پنج‌شنبه 19 مهر 1403

طاهره صفارزاده، پایه‌گذار شعر نیمایی دینی

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
طاهره صفارزاده، پایه‌گذار شعر نیمایی دینی

تهران - ایرنا - چهارم آبان سالروز درگذشت طاهره صفارزاده یکی از چهره‌های شاخص و درخشان شعر در روزگار معاصر به شمار می‌رود؛ شاعری که پایه‌گذار شعر نیمایی دینی است و مفهوم گرایی، اندیشه محوری و دین باوری از مولفه‌های اصلی شعر او محسوب می‌شود.

با پیگیری مسیر شعر نو فارسی به طاهره صفارزاده می رسیم. اگرچه نخستین اثرش را در آغاز دهه 40 منتشر کرد اما به طور عمده در دهه 50 به شکوفایی رسید. صفارزاده با انتشار مجموعه شعرهایی نظیر «طنین در دلتا، سد و بازوان و سفرپنجم» خلاقیت های ویژه ای از خود بروز داد و در کانون توجه قرار گرفت.

صفارزاده شاعری مبارز و زن نخبه

طاهره صفارزاده‌، شاعر، نویسنده‌، محقق و مترجم متعهد در 1315 خورشیدی در سیرجان در خانواده ای متوسط با پیشینه ای از مردان و زنانی با نگرش و رفتاری عرفانی و روحیه ای ستم ستیز چشم به جهان گشود. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به خارج از ایران رفت و ضمن تحصیل در حوزه های نقد ادبی و نقد عملی موفق به کسب درجه mfa(آخرین درجه) شد. پس از بازگشت به ایران همزمان با شاعری به تدریس در دانشگاه و ترجمه آثار مختلف مشغول شد.

در 2006 میلادی از سوی سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا به عنوان شاعر مبارز و زن نخبه و دانشمند مسلمان برگزیده شد. در حوزه تألیف و ترجمه افزون بر مقالات و مصاحبه های علمی، ادبی، دینی و اجتماعی از صفارزاده یک مجموعه داستان، 12مجموعه شعر، چهار گزیده اشعار و 12 اثر ترجمه یا درباره نقد ترجمه منتشر شده است.(1)

او یکی از شاعران نواندیش شعر معاصر محسوب می‌شود که درباره شعرش کمتر بحث و بررسی شده است و درصد بسیار کمی از نقدها و صحبت های شاعران و ناقدان را به خود اختصاص داده است. اگر بیراه نباشد، می توان با قاطعیت نظر داد که به جز چند مصاحبه با شاعر و چند تحلیل و حاشیه بر شعرهای این شاعر، هیچ نوشته راهگشای دیگری درباره پرونده نقد معاصر موجود نیست. در معدود نقدهایی که در خصوص اشعار صفارزاده نوشته شده‌، عنصر غالب در شعر او را اندیشه معرفی کرده اند.

عنصر اندیشه در شعر

جوهر اصلی شعر همان اندیشه ایست که راهی برای بیرون رفتن از ذهن آدمی جستجو می کند. صفارزاده در مورد لزوم بازتاب اندیشه در شعر می گوید: «به عقیده من شاعر با برخورداری از نفوذ کلام وظیفه اش روشنگریست که مایه اصلی آن در ذات اندیشه و اندیشیدن است... شاعر باید در جامعه خود سدی در برابر انحراف از انصاف و تهاجم سلطه جهل و ستمگری باشد و با منطق اندیشه با آنها مقابله کند.»(2)

از دید صفارزاده شعری اصیل است که در آن اندیشه مقدم بر لفظ و آهنگ باشد:

«در شعر اصیل / سایه هایند / لفظها / اندیشه ها را / نه اندیشه ها / لفظها را»

وی در بسیاری از اشعار خود جوهر ناب شعری و اندیشه را بدون فداکردن یکی برای دیگری تلفیق کرده اما در بعضی از اشعار خود به دلیل تکیه و اصرار فراوانی که براندیشگی هنر شعر می کند، گاهی چشم را بر ارزش های دیگر شعر می بندد تا جاییکه به دلیل عدم توازن اندیشه با جوهر شعری، شعر او به نثر نزدیک می شود.

صفارزاده گاهی اندیشه های مختلف خود را در یک شعر می آورد؛ یعنی یک شعر با درونمایه های متعدد که پشت سر هم می آیند و شکل ذهنی شعر را دچار پیچیدگی می کنند که این برخاسته از نظریه طنین او در شعراست اما این تصاویر مختلف باعث مبهم شدن شعر می شود.

اگر بپذیریم شعر متعهد در دوران معاصر یک جریان ادبی برجسته بوده است‌، می توان گفت شعر صفارزاده قابل تأمل است.

