شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از کجا آمد؟/ چاله جمعیتی که دولت قبل برای دولت فعلی کند
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مهدی امیریپور: جمعیت در ایران فراز و فرودهای بسیاری را شاهد بوده است، از جنگهای پی درپی حاکمان نالایق تا روی کار آمدن پهلویها در اوائل قرن 13 و وقوع جنگ تحمیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همه و همه تأثیرات بسیار منفی در آمار جمعیتی ایران داشته است، با این حال پس از بر صدر نشستن پهلویها بر کرسی قدرت، سیاست کنترل موالید و کاهش فرزندآوری با برنامه ریزی اجرا شد و تا سالها پس از ابلاغ آن، در مقام اجرا جای داشت اما با پیروزی انقلاب اسلامی این رویکرد تغییر پیدا کرد.
تا این سالها جای یک قانون حمایت از فرزندآوری و جمعیت برای جبران کاهش جمعیت خالی بود تا آنکه پس از سنگ اندازی های دولت آقای روحانی، قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در جلسه 24 مهرماه سال 1400 از سوی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و از سوی رئیس جمهور ابلاغ شد. امروز با صالح قاسمی، پژوهشگر حوزه جمعیت مروری بر آنچه که سیاست های جمعیتی در ایران شاهد بوده خواهیم داشت. در ادامه می توانید این گفتوگو را بخوانید:
شعار معروف فرزند کمتر زندگی بهتر از کجا به ایران آمد؟
*فارس: تحولات جمعیتی در ایران به چه زمانی بر میگردد و چه کسانی در این تحول نقش داشتند؟
تحولات جمعیت در ایران فراز و نشیبهای بسیار زیادی پیدا کرده است، واقعیت آن است که تحولات جمعیتی ایران به ویژه در هر دو پهلوی فراز و فرود داشته است و تفکرات کنترل موالید و کم کردن تعداد فرزندان داشته اند.
تفکرات کنترل موالید و کم کردن تعداد فرزند هر خانواده، از اواخر دوره رضا شاه آغاز شد، زمان محمدرضا شاه پهلوی این طرح به کمیته ای سپرده شد، آن کمیته تحت سرپرستی و مدیریت ستاره فرمانفرمایان که از حمایت بالای دربار شاه برخوردار بود، آغاز به کار کرد.
آغاز این سیاست از دهه 1330 بود و در دهه 1340 فعالیتهای جریان کنترل جمیت اوج داشت، نماد و شعارش همان شعار معروف «فرزند کمتر زندگی بهتر» شد، پس این شعار، شعار پس از انقلاب اسلامی نیست، این شعار پیش از پیروزی انقلاب طراحی شد و از شورای تحدید موالید ایالت متحده که خانم فرمانفرمایان آنجا تحصیل کرده بود بنا شد.
میخواستند نرخ باروری 6.5 فرزند به ازای یک زن را به 4 فرزند برسانند
*فارس: سیاست های جمعیتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه رقم خورد؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاقی که رخ داد این بود که تمام سیاستهای جمعیتی به حالت تعلیق در آمد، فضای روانی جامعه به گونهای شکل گرفت باعث شد تا فرزندآوری تبدیل به ارزش شود. وقتی این گونه رویکرد فرزند آوری تغییر کرد، در دهه 1360 شاهد این بودیم که تولدها به اوج رسید و بیشترین تعداد زاد و ولد را در دهه 60 شاهد بودیم.
هدفگذاری در برنامه اول توسعه این بود که نرخ باروریِ حدود 6.5 فرزند به ازای هر زن تا سال 1390 به حدود 4 فرزند به ازای هر زن برسد
پس از سرشماری سال 1365 اولین هشدارها را به مردم اعلام کردند، به این معنا که انفجار جمعیت، بحرانهای دهانهای باز و بحران گرسنگی به کلیدواژه های پرتکرار مبدل شدند. برنامه اول توسعه، به طور جدی قانون کنترل جمعیت را در خودش گنجاند، این برنامه در سال 1367 و 68 از سوی دولت آقای هاشمی اجرایی شد. هدف گذاری در برنامه اول توسعه این بود که نرخ باروری حدود 6.5 فرزند به ازای هر زن تا سال 1390 به حدود 4 فرزند به ازای هر زن برسد، یعنی میبایست در 20 سال کاهش حدوداً 2.5 فرزند در نرخ باروری رقم بخورد.
