ضرورت نقد منصفانه در حوزه سیاست خارجی
![ضرورت نقد منصفانه در حوزه سیاست خارجی](https://img9.irna.ir/d/r2/2020/09/10/4/157607913.jpg)
تهران - ایرنا - در یادداشت روزنامه ایران آمده است: «نظام بینالمللی» بستری است که در آن توافقها و معاهدات بین کشورها شکل میگیرد و منعقد میشود. یعنی همانطور که «نظام حقوق داخلی» بر قراردادها و توافقهای میان شهروندان درون یک کشور حاکم است، «نظام بینالمللی» (یا نظام حقوق بینالملل) نیز مناسبات میان کشورها را سامان میبخشد.
روزنامه ایران پنجشنبه 20 شهریور، یادداشتی را به قلم رضا نصری کارشناس حقوق بینالملل منتشر کرده است که در ادامه آن را می خوانیم: اما متأسفانه، این «نظام بینالمللی» دارای یک سری «نواقص ساختاری» جدی است که دستکم 70 سال است پژوهشگران و حقوقدانان و متخصصین علوم سیاسی و روابط بینالمللی در مورد آن میگویند و مینویسند. این «نواقص» نیز طبیعتا بر تمام توافقهای بینالمللی - از معاهدات چندجانبه سرنوشتساز بشر (مانند منشور سازمان ملل) گرفته، تا پیمانهای تجاری و امنیتی و زیستمحیطی، تا معاهدات دوجانبه میان دو دولت کوچک - سایه افکنده است. طبیعتا، «برجام» نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اما در سالهای اخیر، در فضای سیاسی و رسانهای کشور ظلمی بر «برجام» روا شده که بهندرت در سایر کشورها بر معاهدات و توافقهای بینالمللی دیگر روا داشتهاند؛ و آن هم اینکه منتقدان دولت روحانی تمامی نواقص ساختاری نظام بینالمللی را (که 70 سال است مورد انتقاد دولتها و محافل علمی است) غیرمنصفانه به «برجام» نسبت دادهاند و بابت تکتک آنها مذاکرهکنندگان و دستگاه دیپلماسی و رئیسجمهوری را سرزنش کردهاند!
متأسفانه باید اعتراف کرد که آنها تا حدود زیادی هم در تخریب برجام و دولت و دستگاه دیپلماسی نزد افکارعمومی موفق بودهاند، چرا که نواقص بینالملل مذکور عمدتا در «نظام داخلی» - که به اشتباه توسط عموم مردم استناد و مبنای مقایسه قرار میگیرد - وجود ندارد و براحتی میتوان - با تعریف نیمی از ماجرا و مبادرت به مقایسههای گمراهکننده - تمام نواقص ساختاری نظام بینالملل را به پای توافق هستهای برجام نوشت!
بهعنوان مثال، یکی از نواقص ساختاری نظام بینالملل این است که حقوق بینالملل - بر خلاف نظامهای داخلی - «بازوی اجرایی» ندارد! یعنی، برخلاف آنچه در نظام حقوق داخلی مرسوم است، اگر یک دولت در معرض پیمانشکنی و رفتار غیرقانونی یک دولت دیگر قرار گرفت نمیتواند - مانند آنچه ممکن است خواننده این مطلب با شریک خود یا اوباش محل انجام دهد - به کلانتری نزدیک خانه مراجعه کند و به همراه مامور و پاسبان زنگ در خانه دولت عهدشکن را بزند تا حقاش را بگیرد! به بیان دیگر، در نظام بینالمللی «پلیس» و «ضابط قضایی» نداریم! ایضا، به همین دلیل، نظام حقوق بینالملل از هیچ مرجع قضایی یا دادگاهی که بتواند احکام خود را پس از اخذ شکایت و صدور حکم به اجرا بگذارد برخوردار نیست. یعنی حتی اگر دیوان دادگستری بینالمللی (دادگاه لاهه) صلاحیت پیدا کند و حکمی را به نفع یک کشور صادر کند، کشور خسارتدیده نمیتواند به کمک اهرمهای اجرایی آن حکم را به اجرا بگذارد. اما دستکم 5 سال است از تریبونهای رسمی ایران، میکروفنهای مجلس شورای اسلامی، رسانه ملی و رسانههای منتقد دولت این جمله را میشنویم که «برجام ضمانت اجرایی ندارد» و تقصیر آن را گردن کسانی میاندازیم که این پیمان را مذاکره کردهاند!