اندیشه های صفارزاده

اندیشه های صفارزاده را می توان در 2 دسته سیاسی و اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. توجه به شعر سیاسی از آغاز پیدایش شعر فارسی وجود داشت. مضمون سیاست در شعرهای صفارزاده به طرز بارزی وجود دارد. او یکی از نخستین شاعران ایرانی به شمار می رود که مضامین ضد امپریالیستی را در شعرهایش به طور مستقیم و شجاعانه مطرح کرده است. وی در کنار نوآوری ها و خلاقیت های دیگر، افق جدیدی را در شعر فارسی در ارتباط با انتقاد سیاسی باز کرده است. طنزهای ظریف، کنایه های نیشدار و استعاره های زیبا همگی فراخوانده شده‌اند تا خدعه ظالمان را افشا کنند.

از همین رو، او شعر را به عنوان سلاحی برنده بر ضد استبداد و ستم به کار برد و برای استقراء عدالت و آزادی با رژیم حاکم به نبرد برخاست. او ستایشگر عدالت و صلح و مردمی و برابری است.(3)

آوارگونه میافتد بیداد

بر روی حنجره حقخواهی

بر روی استخوان صدق و صبوری

صفارزاده گاهی وارد مبارزه می شود و حاکمان سیاسی را با تیغ انتقاد خود نابود می کند، شجاعت وی در اعتراض به مسایل و مشکلات سیاسی در خور ستایش است. به خصوص آنجا که بی پروا به دستگاه حاکم می تازد و با استفاده از واژه هایی عریان، چهره حقیقی آنها را برای خوانندگان شعرش ترسیم می کند. (4)

صفارزاده گاهی عوامل سیاسی‌، نظامی و فرهنگی نفوذ بیگانه را در شعر خود می آورد و با آن به مبارزه برمی خیزد:

«ملک از جمیع جهات آبادست / آباد از نظارت طراحان / طرح نمونه آبادان / طرح شکنجه همگانی / طرح شکنجه های نهانی / معمار خارجی / بنای داخلی»

وطن پرستی در اشعار صفارزاده

با نگاهی به آثار شاعر، می توان مشاهده کرد که او در مورد سیاست به چند اصل عمده همچون وطن دوستی، استعمارستیزی، آزادیخواهی و عدالت طلبی تأکید دارد. نکته مهم این است که وطنی که صفارزاده از آن صحبت می کند به پهنای کل جهان است و در مرز جغرافیایی خاص قرار نمی گیرد. ملی گرایی صفارزاده با بسیاری از هم عصران او فرق دارد. در ایران دوستی صفارزاده شاخص های ایرانی پارسی همراه دیگر شاخص های ایرانی و اسلامی می آیند.

دوران حضور طاهره صفارزاده در آمریکا سبب شد که شاعر به گونه ای دقیق و خوب، اصل اساسی استعمار نوین را به تصویر بکشد، اصلی که تحت عنوان کمک های به اصطلاح عمران و آبادی و سایر کمک های مالی دولت های استعمارگر، بر ملل مستضعف جهان سوم تحمیل می شود که در حقیقت نه برای عمران و آبادی بلکه برای احداث جاده های استعمار و به منظور استثمار و بهره برداری است و بس: «این کشته اهل نازی آباد است / آن کشته اهل دولت آباد / حلبی آباد / و این آبادی از قماش همان آبادی است / که از دروغ واژه عمر می آید / و با وساطت باب استفعال / به تخریب / به چپاول / به استعمار می رسد.»(5)

در نتیجه صفارزاده دولت های استعمارگر را شیاطینی می داند که با اتحاد هم، سختی ها و مشکلات زیادی را برای کشورهای دیگر به وجود می آورد. او با اندیشه اسلامی خود با اراده ای قوی در مقابل استعمار و استثمار می ایستد و مردم را به ایستادگی دعوت می کند.

صفارزاده به عدالت به عنوان یک حق اجتماعی برای تمامی انسان ها اعتقاد دارد و حتی گاهی به وجه قانونی عدالت توجه می کند و معتقد است که همه باید در برابر قانون یکسان باشند و اینکه انسان ها باید از استانداردهای رفاه اجتماعی و اقتصادی برابر برخوردار باشند. صفارزاده دنبال عدالتی است در داخل سیستمی که تیشه بر ریشه عدالت می زند.(6)

آزادی خواهی در اشعار صفارزاده

در ادب معاصر بحث آزادی و آزادی خواهی یکی از گسترده ترین موضوعات است. صفارزاده نیز هم آواز با شاعران معاصر خود فریاد آزادی سر می دهد و دخالت و نفوذ استعمارگران را به امور داخلی کشورهای جهان سوم محکوم می کند و می گوید: «ما شاکیان / ما زخم خوردگان / ما قله های غربت و تنهایی / جویندگان حشمت آزادی / در دستمان فقط / فسانه و تاریخ مانده است»