برنامه کنترل جمعیت با چنان شدتی آغاز شد که در سال 1371، هدف قانون محقق شد، یعنی در فاصله 3 تا 4ساله این هدف گذاری مشخص شد و نرخ باروری به 4 فرزند برای هر زن رسید. علت آنکه این قانون متوقف نشد آن بود که بسیاری از آمارها در دسترس نظام برنامه ریزی نبود و به عبارتی نظام مدیریت از اینکه در جامعه چه اتفاقی رخ می دهد خبر نداشت.
در آن سالها سرشماری 10 ساله بود و داده های که منتشر می شد داده های دقیقی نبود از این رو نظام برنامه ریزی متوجه نشد که چه اتفاقی رخ می دهد. این برنامه 25 سال اجرا شد و جالب آنجاست که قانون تنظیم خانواده که سال 1373 در مجلس تصویب شد در زمان تصویب قانون هدفش محقق شده بود و به عبارتی قانونگذار نمیدانست در جامعه چه خبر است؟
ماجرای تشویق مردم به فرزندآوری به سبک دولت نهم
*فارس: اشاره ای داشتید به اجرای برنامه کنترل جمعیت در ایران، این برنامه تا کجا پیش رفت و چه زمانی متوقف شد؟
در سال 1378 و 79 نرخ باروری در ایران تا سطح جانشینی کاهش یافت و حتی به زیر سطح جانشینی ((خروج 2 نفر از این نسل و جایگزینی 2 نفر دیگر) سقوط و نرخ باروری به کمتر از 2.1 درصد رسید. آن یک دهم هم برای حوادث، سوانح، تلفات و... است. باید تأکید کنم نرخ سطح جانشینی در ایران 2.1 نیست و حداقل 2.3 است و علت آن این است که سوانح و حوادث در ایران از میانگین جهانی بالاتر است.
آقای احمدی نژاد اولین پیام را در حمایت از فرزند مخابره کرد، پس از چند ماه حسابهایی برای چندین کودک باز کردند و بعدها این حساب را بلاک کردند. این پیام بسیار بدی به جامعه انتقال داد
سال 1388 آقای احمدی نژاد اولین پیام را در موضوع حمایت از فرزند مخابره کرد، همان ماجرای تخیصیص یک میلیون تومان برای هر تولد و سرمایه گذاری برای آن کودک، اما از آنجایی که این قانون نبود و منابع مالی آن نیز دیده نشده بود اجرایی نشد، پس از چند ماه حسابهایی برای چندین کودک باز کردند و بعدها این حساب را بلاک کردند. این پیام بسیار بدی به جامعه انتقال داد، این همان چیزی است که از آن نگرانم.
دولت آقای روحانی اعتقادی به سیاستهای جمعیتی نداشت
* فارس: پس از اجرای نادرست تشویق فرزندآوری از سوی آقای احمدی نژاد، چه اتفاقاتی افتاد؟
سال 1390 اولین تذکرات جدی را رهبر معظم انقلاب در هیئت دولت به آقای احمدی نژاد درباره عدم اجرای آن مسأله و هم درباره لزوم ورود جدی دولت به این موضوعه تذکر داد. 9 ماه از آن تذکرات گذشته بود اماهیچ اتفاقی رخ نداده بود که رهبر انقلاب در سال 1391 در دیدار بامردم بجنورد آنجا در دیدار مردمی فرمودند:«یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهی تحدید نسل از اواسط دههی 70 به این طرف باید متوقف میشد. البته اولی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههی 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد.»
پس از این ماجرا مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی با سرعت وارد عمل شدند و مصوبه ای را در سال 1392 در حمایت از فرزندآوری تصویب کردند که هیچ گاه اجرایی نشد! اصولاً مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد اقبال هیچ دولتی نیست. تقریباً همه دولت همین طور بود. این تصمیم مصادف با دولت آقای روحانی بود که اساساً هیچ اعتقادی به سیاست های جمعیتی نداشت، مجلس هم ورود کرد طرحی را تحت عنوان طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده رابه نگارش در آورد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام درصدد تدوین سیاست های کلی جمعیت برآمد و 30 اردیبهشت ماه 1393 این سیاست ها از سوی رهبر معظم انقلاب به روسای سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، مجلس هم این سیاست ها را در دستور کار قرار داد تا تبدیل به قانون کند اما عدم همراهی کاملاً آشکار دولت آقای روحانی طرح حمایت از سیاستهای جمعیتی مجلس را تا 7 سال زمینگیر کرد.
