«شهادت» سازه بحرانگیر انقلاب اسلامی
مجموعه حوادثی که در طول چهل و پنج سال بر انقلاب اسلامی گذشته، علت تامهای برای سرنگونی هر نظام و انقلابی بودهاند. این ادعای شعاری نیست، اقتضای قاعده عقلی علیت است. اما چرا مجموعه این علل که هر کدامش به تنهایی برای سرنگونی یک نظام کافی است، در روند این انقلاب کارساز نشده است؟ آیا قاعده علیت اثر خود را از دست داده است؟ یا سازههای مقاومِ بحرانگیر انقلاب اسلامی اثر علل را خنثی کرده است؟...
مرور وقایع 45سال گذشته انقلاب، گویای این واقعیت است که هیچ کشوری به اندازه ایران طعم تلخ چنین حوادثی را نچشیده است؛ بحران سیاسی گروهکها، انواع توطئهها و کودتاها، حمله نظامی، جریان جنگ داخلی منافقین و خروج اولین رئیسجمهور علیه انقلاب، شهادت 72تن از شخصیتهای برجسته نظام در یک بمبگذاری، شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر در یک انفجار، گرفتاری در یک جنگ تحمیلی هشت ساله بینالمللی، تحریمهای بینالمللی گسترده و... همه این بحرانها نتوانستهاند مانع حرکت روبه جلوی انقلاب اسلامی شوند.
تحریمهای بینالمللی علیه انقلاب اسلامی به حدی است که حتی کشورهای دوست و کشورهای قدرتمندی مانند چین و روسیه نیز هم توان عبور از آنها را ندارند. آنها علیرغم تمایل به تجارت با ایران، قادر به پرداخت پول آن نیستند. جالب است برخی از کشورها، حتی قبل از اعلام عزای عمومی در ایران، در کشورهای خود اقدام به عزاداری برای شهدای حادثه سقوط بالگرد ریاست جمهوری در ایران نمودند اما آنها به دلیل تحریمها قادر به پرداخت پول نفت و سایر کالاهای خریداری شده از ایران نیستند.
من درصدد بیان این مهم هستم که علل استحکام انقلاب اسلامی در کوران حوادث بزرگ چیست؟ چه سازههای مقاوم بحرانگیری، انقلاب اسلامی را پابرجا، مانا و پایا کرده است؟ چه حقیقتی در ورای این انقلاب وجود دارد که در سختترین بحرانها امام خمینی (ره) به ملت ایران قوت قلب میداد که «این انقلاب زنده است» و مقام معظم رهبری (مدظله) در روز سخت حادثه شهادت رئیسجمهور و وزیر خارجه و همراهان فرمودند:«ملت ایران نگران و دلواپس نباشند هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نخواهد آمد».
با وجود این همه مشکلات و مصیبتها، ملت ایران با اتکاء به ایمان و الطاف الهی همواره با نوعی آرامش و اطمینان خاطر به مسیر خود ادامه داده است؛ گویی خداوند متعال حافظ و نگهدار این انقلاب است و ضمانت کرده که آن را به صاحب اصلی خود، حضرت ولیعصر (عج) برساند. گویا ملت ایران پذیرفته است که مصیبتها، مشکلات و فاجعههای پی درپی، حکم غربالگری و خالصسازی انقلاب را دارد تا در فرآیند زمان آن را بهروزرسانی کند. این مشکلات فرصتی برای آزمایش و امتحان الهی است تا ما خودمان را اصلاح کنیم.
نظریه فرآیندی را مقام معظم رهبری ارائه دادند. ایشان معتقدند انقلاب اسلامی با همه فراز و فرودش سیرقهقهرا ندارد، روبه عقب نمیرود و درجا هم نمیزند بلکه در دو سطح به صورت استکمالی سیر صعودی دارد و همین هم باعث مانایی و ماندگاری و پویایی و پایایی انقلاب شده است. در سطح اول انقلاب اسلامی از نقطه صفرشروع شده در قالب یک نهضت انقلابی از سال 1323آغاز شده و در بهمن 1357 این مرحله را به پایان رسانده است. با این تجربه به یک مرحلهای از بلوغ رسید که توانست وارد مرحله بعدی بشود و با معماری و مهندسی دقیق شاهکار «نظامسازی» و نهادپردازی را آغاز کند و قواعد سبک زندگی اسلامی و زیست جهان آینده خود را قانونمند کند. در مرحله تطوری و استکمالی بعدی در گام سوم توانست شالوده «دولت اسلامی» را برقرار نماید تا با اقتدار بتواند گامهای «جامعهسازی» و «تمدنسازی» را هم طی کند این سطح کلان اول نظریه فرآیندی و استکمالی است.
