شنبه 3 آذر 1403

طبقه‌ای که به پا خاست / گذری بر مشروطه‌خواهی

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
طبقه‌ای که به پا خاست / گذری بر مشروطه‌خواهی

رشد و گسترش بی‌رویه واردات کالاهای خارجی در طول سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری، تجار و بازرگانان ایرانی را تا حدودی به حاشیه راند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای اقتصاد، این امر از عوامل اصلی تاکید بازرگانان بر حمایت از صنایع ملی و تلاش آنها در تبلیغ برای مصرف کالاهای تولید داخل بود. تجار و اتحادیه‌های صنفی در دوران مشروطیت معتقد بودند که اقتصاد و بازرگانی وابسته، نابودی همه آنها را در پی خواهد داشت. خواست بازرگانان سنتی و مدرن از دولت، تامین جانی و مالی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در امور کشور بود. آنها به سرمایه‌گذاری در امر تولید وسیع و ایجاد بانک‌های ملی علاقه‌مند بودند و بر حمایت از صنایع ملی تاکید می‌ورزیدند.

«جنبش تنباکو» را می‌توان سرچشمه «نهضت مشروطه» دانست. در این جنبش، بازرگانان و کسبه، نخستین کسانی بودند که به پا خاستند. در حرکت به سوی نهضت مشروطه، روشفنکران ترقی‌خواه به این دو گروه پیوستند و پس از رسیدن قیام به مرحله فعال، تجار و بازرگانان شهری نیز به حمایت از آن برخاستند و مذهبیون و علما در رهبری آن نقش فعال برعهده گرفتند. در نهضت مشروطه، گروه‌های متعددی شرکت داشتند. هرکدام از این گروه‌ها با هدفی خاص در این نهضت شرکت و نقش ویژه‌ای را ایفا کردند. بازرگانان نیز نقش خاص خود را داشتند. از عمده‌ترین و تاثیرگذارترین اقدامات تجار، تشکیل انجمن‌های مختلف در نقاط گوناگون داخل و حتی خارج از کشور بود.

«این انجمن‌ها که به نوبه خود، انجمن مرکزی اصناف را به‌وجود آوردند، از مهم‌ترین دلایل آگاهی تجار و روشن‌بینی تجاری آنها بود.» به‌عنوان مثال «انجمن ایالتی» در آذربایجان که با هدف رسیدگی به مسائل و مشکلات مردم ایجاد شد، ترکیبی بود از نمایندگان مردم، نمایندگان تجار و نمایندگان اصناف. این مثال‌ها، حکایت از شرایط سخت تجارت در ایران و در عین حال نشان از همت بازرگانان و اعتقاد آنها به نوعی نوسازی تجاری صنعتی بر پایه تجارت سنتی موجود دارد. همچنین نمونه‌ای است از جنبه‌های مثبت حرکت‌های خودجوش تجار و اصناف به‌رغم فشارهای دولتی.

 بنگاه‌های بازرگانی

در نیمه دوم سده سیزدهم هجری، بنگاه‌های بازرگانی فراوانی درتبریز فعالیت می‌کردند و بازرگانان تبریزی کالاهای فراوانی، به‌ویژه از روسیه وارد کرده و به سایر شهرهای ایران می‌فرستادند. آمد و شد بازرگانان و نمایندگان سایر کشورها به این شهر و نیز مسافرت‌های اغلب تجاری بازرگانان تبریز به کشورهای اروپایی، اندیشه‌های نوین، از جمله افکار آزادی‌خواهی را در این شهر گسترش داد. از زمان تاسیس راه‌آهن سراسری اروپا، صادرات و واردات بازرگانان آذربایجان و تبریز و ارتباط بازرگانی آنان با اروپا، برخلاف گذشته که از مسیر «ترابوزان ارزنه‌الروم بازرگان» صورت می‌گرفت، از طریق روسیه و جلفا انجام می‌شد. به این ترتیب، تبریز مرکز تجمع بازرگانان و حق‌العمل‌کاران شد.

این راه بعدها به دلایل سیاسی بسته شد و زیان‌هایی را به اقتصاد ایران و روسیه وارد آورد. در نهضت مشروطیت، بازرگانان سنتی با ترقی‌خواهان و آزادی‌خواهان جبهه متحد ساختند و با تشکیل انجمن‌ها، جهت‌گیری‌های سیاسی کردند. برخی از این انجمن‌ها حتی پس از پیروزی نهضت مشروطیت ادامه بقا داد و بازار، نقش مهم خود را حفظ کرد. بازار در تاریخ اقتصادی و سیاسی این شهر، همواره نقشی عمده بر عهده داشته است. اوج فعالیت‌های سیاسی بازاریان تبریز را باید در جریان انقلاب مشروطه جست‌وجو کرد.

یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب»، به نقش بازار، بازاریان و اساسا طبقه بازرگان جامعه و تحول اساسی که در پیکره بازار و در آستانه قرن بیستم به‌وجود آوردند، اشاره می‌کند و به روشنی نشان می‌دهد که چگونه این قشر در هم تنیده توانسته است به رهبران جنبش ملی تبدیل شود: «بازار از حجره‌ها، کارگاه‌ها، بانک‌ها، محل کار اصناف، فروشگاه‌ها، مراکز تجاری و اماکن مذهبی تشکیل می‌شد. در این بازارها، تجار کالای خود را می‌فروختند، صنعتگران به تولید اشتغال داشتند، بازرگانان مسجد می‌ساختند، مراجع مذهبی وعظ می‌کردند، دولت به ذخیره غله می‌پرداخت، صرافان وام می‌دادند و اشراف و برخی شاهان نیز بر سر وام چانه می‌زدند. باوجود اینکه بازارها و بازاریان کارکردهای اقتصادی - اجتماعی مهم و حساسی داشتند، به‌دلیل تفاوت‌ها و اختلاف‌های گروهی، نفوذ سیاسی چندانی نداشتند؛ زیرا عوامل جغرافیایی، شهرها را از یکدیگر جدا می‌کرد و رقابت‌های فرقه‌ای، سازمان و زبانی درون‌شهرها نیز به چندپارگی بازار شهر می‌انجامید.

بنابراین طبقه متوسط سنتی، نه به‌صورت یک نیروی سیاسی ملی و گسترده، بلکه به مثابه پدیده‌ای اجتماعی - اقتصادی بود. نفوذ و فشار غرب و واکنش شاهان قاجار - یا شاید نبود واکنش جامع و مناسب دولتی - این وضعیت را کاملا دگرگون کرد. طبقه متوسط که در آغاز سده نوزدهم به‌صورت اجتماعات همبسته کوچک بومی بود، در آغاز سده بیستم به یک نیروی همبسته ملی تبدیل شد که برای نخستین‌بار، از شخصیت و هویت سیاسی مشترک خود، آگاهی داشت.» با پیوستن ایران به اقتصاد جهانی - که در پی حصول پیشرفت‌هایی در راه‌سازی، ایجاد خطوط تلگراف، انتشار روزنامه و ایجاد نظام پستی پدید آمد - بازارهای محلی در اقتصاد ملی ادغام شد و حجم بالای واردات کالاهای ماشینی و رواج کشاورزی تجاری، صنایع سنتی را تضعیف و خودکفایی جوامع بومی را از بین برد.

نتیجه آنکه «بیشتر بازاریان، بیگانگان را دشمن مشترک خود قلمداد کردند.» عواملی چون اتخاذ و اجرای تصمیمات مهم اقتصادی در تهران، فروش امتیازات گوناگون به بیگانگان، نادیده گرفتن درخواست‌های مردم مبنی بر وضع عوارض بیشتر بر واردات و نیز وضع تعرفه‌های حمایتی برای بقای تولیدکنندگان بومی که از طرف دولت اتفاق افتاد، نه تنها تولیدکنندگان بومی، بلکه بازرگانان ایرانی را نیز تضعیف کرد. برای مثال یک بازرگان اروپایی برای واردات تولیدات پنبه‌ای 5 درصد عوارض گمرکی پرداخت می‌کرد؛ حال آنکه بازرگانان ایرانی واردکننده همان کالا، افزون بر آن 8/ 7درصد عوارض اضافی، مالیات‌های بازار و محلی و عوارض راه می‌پرداخت.

