتصادی را دارد

صالحی در پاسخ به سوالی در خصوص حس منفی مردم نسبت به وضعیت معیشتی گفت: این موضوع دلایل مختلفی دارد. برخی از نظرسنجی ها نشان می‌دهد که ایرانی ها نسبت به اوضاع خود بدبین‌تر هستند و شما می‌توانید این موضوع را در رفت و آمد معمولی آنها نیز ببینید.

مشکل دیگر این است که معمولاً به پیش از انقلاب باز نمی‌گردیم. در حال حاضر بازسازی از وضعیت آن دوران انجام شده و بر این اساس تصور می‌شود که وضع همه در آن دوران خوب بود. برخی می‌گویند که در دوران پیش از انقلاب وضعیت خوبی داشتیم و زندگی مان بسیار بهتر بود، این موضوع نشان می‌دهد که افراد نگاه آماری ندارند و شاید یک درصد بالای جامعه آن زمان را با میانگین امروز کل جامعه ایران مقایسه می‌کنند.

وی ادامه داد: مردم عادی به وضعیت ده سال پیش خود باز می‌گردند. رشد اقتصادی که در این دوران بیست ساله از آن صحبت شد پس از شروع تحریم ها در سال 1391 ثابت شد. دلیل این مسئله پایین آمدن قیمت نفت نبود، اگرچه که کشورهای دیگر نظیر عربستان سعودی دو سال بعد به دلیل پایین آمدن قیمت نفت به همین مشکل دچار شدند و تولید ناخالص داخلی آن ها در آن زمان سقوط کرد.

در واقع پس از تحریم‌های نفتی رشد اقتصادی ایران به حدود یک درصد افت پیدا کرد. اگر در نظر بگیریم که جمعیت در این دوره یک و نیم درصد رشد داشته، می‌توانیم نتیجه بگیریم که سطح زندگی کاهش پیدا کرده است. مرکز آمار ایران در این زمینه آمارهای بسیار خوبی را جمع‌آوری و میزان خرید مردم در کالاهای مختلف را مشخص می‌کند.

این استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک تاکید کرد: اگر به این آمارها نگاه کنیم مصرف واقعی خانوارها در یک سال را می بینیم و اگر به روند آن توجه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که مصرف خانوارها در ده سال ابتدایی پس از جنگ رو به رشد بود اما در ده سال اخیر این روند معکوس شده است. به طوری که امروزه مصرف سرانه برابر 20 سال قبل است و این همان چیزی است که مردم می‌بینند و بابت آن نگران هستند. البته این موضوع را نباید به حساب اقتصاد ایران پس از انقلاب گذاشت.

برخی می گویند اقتصاد ایران قابلیت رشد ندارد اما اگر پیش از سال 1390 را مشاهده کنیم، می‌بینیم که قابلیت وجود داشت و می‌تواند این روش را دوباره داشته باشد. البته نباید فکر کنیم که حتما باید به همان شیوه رشد کنیم و از نفت کمک بگیریم.

شاخص تکان دهنده فاصله طبقاتی در دهه پنجاه /60 درصد مردم ایران زیر خط فقر بودند

وی در خصوص مفهوم فقر و احساس مردم ایران در مورد آن گفت: یک شوک بزرگ منفی در سال 1391 به ایران وارد شد که در واقع افت شدید صادرات نفت بود. طبیعتاً اولین پیامد این اتفاق جهش قیمت دلار در مهر ماه 1391 بود. چنین شوکی نمی‌تواند فقط به یک دهک جامعه محدود باشد چرا که شوک بزرگی محسوب می‌شود. در اینجا طبیعی است که فقر نیز افزایش پیدا می‌کند.

در صورتی که یک نرخ ثابت را برای خط فرق در نظر بگیریم (درآمد روزانه حدود پنج دلار که بانک جهانی در نظر می‌گیرد) پیش از انقلاب حدود 60 درصد مردم ایران زیر خط فقر بودند و در سال 1390 این رقم به زیر 10 درصد کاهش پیدا می‌کند اما از آن زمان تا الن این رقم تا حدود دو برابر افزایش پیدا کرده است.

