شهیدی که به خوشاخلاقی و نظم معروف شد
بستگان شهید مرتضی جابری میگویند که ایشان همیشه سر سفره غذا با وضو مینشست و شبها نیز با وضو به تخت خواب میرفت و خوش اخلاق و منظم بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از شبکه خبری تهراننیوز، شهید مرتضی جابری فرزند ابراهیم سال 1343 در روستای حلمسی از توابع شهرستان میانه در آذربایجان شرقی به دنیا آمد.
دوران تحصیلی دبیرستان ایشان با اوجگیری انقلاب اسلامی همزمان بود، به همین دلیل به همراه همکلاسیهای جوان دبیرستانی خود در تظاهرات مردمی ضد رژیم پهلوی حضور فعال داشت و در مجالس سخنرانی مذهبی دوران انقلاب شرکت کرد و به فراگیری علوم قرآن و مسائل اسلامی پرداخت. در سال 1359 به اتفاق خانواده به تهران هجرت و در یکی از پایگاههای مقاومت بسیج محل سکونت شروع به فعالیت کرد و شبها هم با دیگر برادران بسیجی نگهبانی میداد. شهید جابری انسانی خوش اخلاق، منظم و باسلیقه بود بستگانش میگویند که ایشان همیشه سر سفره غذا با وضو مینشست و شبها نیز با وضو به تخت خواب میرفت. در سال 1362 خود را به نظام وظیفه معرفی کرد و مدت دو سال خدمت کامل سربازی را در شهرستان بوکان در استان کردستان گذراند. مرتضی جابری در آن دو سال هم با عناصر ضد انقلاب داخلی، هم با متجاوزین بعثی درگیر بود و همچون هزاران سرباز فداکار از خاک پاک سرزمین ایران پاسداری کرد و در سال 1364 پس از پایان دوره دو ساله سربازی از دانشگاه تبریز پذیرش گرفت و در رشته جغرافیای طبیعی سرگرم تحصیل شد. در دومین سال حضور در دانشگاه از طریق واحد اعزام نیروی جهاد دانشگاهی به جبهه جنوب اعزام شد تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی امام مظلوم خویش حسین بن علی علیهالسلام لبیک گفته باشد و پس از چند ماه حضور در جبهه به دانشگاه تبریز بازگشت و در کارگاه فنی مهمات سازی، به خدمت جبهه و جنگ ادامه داد. سرانجام در شامگاه 27 دی ماه سال 1365 بر اثر بمباران هوایی دشمن بعثی به خیل شهیدان راه حق و حقیقت پیوست. بخشی از وصیتنامه شهید مرتضی جابری بسمالله الرحمن الرحیم؛ با عرض سلام به پیشگاه حضرت ولیعصر امام زمان ارواحنا فداه و نایب بر حق ایشان امام خمینی. با درود فراوان به ارواح پاک و طیبه شهدا، از کربلای حسینی تا کربلای جبهههای جنگ و از کربلای جبهههای جنگ تا انقلاب مهدی (عج). سپاس خداوندی را که بزرگتر از آن است که بتوان وصفش کرد. حمد و ستایش او را که به من توفیق داد تا بتوانم در این راه قدم نهم. خدایا حرکتم را که فقط در راه تو و شرکت در جهاد و هدفم را که همانا پیروزی اسلام است مورد لطف و رحمت خودت قرار بده. اگر در این راه جان خود را فدای راهت کردم از شهدا محسوبم کن و شهادتم را مورد قبول درگاهت بگردان. اکنون که به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیهالسلام زمان آگاهانه لبیک گفته و به سوی پروردگار خویش بازمیگردم، از خداوند رحمان مسئلت دارم که شهادتم را قبول کند. از شما پدر و مادر عزیزم انتظار دارم که صبر را پیشه خود کنید و از صابرین باشید که خداوند فرموده «انالله مع الصابرین». در سوگ من ناله و زاری نکنید و اگر خواستید گریه کنید به مظلومیت امام حسین علیهالسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام گریه کنید. افتخار کنید امانتی که از طرف خداوند در دست شما بود آن را تحویل دادهاید. انشاالله نزد حضرت فاطمه سلامالله علیها روسفید خواهید شد. سفارشی به امت شهیدپرور ایران دارم و آن درباره تقوی و نظم است و کدام عبارت بهتر از فرموده حضرت علی علیهالسلام که میفرماید: «اوصیکم عبادالله بتقویالله و نظم امرکم». شما را وصیت میکنم به عبادت خدا، پرهیزکاری و نظم را پیشه خود کنید. دیگر اینکه همانطور که میدانید ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء است و به قول امام خمینی (ره) ولایت فقیه همان ولایت رسول اکرم (ص) است. لذا استدعا دارم دست از پشتیبانی از ولایت فقیه برندارید که اگر ولایت فقیه آسیب ببیند حکومت اسلامی آسیب خواهد دید. همانا خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است، آنان که در راه خدا جهاد میکنند یا میکشند و یا کشته و شهید میشوند «سوره توبه آیه11». رحمت خداوند بر مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت آنان افتخار میکنند. انتهای پیام /