بیش از چهار دهه تجربه زندگی در دولت اسلامی با همه فراز و نشیبهایش بر اساس همین نظریه، انقلاب اسلامی توانسته است مسیر استکمالی خود را طی کند. در چارچوب نظام مردم سالاری دینی، مسیر عبور از «دولت موقت ملیگراها»، به سمت دولت نافرجام «بنیصدریها» و «دولت انقلابی رجائی»، «دولت سازندگی»، «دولت اصلاحات»، «دولت عدالت و مهرورزی»، «دولت اعتدال» و «دولت انقلابی» را طی کند، رویکردهای سیاسی و جناحی، معمولاً دوره استقرار دولت مورد نظر خود را دوره شکوفایی و توسعه میدانند و دوره حاکمیت دولت جناح رقیب را دوره افول و نزول انقلاب میپندارند. اما نظریه استکمالی معتقد است انقلاب اسلامی در میان همه این تجربهها و پوستاندازیها به سمت کمال خود که ساختن تمدن نوین اسلامی است، در حال حرکت است و همان طوری که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم فرمودند:«انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه ازنظریهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.»
تجربه پیروزی قدرتمندانه جنگ بدر در سال اول حکومت نوپای اسلامی مدینه و شکست سخت جنگ احد در سال دوم و لشکرکشی قدرتمندانه علیه رومیها در جنگ تبوک کافی بود تا خداوند از زبان پیامبر و مؤمنان بفرماید:«قُل لَن یُصِیبَنَا اِلَا مَا کَتَبَ اللَهُ لَنَا هُوَ مَولَانَا وَعَلَی اللَهِ فَلیَتَوَکَل المُؤمِنُونَ»(توبه / 51) به مردم بگو:«تنها آنچه خدا برای ما مقرر داشته به ما میرسد، زیرا او سرپرست و مولای ماست و مؤمنان تنها بر خدا توکل میکنند و خداوند هم برای ما مسیر رو به جلو و استکمالی «انا لله وانا الیه راجعون» را میخواهد. در سوره بقره آیه 106 فرمود:«مَا نَنسَخ مِن آیَه أَو نُنسِهَا نَأتِ بِخَیر مِنهَا أَو مِثلِهَا أَلَم تَعلَم أَنَ اللَهَ عَلَی کُلِ شَی قَدِیر» رویه خداوند این است که هر حکمی را نسخ میکند یا آن را به دست فراموشی میسپارد، بهتر از آن، یا مانند آن را جایگزین می کند این رویه و سنت الهی ناشی از قدرت اوست.
ملت ایران در طول چهل و پنج سال گذشته توانسته است بر اساس ایمان و اعتقاد و توکل به خداوند از میان حوادث سخت و طوفانهای سهمگین به سمت اقتدار امروز برسد و با همه مشکلات در عملیات «وعده صادق» و قدرتنمایی جریان مقاومت در منطقه، تاریخسازی و تمدنسازی میکند.
یکی از آموزههای تجریی نظریه استکمالی انقلاب اسلامی آن است که انقلاب برای عبور از هر گردنهای نیاز به خون دارد تا بتواند خود را بازتولید و اندیشه انقلاب را بازآفرینی کند. تجربه نشان داد که خون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید رجائی و باهنر، سردار سلیمانی، خون شهدای هستهای، خون سردار زاهدی و امروز هم شهادت رئیس جمهورآیت الله رئیسی و دکتر امیرعبداللهیان و همراهان برای آبیاری انقلاب لازم و مهم بوده است. این منطق انحصاری در انقلاب اسلامی، رمز بقای انقلاب است. البته همه اینها در گرو تعهد و ایمان و اراده ملت ایران است که در آیه قرآن به عنوان شرط تحقق وعدههای الهی است که در سوره رعد آیه 11 فرمود: «لَهُ مُعَقِبَات مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظُونَهُ مِن أَمرِ اللَهِ اِنَ اللَهَ لَا یُغَیِرُ مَا بِقَوم حَتَی یُغَیِرُوا مَا بِأَنفُسِهِم» برای هر فردی و قومی فرشتگانی است که پی در پی او را به فرمان خدا از پیشرو و از پشت سرش پاسداری میکنند. در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آنان حال خود را تغییر دهند.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1909740