به عبارت دیگر، جریانی که در داخل کشور سالها خود را نماد استکبارستیزی و مبارزه با «نظام سلطه» معرفی کرده است، 5 سالی است انتقادات وارد به «نظام بینالمللی» و «نظام سلطه» را کنار گذاشته و عملا - با سانسور نواقص و بیعدالتیهای مستتر در این ساختار - تمام کاستیهای ناشی از آن را به پای توافقی نوشته که دولت جناح رقیب به امضا رسانده است!
اما مشکل در ایران از این تحریفها و انتقادات غیرمنصفانه فراتر میرود! یکی دیگر از مشکلات این است که منتقدان دولت - با فضاسازیها و استفاده از تفوق خود در حوزه اطلاعرسانی - این فرصت را هم به دولت نمیدهند تا برای افکارعمومی به وضوح تشریح کند چگونه تلاش کرده کاستیهای ناشی از نواقص نظام بینالمللی - از جمله فقدان «ضمانت اجرایی» در نظام بینالمللی - را در توافق برجام جبران نماید!
سالهاست وزیر امور خارجه، سخنگویان دولت، دستگاه دیپلماسی و تحلیلگران در تریبونهای محدود خود توضیح میدهند که «ضمانت اجرایی» مندرج در برجام همان «قابلیت فوری و کامل ایران به بازگشت به تواناییهای هستهای» است؛ و این ظرفیت را نیز دستکم در یک سال گذشته - با کاهش گام به گام تعهدات خود وفق متن برجام - به نمایش گذاشتهاند. اما باز - با وجود اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در آخرین گزارشات خود از بازگشت سطح فعالیتهای هستهای ایران به سطح پیش از برجام خبر میدهد - باز هم کلام غالب در رسانه ملی و تریبون مجلس و بالطبع بخشی از افکارعمومی این است که دولت روحانی در ازای «از دست دادن توان هستهای» هیچ دریافت نکرده است!
متأسفانه، مشکلآفرینیها و خودزنیها به این تحریفهای رسانهای و بازیهای سیاسی ختم نمیشود؛ بلکه در عرصه «عمل» در صحنه بینالمللی نیز تأثیر خاص خود را دارد! یکی از این مانعتراشیهای زیانبار این است که منتقدین داخلی - با فضاسازی و ایجاد هزینه این اجازه را هم به دولت و دستاندرکاران سیاست خارجی نمیدهند تا - مانند همتایان خود در سایر کشورها که با همین قبیل نواقص ساختاری مواجه هستند با فراغ بال تلاش کنند کاستیهای ناشی از آن را با ابتکار عمل، نرمش تاکتیکی، اهرمهای خاص و ترفندهای دیپلماتیک به حداقل برسانند. یعنی اگر وزیر امور خارجه چین - به پشتوانه تمام دستگاه عریض و طویل کشورش - میتواند بر سر پیمانهای تجاری و امنیتی و غیره با فراغ بال با وزیر امور خارجه امریکا رویارویی کند، وزیر امور خارجه ایران مجبور است به هزینه شخصی، تحت فشار سیاسی و تخطئه رسانهای در داخل کشور و با وجود هزار و یک مانع غیرضروری با همتای امریکایی خود در صحنه بینالمللی به زورآزمایی بپردازد!
این فضا، فضای انتقاد سازنده و همافزایی نیست؛ و از آن برای نسل فعلی و آیندگان درسهای درستی به یادگار نخواهد ماند. چه بسا، تداوم این فضا منجر به اتخاذ مسیری شود که جز انزوا و زیان ایران چیزی در پی نداشته باشد. حال اگر میخواهیم در دنیای پرخطر، پردسیسه، پرچالش و در حالگذار کنونی به سلامت سیر کنیم، لازم است در شیوه سیاستورزی و تعامل با کارگزاران سیاست خارجی (چه در دولت روحانی و چه در دولت بعدی) تجدیدنظر کنیم. طبیعتا، رسانه ملی، مجلس شورای اسلامی و ریاست آن در این راستا میتوانند با وجود تمام انتقاداتی که به دولت وارد میدانند ولو با تأخیر پیشقدم باشد.
منبع: روزنامه ایران *س_برچسبها_س*