 علاقه تجار تبریز به انقلاب مشروطه

میزان علاقه‌مندی و شیفتگی تجار تبریز به انقلاب مشروطه را از کمک‌های بی‌دریغ برخی از آنان می‌توان حدس زد. برای تجار و بازاریان، به نسبت توان و علاقه آنها به انقلاب، قبض‌های کمک ارسال می‌کردند. «از تجار و اصناف و غیره قبض اعانه نوشته، می‌گرفتند و به مواجب مجاهدان و خرج فشنگ و غیره خرج می‌کردند.» با امتناع مظفرالدین‌شاه در امضا و تصویب نظام‌نامه انجمن‌های ایالتی (در تاریخ چهاردهم جمادی‌الثانی 1324ق)، مردم تبریز برای چندمین بار در آن ایام، بازار و مغازه‌ها را بستند و خواستار ادامه روند مشروطه شدند. بستن بازار تبریز از بازار شیشه‌گر‌خانه آغاز شد و با تیراندازی دو نفر در دیگر بازارها، ترس بازاریان و مغازه‌داران از محمدعلی میرزا - ولیعهد وقت قاجار در تبریز - ریخته شد و آنان با بستن مغازه‌ها و همراهی با مشروطه‌خواهان تهران، دولت و حکومت را در تنگنا قرار دادند.

بازاریان اولین گروهی بودند که با تعطیل کردن محل کسب‌وکار خود، در مسجد صمصام‌خان تجمع کردند و به تدریج علما و روحانیون به آنان پیوستند. پس از 10روز تعطیلی بازار و هوشیاری مردم تبریز، بالاخره شاه طی تلگرافی از تهران به تبریز، اجازه داد تا مردم نمایندگان خود را انتخاب و راهی تهران کنند. محمدعلی میرزا که در زمان ولیعهدی‌اش در تبریز، اجازه تشکیل انجمن ایالتی را نداده بود، توجهی به مجلس شورای ملی نکرد. زمانی که بی‌اعتنایی شاه جوان به مشروطه و مجلس شورا به گوش اهالی تبریز رسید، کسبه شهر، بازار را بستند و به‌طور جدی خواستار مشروطه تامه شدند.

در این دوره، تجار و بازرگانان کمک‌های مالی فراوانی به ملی‌گرایان و آزادی‌خواهان کردند. آنان بار مالی تحصن‌ها را به‌طور کامل برعهده می‌گرفتند. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطه‌طلب و مخارج خانواده‌های آنان به کمک امثال حاجی مهدی کوزه‌کنانی و حاج میرزا آقا فرشی و دیگر تجار تهیه و تامین می‌شد. وجود نام‌هایی چون علی موسیو، حاج مهدی کوزه‌کنانی، حاج محمدباقر ویجویه‌ای، حاج علی دوافروش، حاج اسماعیل امیرخیزی، میرکریم بزاز، مشهدی عباس قندفروش، جعفر چورکچی، محمدتقی طباطبایی ناظم‌التجار، حاج رسول صدقیانی، حاج رضا جورابچی، مشهدی علی ماهوتچی، حاج میرزا آقافرشی، حاجی‌تقی لک‌تبریزی، حاج محمدعلی بادامچی و حتی خود ستارخان، سردار ملی و بسیاری نام‌های دیگر در تاریخ مبارزات مشروطیت، این ادعا را به اثبات می‌رساند که در واقع «اهرم حرکت این جنبش عظیم اجتماعی و ملی را طبقه مزبور تشکیل می‌دادند.»

پیشاهنگ دیگر طبقات اجتماعی

باید توجه داشت که عوامل متعددی همچون فروش منابع ثروت ملی در قالب امتیازات گوناگون به استعمارگران، نظام خانخانی و قدرت ایلات و عشایر و عدم وجود امنیت در راه‌ها و به‌ویژه راه‌های کوهستانی، آگاهی تجار و بازرگانان از تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی مغرب‌زمین، پیوند تجار با روحانیون و حمایت متقابل آنان از یکدیگر و عواملی از این دست باعث شد که تجار و پیشه‌وران و اصناف، در جنبش مشروطیت پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی حرکت کنند. در انقلاب مشروطه، دکان‌های بازار و بازارچه‌های این شهر، بارها و بارها مورد هجوم و غارت مخالفان این نهضت و عمال آنان قرار گرفت. حاج محمدتقی جورابچی در کتاب خاطراتش که وقایع تبریز و رشت را بین سال‌های 1324 تا 1330ق دربرمی‌گیرد، از این بابت اظهار تاسف و اشاره می‌کند «این خسارتی که در عرض این سه چهار ماه به اهل تبریز رسید، به هیچ شهری نرسیده است.» وی در جای دیگری در این‌باره می‌نویسد: «هرگاه آن خانه‌ها و بازارها را که غارت کرده‌اند بنویسم، به حساب نمی‌آید که یک ثلث تبریز را خراب و ویران کردند.»

از مقاله‌ای به قلم دکتر حسن حبیبی

همچنین بخوانید
طبقه‌ای که به پا خاست / گذری بر مشروطه‌خواهی 2