عدم همراهی کاملاً آشکار دولت آقای روحانی، طرح حمایت از سیاستهای جمعیتی مجلس را تا 7 سال زمینگیر کرد
نماینده سازمان برنامه و بودجه دولت آقای روحانی در جلسات کمیسیون فرهنگی مجلس شرکت میکرد، نماینده اولاً همراهی نمیکرد و در پایان جلسات به صراحت اعلام میکرد که اگر شما هم تصویب کنید ما پولی برای اجرا نداریم و این طرح همان طور متوقف ماند.
*فارس: پس از آن که دولت آقای روحانی با سیاست های افزایش جمعیت همراه نشد، سرنوشت این طرح به کجا رسید و آیا اجرا شد؟
سال 1400 در اواخر دولت آقای روحانی، وقتی مجلس یازدهم روی کار آمد، دولت مخالفت های خود را در این طرح کنار گذاشت، علت آن هم روشن بود، اگر حتی در آن زمان هم این طرح تصویب میشد اجرای آن به دولت بعدی واگذار می شد و از این رو مخالفتها را کنار گذاشت و طرح را تصویب کرد. نام آن قانون را جوانی جمعیت و حمایت از خانواده گذاشتند.
این قانون در حالی تصویب شد که 8 سال از ابلاغ سیاست های کلی جمعیت گذشته بود، از طرفی دیگر هم 8 سال از بهترین سالهای پنجره جمعیتی ایران از سوی دولت روحانی فرصت سوزی شد و تمام شاخص های جمعیت شناسی ایران رکوردار شدند، به این معنا که همه آنها رکوردهای حداقلی را کسب کردند.
نرخ رشد جمعیت در ایران برای نخستین بار به زیر 1 درصد است و امروز 7دهم درصد است، این در ایران بی سابقه است، نرخ باروری از 6.5 به حدود 2 رسیده بود که امروز به 1.6 دهم درصد رسیده است و این هم یک رکورد است به طوری که در طول تاریخ ایران و حتی دنیای اسلام هم این یک رکورد بیسابقه است.
سالمندی جمعیت در ایران به بالای 11درصد رسیده است، به این معنا که نسبت جمعیت افراد بالای 60 سال در جامعه ما بیش از 11.2 درصد است که در این جا نیز ما رکوردار هستیم. تعداد تولدهای ما به 1 میلیون و 100 هزار تولد رسیده است که در مقایسه با جمعیت زنان در سن باروری این یک رکورد است و پایین ترین تعداد از تولد از زنان در سن باروری را داریم.
خطر جمعیتی بیخ گوش زنان متولد دهه60
*فارس: تصویر پنجره جمعیتی باروری در کشور را چگونه توصیف میکنید؟
امروز در شرایطی قرار داریم که در خوش بینانه ترین حالت پنجره جمعیتی ما از منظر باروری حدود 5 تا 6 سال باقی مانده است. سن باروری عرفی حدود 20 تا 40 در جامعه رایج است. امروز زنان متولد دهه 60 ما بین 31 تا 40 سال سن دارند و اگر این زنان از سن 37 سال عبور کنند تقریباً می توانیم بگوییم زنان دهه شصتی ها از سن باروری خارج شده اند و تا 5 سال آینده این اتفاق رخ می دهد. تمام این زنان از سن باروری خارج می شوند.
اگر این رخداد به وقوع بپیوندد زنان دهه 70 در سن باروری خواهند بود که جمعیت آنها از دهه شصتیها کمتر است و فرهنگ آنها نیز با دهه شصتی ها متفاوت است و این موجب می شود تا مدیریت چالش جمعیت در ایران سخت تر و بسیار دشوارتر شود.