صالحی با بیان اینکه وضعیت نابرابری با فقر تفاوت دارد، گفت: نابرابری برعکس فقر عمل می‌کند به این معنا که وقتی قیمت نفت افزایش پیدا می‌کند نابرابری در ایران افزایش پیدا می‌کند. افزایش قیمت نفت سبب می‌شود که سرمایه کلانی به دست دولت برسد، وقتی این پول توسط دولت تقسیم می‌شود، افراد متناسب با جایگاه و موقعیت خود سهم متفاوتی دریافت می‌کنند.

در نهایت پول نفت بین تمام جامعه توزیع می‌شود اما شاهد بودیم که در دهه پنجاه ایران به بدترین وضعیت نابرابری رسید. در این دوران شاهد بودیم که ضریب جینی حتی به 0.56 نیز رسید. در حال حاضر این ضریب در حدود 0.40 قرار دارد که بسیار پایین‌تر است.

وی افزود: طی سه سال اخیر بی‌عدالتی چندان تفاوتی نکرده است و این درحالی است که بسیار در مورد آن صحبت می‌شود. بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران، مصرف دهک‌های بالا نیز کاهش پیدا کرده و این موضوع چندان عجیبی نیست چرا که حتی در دهک‌های بالا نیز قیمت‌ها افزایش یافته اما درآمدها به همان نسبت رشد نداشته است.

در نتیجه نابرابری را باید از فقر جدا کرد. وقتی شما رشد اقتصادی منفی دارید، وضعیت نابرابری به صورت خودکار بهبود پیدا می‌کند. در مورد فقر دولت‌ها بسیار بهتر می‌توانند، عمل کنند. در حقیقت قدرت دولت‌ها در کاهش فقر بسیار بیشتر از توان آنها در کاهش نابرابری است. در بحث نابرابری سیستم بسیار پیچیده‌ای تولید می‌شود که عوامل مختلفی در آن دخیل هستند اما فقر موضوع بسیار ساده‌تری است.

این اقتصاددان با اشاره به اینکه دولت می‌تواند به افرادی که به دلایل مختلفی نمی‌توانند، کار کنند یا درآمدهای آنها پایین است درآمد برساند، اظهار کرد: در تمام دنیا این سیاست وجود دارد. دولت‌ها با روش‌های مختلف این اقدام را انجام می‌دهد که این موضوع در ایران نیز انجام می‌شود. یکی از دلایلی که فقر بدتر از وضع موجود نشد همین است که دولت مکانیزمی دارد که می‌تواند بر اساس آن درآمد را به سرعت به حساب خانوارها واریز کند.

بنده امیدوار هستم که لازم نباشد دولت یارانه بدهد اما در شرایطی که یارانه های عظیم انرژی آن هم به صورت نا مساوی پرداخت می‌شود، ترجیح من این است یارانه‌ها به صورت نقدی پرداخت شود. در خصوص ارز 4200 تومانی نیز همین موضوع مطرح است. شما اگر حس می‌کنید امکان کنترل این ارز را ندارید و مصرف کننده‌نهایی نمی‌تواند از آن استفاده کند، بهتر است معادل ریالی آنها به حساب مردم واریز کنید. درست است که قیمت ها افزایش پیدا خواهد کرد اما پس از آن مردم درآمدی دارند که بتوانند بر مبنای آن همان کالاها را بخرند.

همه کشورهای در حال توسعه و حتی پیشرفته با مشکلات داخلی و فساد درگیر هستند

وی در خصوص امکان رشد و توسعه اقتصادی در شرایط تحریم گفت: نمی‌توان به دقت نقش تحریم‌ها را در رکود اقتصادی بیان کرد. آن چیزی که مشاهده می‌کنیم این است که اقتصاد ایران در حال رشد بود اما پس از اعمال تحریم ها این رشد به یک بار متوقف شد. اگر بحث سیاست های نادرست و فساد مطرح باشد باید این سوال را پرسید که چطور این مسئله ظرف یک سال مشخص ناگهان تغییر پیدا کرد، چرا پیش از آن چنین اتفاقاتی رخ نمی‌داد.