اندیشه های اجتماعی

درونمایه های اجتماعی از جمله مهمترین رویکردهای شعری ایران از مشروطه تاکنون بوده است. بخشی از اشعار صفارزاده مشتمل بر بیان مضامین اجتماعی است. آثار صفارزاده از مسایل و واقعیات اجتماعی متأثر است. او همواره تحت تأثیر رخدادهای اجتماعی است و این رخدادها یکی از زمینه های مهم آفرینش اشعار او هستند.(7)

در میان مضامین اجتماعی اشعار او، انتقاد اجتماعی برجسته تر به نظر می رسد. منتهی این انتقادات مستقیم و گاهی غیرمستقیم است. شاعر در جامعه ای زندگی می کند که تلاش های فکری و عقلی از هر طرف به بن بست رسیده است، در نتیجه گاهی می کوشد تا با اتکاء به شورهای عاطفی در عالم خیال برای خود جهانی زیبا بیافریند، تنها نتیجه مثبت چنین شعری شاید این باشد که به طور غیر مستقیم مردم را نسبت به ایستایی نسبی شرایط اجتماعی و زشتی های جامعه خود حساس کرده به انهدام وضع موجود برمی انگیزاند.

علم و دانش در اشعار صفارزاده

صفارزاده معتقد است که دانش امروز بیشترین کمک را به فاتحان قلعه بیداد کرده و چراغی در دست رذالت نفس اماره داده است.

صفارزاده در مورد صلح می گوید: «معنای صلح چیست / در سرزمین من / در سرزمین تو /...»

این شاعر، معتقدست در این جامعه جهانی که ما در آن زندگی می کنیم تنها در گفتار صحبت از صلح است اما در واقعیت چیزی از صلح وجود ندارد. افرادی که ادعای صلح و آزادی را مطرح می کنند در عمل به شکل کشتارگران ظاهر می شوند، فریاد اعتراض او حتی سازمان ملل را هم در بر می گیرد، سازمانی که ادعای برقراری قانون برای صلح و دوستی میان کشورها را شعار خویش قرار داده اما در عمل توسط قانون شکنان نادیده گرفته می شود.(8)

مبارزه با مفاسد و آسیب های اجتماعی یکی دیگر از موضوعاتی است که صفارزاده به آن می پردازد. در این مورد شاعر فریاد اعتراض سر می دهد. شعر (کودک قرن‌) او آیینه ای از وضعیت فاسد اجتماعی آن روز است. در شعر صفارزاده‌، جانبداری از اندیشه یا حضور تفکر در شعر امری جدی است، به طوری که او شعر خود را بطور کامل در خدمت عقاید و اندیشه های خود به کار می برد. او شاعری اندیشمند و متفکر و همه چیز در دیدگاه او در عمق اندیشه رنگ شعر می گیرد و گویی در عمق تجربه های واقعی خود را با آمیزه ای از تفکر به شعری سخت، محکم، دقیق و عمیق تبدیل می کند. او تفکر و اندیشه را بر عاطفه و احساس مقدم می دارد و این زمانی است که شاعر برای خود رسالت و تعهدی قایل باشد.

پی نوشت:

1. احمدی‌، پگاه (1384‌)، شعر زن از آغاز تا امروز، چاپ اول، تهران: نشر چشمه.

2. براهنی، رضا (1371)، طلا در مس، چاپ اول، تهران: ناشر نویسنده.

3. پرهام، سیروس (1345)، رئالیسم و ضد رئالیسم‌، چاپ سوم، تهران: انتشارت نیل‌.

4. ترابی، علی اکبر (1379)، جامعه شناسی ادبیات: شعر نو و تکامل اجتماعی، چاپ دوم، تهران: انتشارات فروغ آزادی.

5. خویی، اسماعیل (1356)، جدال با مدعی، چاپ اول، تهران: انتشارات جاویدان.

6. رفیعی، علی (1386‌)، بیدارگری در علم و هنر: شناختنامه طاهره صفارزاده، چاپ اول، تهران: انتشارات هنر بیداری.

7. زرین کوب، حمید (1358)، چشم انداز شعر نو فارسی، تهران، انتشارات توس.

8. زرین کوب، عبدالحسین (1346)، شعر بی دروغ شعر بی نقاب، چاپ سوم، تهران: انتشارات جاویدان.

*س_برچسب‌ها_س*
طاهره صفارزاده، پایه‌گذار شعر نیمایی دینی 2