شاه آبادی: به جای تعطیلی و ادغام کانون، دستش را بگیریم
حمیدرضا شاهآبادی در نوشتاری با انتقاد از طرح واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری میگوید: به جای تعطیلی و ادغام کانون میبایست دست آن را بگیریم و یاریاش کنیم تا خودش را دوباره بسازد.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در پی خبردرخواست واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هیئت دولت پیشنهاد کرده است که کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی واگذار شود. اگر اهل تعارف نباشیم خوب میدانیم که این یعنی پیشنهاد تعطیلی کانون؛ چراکه کانون چیزی جز مراکز فرهنگی هنری و کتابخانههایش نیست. و دیگر بخشهای تولیدی و فرهنگی و اداری کانون کار میکنند تا پشتیبان مراکز باشند. من در مقاطع مختلف با نهاد کتابخانههای عمومی همکاری کردهام. آن را به طور نسبی میشناسم. از خدماتش آگاهم. میدانم کتابداران عاشقی دارد که برای جلب نظر عموم مردم به کتاب و کتابخوانی تلاش میکنند و البته میدانم که ماهیت و ماموریت نهاد کتابخانههای عمومی با ماهیت و ماموریت کانون فرسنگها فاصله دارد. کانون نهاد تربیت غیر رسمی کودکان و نوجوانان نخبه در کشور است. خلاف تصور عدهای کتابخانههای کانون فقط کتابخانه نیستند. نامشان هم کتابخانه نیست. به آنها مراکز فرهنگی هنری میگویند. چون علاوه بر انجام فعالیتهای معرفی کتاب و کتابخوانی برنامههای متعدد و متنوع دیگری هم دارند. برنامههای آموزشی در رشتههای مختلف ادبی و هنری و حتی علمی، جشنوارهها، مسابقات، اردوها و... فعالیتهای کانون همانطور که از اسمش پیداست به پرورش فکری کودکان و نوجوانان توجه دارد. رشد خلاقیتها، ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس، همکاری و همدلی، بالابردن توان درک مسائل فکری و... از جمله هدفهای کانون در مواجهه با مخاطبان آن است. بنابراین سادهانگاری است که کار آن را فقط کتابخانه داری بدانیم و به راحتی حکم به ادغام آن با نهادی دیگر بدهیم که توجه به مخاطبان کودک و نوجوان را فقط در حوزه کتابخوانی در دستور کارش دارد و تلاش میکند با آوردن کودکان به کتابخانهها فضایی برای مطالعه خانوادگی ایجاد کند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آبروی فرهنگ ماست. نهاد دیرپایی که بخش مهمی از هنرمندان و نخبگان بزرگ این کشور از دل آن بیرون آمدهاند. نهادی بسیار کم خرج و پر فایده که اگر روزی از ظرفیتهای آن به شکل حداکثری استفاده شود بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی ما را پوشش میدهد.
نمیتوان منکر شد که این نهاد ارجمند به دلیل ضعف مدیریت و تدبیر که در سالیان گذشته دچارش بوده، تا حد زیادی دچار افت کیفی شده. اما زیر ساختهایش چنان محکم است که با کمی توجه و کمک میتواند مجددا از جا برخیزید و دستاوردهای درخشانی به فرهنگ ما ارائه کند. بنابراین به جای تعطیلی و ادغام کانون میبایست دست آن را بگیریم و یاریاش کنیم تا خودش را دوباره بسازد. اگر جز این باشد تعطیلی معتبرترین و پرفایدهترین نهاد فرهنگی کشور حاصلی جز عقبگرد شدید در حوزه فرهنگ و بروز یاس در میان اهالی آن نخواهد داشت.