چرا در محدوده زمانی که دولت ایران برق و سایر امکانات را با سرعت بسیار زیاد به روستاها می‌رساند، این فساد مانع نمی‌شد؟ به نظر می‌رسد که افرادی مسائل داخلی را بسیار بزرگ جلوه می‌دهند و دچار اشتباه می‌شوند. عده‌ای می گویند که 20 درصد مشکلات ایران مربوط به تحریم است اما این موضوع صحیح نیست و اگر به آمار نگاه کنید و درآمد سرانه را بررسی کنید، می‌توانید تاثیر تحریم‌ها را ببینید.

صالحی گفت: اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند و رشد در عربستان سعودی به یکباره منفی شود کسی نمی‌گوید که این موضوع مربوط به سیاست داخلی یا فساد بوده است. این در حالی است که فساد در عربستان سعودی بیداد می‌کند و از ایران بسیار بیشتر است. همچنین سیاست‌های بد نیز در این کشور بسیار است. در ایران قیمت نفت کاهش پیدا نمی‌کند اما درآمدهای آن کاسته شده است. بنده شکی ندارم مشکلات داخلی در ایران وجود دارد.

کشور در حال توسعه‌ای وجود ندارد که مشکل داخلی نداشته باشد. حتی کشورهای توسعه یافته نیز مشکلات داخلی و فساد دارند. نمی‌توان به این موارد اعدادی را نسبت داد تا بتوانیم بگوییم سهم هر یک چقدر است.

وی با بیان اینکه بنده تحریم‌ها را ظالمانه می‌بینم. شکی در این نیست که آمریکا از یک کالای عمومی که بخشی از آن را به عنوان دلار در اختیار دارد، استفاده می‌کند تا سیاست خارجی خود را پیش ببرد، گفت: این مشکل با یک قرارداد از بین نمی‌رود و نمی‌توان گفت که آمریکا از این به بعد هیچ کشوری را با استفاده از قدرت دلار در بازار جهانی تنبیه نمی‌کند. اتفاقی که رخ خواهد داد این است که ایران باید تا حدی از دسترسی خود به اقتصاد بازار جهانی استفاده کند و از آن دفاع کند.

عدم دسترسی به بازارهای جهانی؛ مشکل اصلی اقتصاد ایران

این استاد اقتصاد در خصوص شاخص های اقتصادی که می‌توانند در مذاکرات مورد تاکید ایران قرار گیرد، گفت: بنده به عنوان یک اقتصاددان می‌توانم بگویم که بزرگترین مانع در رشد اقتصادی ایران کمبود درآمد نفت نیست البته که این موضوع تاثیرگذار است اما مهمتر از آن عدم دسترسی به بازارهای بین المللی و تجارت است.

وی تاکید کرد: ما کالاهای بسیار زیادی را تولید می‌کنیم که نسبت به کالاهای همسایگان، کشورهای آسیایی و آفریقایی برتری نسبی دارند. حتی تولید کنندگان خرد نیز باید بتوانند از بازارهای جهانی استفاده کنند. در حال حاضر دستمزد واقعی ایرانی‌ها نسبت به دلار بسیار کاهش داشته و این موضوع سبب می‌شود که نیروی کار ایرانی بتواند کالاهای تولیدی در کشورهای دیگر را شکست دهد.

در داخل ایران این اتفاق رخ داده و با وجود این که کالاهای ایرانی کیفیت پایین تری دارند، به سبب قیمت کمتر مردم از آنها استفاده می‌کنند. باید توجه داشت که بازار داخلی کشش دائمی ندارد. کشورهایی که ارزش پول آنها کاهش پیدا می‌کند، در صورتی که بتواند از بازار خارجی استفاده کنند، شاهد یک رشد اقتصادی خواهند بود.

