یک‌شنبه 4 آذر 1403

شنای پروانه‌؛ نمونه‌ای از سینمای جذاب اما نامتعهد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
شنای پروانه‌؛ نمونه‌ای از سینمای جذاب اما نامتعهد

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - مهدی عبدالعلی‌پور؛ «هنگامی که حرفه‌اش او را به قتل انسان‌ها وا می‌دارد، او خود را قاتل نمی‌داند، زیرا اینکار را نه از روی میل شخصی بلکه از روی وظیفه انجام می‌دهد.» هاروکی موراکامی داستان با یک قتل آغاز می‌شود، جذاب، هوشمندانه، شوک‌آور، در همان آغاز ضربه روحی به مخاطب وارد می‌شود که او را درگیر ماجرا می‌کند، فیلمنامه به قدری قدرتمند است که بیننده نمی‌تواند...

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - مهدی عبدالعلی‌پور؛ «هنگامی که حرفه‌اش او را به قتل انسان‌ها وا می‌دارد، او خود را قاتل نمی‌داند، زیرا اینکار را نه از روی میل شخصی بلکه از روی وظیفه انجام می‌دهد.» هاروکی موراکامی داستان با یک قتل آغاز می‌شود، جذاب، هوشمندانه، شوک‌آور، در همان آغاز ضربه روحی به مخاطب وارد می‌شود که او را درگیر ماجرا می‌کند، فیلمنامه به قدری قدرتمند است که بیننده نمی‌تواند وقایع پیش رو را حدس بزند بنابراین خسته نمی‌شود و مدام در پی این سوال است که بعدش چه می‌شود همچنین در لحظه‌های متفاوتی از فیلم مخاطب با دریافت اطلاعات (که همان پاسخ معما‌های طرح شده است) غافلگیر می‌شود از طرفی پیرنگ دقیق و درست بنا شده و همین عوامل باعث می‌شود فیلم به فرم برسد. در شنای پروانه شاهد تعالی تکنیک هستیم، کارگردان درست و به‌جا از دوربین استفاده می‌کند در برخی نما‌ها دوربین آگاهانه به مستندنگاری نزدیک می‌شود که هم از جهت زیبایی شناختی و هم باور پذیری به اثر کمک می‌کند، نکته دیگر این که صحنه اضافی نداریم، از ابتدا طرح سوال اساسی صورت می‌گیرد و همه وقایع در پی پاسخ به آن سوال است، کارگردان نه برای جذابیت بیشتر و نه برای برانگیختن احساسات از صحنه اضافی خارج از قصه استفاده نمی‌کند. شخصیت پردازی اغلب کاراکتر‌ها به خوبی صورت گرفته است، تنها موردی که چندان جالب از کار در نیامده مربوط به مادر هاشم است، مادری که فقط مدام زار میزند، بازیگر نقش پدر هم نتوانسته آن‌طور که باید از پس نقش برآید، صحنه‌های مربوط به لات‌ها و مسلک و خلقیات آن‌ها طبیعی و قابل باور است، البته ادبیات آن‌ها چندان درست نمایش داده نشده با این حال بازهم قابل قبول است. شنای پروانه به عنوان فیلم یک کارگردان فیلم اولی قابل تقدیر و تحسین است، اما نکته مهم رویکرد و هدف و هم چنین پیامی است که مخاطب از فیلم دریافت می‌کند. اصولا سینما و فیلم - سازی جدای از سایر هنر هاست، مخاطبان سینما عده محدود درون یک گالری هنری یا حاضران در مجلس شب شعر نیستند، مخاطب سینما توده مردم‌اند، همه مردم از هر طیفی با هر سن و سال و آداب و رسومی بنابراین پیام سینما و دغدغه فیلم ساز باید پیامی عام و مناسب جامعه باشد، هنر سینما باید متعهد به جامعه و اصول اخلاقی انسان باشد، فیلم تابلوی نقاشی نیست که خالق آن اثری بر طبق احوالات شخصی خلق کند، اگر هم کسی اثرش را نفهمید مشکل از ضعف ادراک دیگران باشد، پیام فیلم اولا باید واضح و شفاف و قابل فهم برای اکثریت جامعه باشد دوما اندکی صفات روحی انسانی را برجسته کند تا تلنگری به مخاطب بزند یعنی نقش فرهنگ سازی را انجام دهد. حجت (جواد عزتی)، قهرمان داستان، که خود را در قتل پروانه مقصر می‌داند انگیزه لازم برای پیگیری ماجرای پروانه را دارد، قهرمانی که خود را قربانی منفعت طلبی دیگران می‌بیند در طول فیلم به مرور عوض می‌شود یا بهتر بگویم شرایط و محیط باعث تغییرش می‌شود. نمونه این دیدگاه در گذشته دیده شده و در رد این نظریه متن‌های زیادی نوشته شده است. چیزی که حجت به آن تبدیل می‌شود دقیقا ضد ارزش است، مخاطب در طول فیلم حجت را دوست دارد، با او همذات‌پنداری می‌کند و انتظار دارد تا در انتها حجت قهرمان بودنش را حفظ کند که متاسفانه...، البته پایان‌بندی فعلی هم برای مخاطب قابل قبول است. به شخصه حجت را دوست داشتم، اما از چیزی که به آن تبدیل شد متنفرم. (به دلیل جلوگیری از اسپویل شدن نمی‌توان بیشتر به پایان بندی پرداخت) نکته دیگر مربوط به صحنه‌های خشونت و خلقیات لاتی یا خلاف هایی، چون قمار و تولید مشروب و... درون فیلم است، خطر تبدیل شدن وقایع درون فیلم به الگویی برای جوانانی که تازه اول راه لاتی‌اند و به قولی می‌خواهند لاتی خود را پرکنند وجود دارد، چون در فیلم به قدر کافی پیامد‌های منفی و عاقبت شوم لات بازی یا اعمال خلاف نمایش داده نشده، این صحنه‌ها نمی‌تواند آینه عبرت باشد و فقط باعث خط‌دهی و الگودهی به جوانان ساده لوح می‌شود. شنای پروانه از نظر تکنیک و سینمایی قابل تقدیر و احترام است، اما نمی‌تواند از پس رسالت هنری و تعهدات اجتماعی خود را به درستی برآید.