خط ویژه رسانههای فارسی زبان معاند دربرابر سیاستهای جمعیت
*فارس: یکی از موضوعاتی که همواره به عنوان تهدید می توان از آن نام برد، بحث نقش رسانههای معاند در تغییر رفتار خانوادههای ایرانی برای عدم تولد فرزند جدید است، شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
رسانه های معاند تعمداً افزایش جمعیت را در کنار کلیدواژه های حاکمیتی مانند جمعیت و دولت ایران، جمعیت و جمهوری اسلامی جمعیت و رهبری، جمعیت و ارتش و... را به کار می برند. این شبکهها به طور دائم جمعیت را به مبانی حاکمیتی گره می زنند و این پیام را به مردم منتقل میکنند که جمعیت برای شا مسأله نیست و این دغدغه حاکمیت است.
اگر خانواده ایرانی چنینی تحلیلی پیدا کند که فرزندآوری و جمعیت مسأله آنها نیست و مسأله حاکمیت است، هیچ تغییر رفتاری در فرزندآوری نخواهد داد و ما هیچ توفیقی نخواهیم داشت. عده ای در داخل کشور نیز به این کوره می دمند تا مسأله جمعیت در کشور را حاکمیتی جلوه دهند و این یک آدرس غلط است.
مبادا تشویق فرزندآوری به سبک احمدی نژاد تکرار شود!
*فارس: برخیها در کشور به قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، ایراداتی وارد کردهاند، تفسیر شما از این قانون چیست؟
انصافاً قانون جوانی جمعیت با 73 ماده قانون خوبی است، نکته اول آن است که اولین قانون رسمی مدافع فرزندآوری در کشور است، ما پیش از اینها در دفاع از فرزندآوری هیچ قانونی نداشتیم. چندسالی روی این قانون کار شده است، اشکالاتی دارد اما واقعیت آن است که نه اشکالات مبنایی است و نه اصلا وقت داریم که این قانون را دوباره به مجلس برگردانیم و اصلاح و سرانجام برای اجرای دوباره برسانیم. از این رو این قانون قابل دفاعی است که باید با میثاق ملی اجرای آن را در دستور کار قرار دهیم.
عده ای با تعصب بی جهت نسبت به قانون تحلیل های غلط و اشتباهی ارائه می کنند، مانند نسبت دادن توقف کاهش تعداد تولدها به قانون که اشتباه است، علت کاهش تولدها در چندسال این است که تولدهای در ایام کرونا به تأخیر افتاده و امروز این تولدها تحقق یافته اند و ربطی به قانون جوانی جمعیت ندارد.
پیش بینی می شود پس از 3 سال ثبات تعداد تولدها، ما کاهش شدید تعداد تولدها را دوباره در سال 1404 تجربه خواهیم کرد و پس از این سال، دوباره کاهش تولدها با شیب بسیار زیاد تکرار خواهد شد.
خانم دهه های 60 در سالهای آخر سن باروری قرار دارند و از آخرین فرصت های باروری در حال استفاده کردن هستند، زنانی که فرزند ندارند، یا یک یا دو فرزند دارند می دانند تا 5 سال آینده دیگر از سن باروری خارج می شوند و این ها تصمیم می گیرند تا فرزنددار شوند. تعدادی از تولدها به این زنان مربوط می شود. نسبت دادن این موضوع به قانون نیز خطای محاسباتی است و ما دو سال آینده را سالهای توفیق یا عدم توفیق قانون میدانیم.
اگر نظام مدیریت به سمت اجرای قانون حرکت نکند پیامی که خانواده دریافت می کند این است که حاکمیت شعار فرزند آوری می دهد اما حمایت نمیکند
سالهای1402 و1403 سالهای طلایی و تعیین کننده سرنوشت قانون جوانی جمعیت است. به این جهت که اگر نظام برنامه ریزی و مدیریت کشور با اراده همگانی به سمت اجرای این قانون حرکت نکند و از 25 درصد اجرای این قانون درخوش بینانه ترین حالت، به بیش از 60 درصد نرسد پیامی که خانواده دریافت می کند این است که حاکمیت شعار فرزند آوری می دهد اما حمایت نمیکند! بعد از این مسأله سخن گفتن از قانون و شعار فرزندآوری یک اقدام ضد جمعیتی و ضد تبلیغی خواهد بود، مثل آن رفتاری که آقای احمدی نژاد داشت و گفت یک ملیون تومان به هر تولد می دهیم و حسابی باز کرد و بلاک شد.
پایان پیام /