نقش محوری بانک‌ها در جابجایی تولید و شکل‌گیری اقتصاد مقاومتی / بانک‌ها باید اعتبارات تولید را فراهم کنند

صالحی در خصوص لزوم اصلاح ساختار بانکی در ایران گفت: وقتی شما می‌خواهید عوامل تولید را از بخشی که سودده نیست به بخش دیگری منتقل کنید، بنگاه های اقتصادی نیاز به اعتبار دارند و به سراغ بانک می‌روند. در صورتی که بانک نتواند این منابع را تامین کند، جابجایی تولید که بسیار برای اقتصاد مقاومتی و رشد اقتصادی در آینده مهم است، رخ نخواهد داد.

وی افزود: دولت نمی‌تواند به بانک مرکزی دستور دهد که به همه اعتبار دهد. وظیفه بانک‌ها این است که در شهرهای کوچک و متوسط، اعتبار مورد نیاز شرکتی که می‌خواهد برای صادرات یا مصرف داخلی تولید خود را افزایش دهد، تامین کند. بانک‌های ما برای این کار ساخته نشده‌اند.

نظام بانکی همیشه از دولت وام می‌گرفته و تقسیم می‌کرده است اما امروز بانک‌ها باید بتوانند از مردم سپرده دریافت کنند و وام بدهند. وقتی بانک‌ها خودشان به دلایل مختلف از جمله ناترازی بانکی دچار مشکل هستند، نمی‌توانند این اقدام را به درستی انجام دهند. بنابراین نظام بانکی ایران به جای آنکه خودش به دنبال ایجاد ثروت برود، باید وارد نظام تولید شود و به تولید کمک کند.

استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا با اشاره به اینکه نقش اصلی بانک این است که ببیند چه افرادی پروژه های خوبی دارند اما سرمایه لازم برای اجرای آن را ندارند، گفت: بانک موظف است پول را به همین افراد بدهد تا تولید را انجام دهند. فراموش نکنیم که این مسئله تنها مربوط به سیستم داخلی نیست، اینکه کالایی به خارج از کشور صادر شود و پول آن به کشور بازگردد نیازمند ارتباط بانکی بین داخل و خارج کشور است.

طی 30 سال اخیر شرایط تغییر کرده است. وقتی یک بانک خارجی می‌خواهد پولی را از بانک ایرانی دریافت کند، اولین سوال آن این است که این پول از کجا آمده و بانک ایرانی باید به سرعت نسبت به آن پاسخ دهد. در نهایت ما باید با قوانین بین المللی که مربوط به پولشویی است کنار بیاییم. البته همه می‌دانند که وقتی تحریم وجود دارد باید به نحوی از آن ها عبور کنید و نمی‌توانید شفافیت کامل را در اختیار دنیا قرار دهید اما به محض آن که تحریم‌ها کاهش پیدا کند یا برطرف شود، می‌توانیم بانک‌های خود را از نظر داخلی و ارتباط با دنیا اصلاح کنیم تا بتوانند نقل و انتقالات را برای ما انجام دهند.

رشد اقتصادی 4 درصدی که منجر به افزایش اشتغال شود نسبت به رشد ناگهانی اما نفتی اولویت دارد

وی در پاسخ به سوالی در خصوص امکان ایجاد رشد اقتصادی با فرض ادامه تحریم‌ها گفت: هر کشوری که بخواهد سیاست خارجی مستقل داشته باشد و با آمریکا همسو نباشد، باید خود را آماده کند که مقداری از ارتباطات تجاری خود را از دست بدهد. در مورد ایران از دست دادن یا کاهش صادرات نفت آن قدرها مهم نیست که مردم فکر می‌کنند چرا که بسیاری از کشورها بدون صادرات نفت رشد‌های خوبی را تجربه کردند.

صالحی با اشاره به اینکه بخش دیگر تحریم ها که اجازه نمی دهد ما پول را جابجا کنیم بسیار مهم است، اظهار کرد: فکر می‌کنم ما باید به نحوی این تحریم‌ها را دور بزنیم یا قراری بگذاریم تا این تحریم ها تاثیر چندانی برای ایران نداشته باشد. بنده خوشبین هستم که اقتصاد ایران بتواند با نیروی کار و بالا بردن بهره‌وری رشد اقتصادی ایجاد کند. این رشد اقتصادی دیگر شبیه رشد دهه 80 یا 50 که به دلیل پول نفت به وجود آمد، نخواهد بود. در واقع این رشد به شکل کندتری خود را نشان خواهد داد.

اگر نخواهیم که درآمدهای نفتی را به سطح سال 1390 بازگردانیم، باید بپذیریم که رشد اقتصادی در حد 3 تا 4 درصد باقی بماند اما این رشد اقتصادی به مراتب بهتر از رشد اقتصادی 8 درصدی است که در آن اشتغالی نباشد. مانند همان رشدهای اقتصادی دهه 80 که در عمل اشتغال زیاد ایجاد نکرد.

وی افزود: امروز امکان ایجاد اشتغال بیشتر وجود دارد چرا که تولید داخلی نیازمند اشتغال است. ترجیح بنده این است که به 4 تا 5 درصد رشد اقتصادی قانع شویم اما اشتغال ما نیز به همان نسبت رشد پیدا کنند تا اینکه سطح معیشت به صورت ناگهانی بهبود پیدا کند اما کسی کار جدیدی پیدا نکند.

در حال حاضر مهم ترین چیز در ایران این است که دانشجویانی که فارغ التحصیل می‌شوند، بتوانند کاری پیدا کنند و بتوانند از زندگی خود بهره ببرند. بهترین راه کاهش فقر نیز رشد اقتصادی است. دادن یارانه به مردم برای زمان خاص و گروهی خاصی خوب است اما در صورتی که رشد اقتصادی همراه با اشتغال رخ دهد، به شکل فراگیرتری به از بین رفتن فقر کمک خواهد کرد.

این اقتصاددان ادامه داد: ما با رشد اقتصادی 4 تا 5 درصد در سال می‌توانیم هر 25 سال سطح زندگی مردم را به دو برابر افزایش دهیم که این روند قابل قبولی است. توصیه هایی که می‌توان در اینجا انجام داد این است که باید خوشبین بود. خوشبینی یکی از شروط آغاز کار در کشورهایی مانند ایران است و خوشبختانه مبنای زیادی در تاریخ ایران دارد.

اگر به تاریخ پیش از تحریم ها نگاه کنیم می‌بینیم که اقتصاد ایران در حال رشد بود و کالاهای مختلفی در آن تولید می‌شد و همان تولید، امروز به داد اقتصاد رسیده است. بسیاری از بخش های تولیدی در ایران وجود دارد اما وابستگی آنها به خارج بالاست. در حال حاضر کافیست تا این وابستگی را کمی کاهش دهیم، از نیروی کار بیشتری استفاده کنیم و دل خود را به کالاهای سرمایه بر خوش نکنیم.

ما باید کارخانه هایی داشته باشیم که اشتغال ایجاد کنند نه اینکه بگوییم کارخانه‌ای ایجاد کردیم که تمام دستگاه‌های آن خودکار است و تمامی آنها را از خارج وارد کردیم. این موارد تغییراتی است که قابل انجام است و بنده را به آینده خوشبین می‌کند.

دولت به سرعت سیاست‌های ارزی خود را اصلاح کند

وی در خصوص سیاست های غلطی که تا به امروز پیگیری شده است، گفت: به کرات شاهد بودیم که وقتی دولت منابع ارزی بیشتری در اختیار داشت اجازه داد تا قیمت ارز کاهش یابد و کالاهای خارجی وارد شود. این سیاست را دولت‌های متعددی پیگیری کردند و موضوع طبیعی در اقتصاد سیاسی ایران در نظر گرفته می‌شود.

صالحی افزود: مشخص است که طبقه متوسط ایران به کالاهای لوکس و خارجی علاقه‌مند است، در نتیجه به دولت فشار وارد می‌کند تا اگر پولی در اختیار دارد اجازه واردات بدهد. این مورد از جمله اشتباهاتی است که قابل جبران بوده و باید سریعاً این سیاست گذاری را تغییر داد.

نباید اجازه داد تا نرخ دلار ارزان شود چرا که مردم به آن علاقه‌مند هستند. می‌توان این توضیح را به مردم داد تا بدانند آن چیزی که تصور می‌کنند و در نهایت به نفع آنها نخواهد بود.