ظهور ردپای احمدینژاد در سازمان برنامه / ماجرا چیست؟
هم میهن نوشت: داوود منظور از همان بدو ورود یعنی از روز انتصابش به ریاست سازمان برنامه و بودجه در 27 فروردینماه، تغییرات را در این سازمان کلیدی آغاز کرد. منظور بهقدری برای این پست آمادگی داشت که روز ورودش به سازمان برنامه، چارت سازمانی جدیدی را همراه خود آورد. تفکیک معاونتها و ادغام معاونتهای دیگر که در چارت جدید دیده میشود، زمینه را برای ورود یاران منظور فراهم کرده است.
داوود منظور در نخستین گام، حکم سرپرستی بهنام سرخیل را که استادیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی است، برای حوزه ریاست امضا کرد. سرخیل دکترای روابط بینالملل از دانشگاه علامه طباطبائی دارد. نزدیکی سرخیل به داوود منظور از پست او در سازمان مالیاتی مورد تایید است. سرخیل از اول دی 1400 در سازمان مالیاتی تحت تصدی منظور، مدیرکل دفتر روابط عمومی و فرهنگسازی مالیاتی بود. آشنایی سرخیل با محمدرضا دهشیری که طی سالهای 1392 تا 1394 معاون آموزشی و پژوهشی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن بود نیز تدوین کتاب و مقالهای را نتیجه داد که سرخیل را بهعنوان کاراکتر مروج رفتارهای حمایتگرایانه در عصر جهانی شدن در اذهان ماندگار کرد.
سرخیل در سازمان برنامه جایگزین بابک افقهی شده است که از نزدیکترین یاران میرکاظمی بود. هرچند شش ماه قبل افقهی پست رئیس حوزه ریاست سازمان برنامه را به حمیدرضابختیاری واگذار کرده بود، که از کارشناسان قدیمی حوزه ریاست سازمان برنامه و بودجه بود، اما همچنان خود افقهی کشتی حوزه ریاست را در دریای توفانی سازمان هدایت میکرد.
بابک افقهی از زمان احمدینژاد با وجود داشتن تنها 22 سال سن به جمع مشاوران دولت نهم پیوست. او که در تمام آن سالها از نزدیکان مسعود میرکاظمی به شمار میرفت با آمدن میرکاظمی به سازمان برنامه، راهی این سازمان شد و با قدرت قابلتوجهی که میرکاظمی در اختیارش گذاشته بود، در تغییرات سازمان و تصمیمات مهم حرف آخر را میزد. افقهی همزمان با ریاست در حوزه سازمان، معاون امور حقوقی و مجلس نیز بود. داوود منظور که از قدرت افقهی مطلع بود در نخستین اقدام پس از حضورش در سازمان برنامه، افقهی را برکنار کرد.
دومین انتصاب منظور در معاونت علمی، فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت. این پست که در اختیار علیرضا علیاحمدی، وزیر آموزش و پرورش دولت احمدینژاد و پدرزن مهرداد بذرپاش بود، با آمدن منظور به سازمان برنامه به نجفیخواه سپرده شد. نجفیخواه در دولت دوم احمدینژاد مدتی ریاست موسسه آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی را عهدهدار بود.
سومین فردی که حکم معاونت سازمان را از منظور دریافت کرد، داریوش ابوحمزه بود که جایگزین حمید پورمحمدی شده است. ابوحمزه پیش از این مدیرکل بودجه مرکز پژوهشهای مجلس بود. ذکر این نکته هم ضروری است که معاونت اقتصادی سازمان برنامه و بودجه با خروج حمید پورمحمدی دوپاره شد و به دو معاونت هماهنگی برنامه، بودجه و نظارت و معاونت اقتصادی تقسیم شد و هماکنون ابوحمزه عهدهدار معاونت اقتصادی شده است.
افزون بر معاونتهای اشارهشده، سرپرستی امور طرحهای کلان در نمودار جدید سازمان برنامه و بودجه که به نظر میرسد جایگزین شورای اقتصاد و اقتصاد مقاومتی شده است، به سعید توتونچیملکی سپرده شده است. توتونچی، معاون حقوقی و فنی مالیاتی سازمان مالیاتی بود و به این ترتیب یکی دیگر از یاران منظور از سازمان مالیاتی به سازمان برنامه رهسپار شد. پیش از این انتصاب صحبت از آن بود که توتونچی بهعنوان معاون تولیدی، فنی و زیربنائی منصوب شود.
اگرچه این افراد از حلقه یاران منظور هستند، اما فعلا برای آنها حکم سرپرستی امضا شده و مشخص نیست چرا داوود منظور برای انتصابات جدید خود حکم معاونت یا ریاست امور را ابلاغ نکرده است.
براساس شنیدهها از زمان انتصاب منظور به ریاست سازمان برنامه و بودجه، رفتوآمد افرادی که گمان میرود به زودی در جمع مدیران این سازمان قرار گیرند، به دفتر منظور زیاد شده است. یکی از این افراد علی روحانی، جوانی است که در حال حاضر در مرکز پژوهشهای مجلس بهعنوان معاون مطالعات برنامه و بخش عمومی مرکز پژوهشهای مجلس مشغول به کار است. گفته میشود او بهعنوان کاندیدای معاونت توسعه مدیریت و امور مجلس مطرح است. این معاونت از تلفیق دو معاونت پشتیبانی و امور مجلس در ساختار قدیم به وجود آمده است. به نظر میرسد سیدعلی روحانی که در بهترین شرایط ارتباطات مناسبی با نمایندگان مجلس دارد، در اداره معاونت جدید با مشکلات بسیاری مواجه شود. زیرا در معاونت جدیدالتاسیس بیش از آنکه ارتباط با نمایندگان موضوعیت داشته باشد، راهبری مسائل پشتیبانی سازمانی که در دولت دوازدهم، محمدباقر نوبخت نتوانست آنگونه که شایسته نام این سازمان است هدایت و راهبری منابع انسانی و پشتیبانی آن را ساماندهی کند، اولویت خواهد داشت. اینکه جوانی همچون روحانی براساس چه توانمندیای برای این پست در نظر گرفته شده محل ابهام است و منتقدان نسبت به توانایی او از حیث بازگرداندن سطح منابع انسانی و پشتیبانی به سالهای دهه 1370 با دیده تردید نگاه میکنند.
یکی دیگر از افرادی که این روزها رفتوآمدی به دفتر منظور دارد دکتر سیاب ممیپور است. ممیپور بهعنوان یکی از یاران منظور شناخته میشود.
از جمله تغییرات مهم دیگری که در ساختار جدید سازمان برنامه ایجاد شد، تفکیک معاونت اقتصادی از هماهنگی بودجه بود. در چارت جدید هر یک از این امور به صورت معاونت مستقل در نظر گرفته شده است. همچنین امور برنامه و بودجه استانها که پیشتر معاونت مستقل داشت تبدیل به یکی از زیرمجموعههای معاونت بودجه و نظارت شده است. از دیگر دفاتر ادغامشده به امور آب، کشاورزی و محیط زیست بهعنوان زیرمجموعههای معاونت زیربنایی میتوان اشاره کرد که با توجه به اختلافات ساختاری محیط زیست، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو، ادغام این دو بخش قابل توجه است. ادغام امور آموزش و پرورش با امور آموزش عالی نیز از دیگر تغییرات مهم در این سازمان است.
روند سازمان برنامه شدن
در سال 1316، بهمنظور هماهنگ کردن فعالیتهای عمرانی و لزوم تهیه برنامههایی برای رشد اقتصادی و اجتماعی کشور، شورایی بهنام شورای اقتصاد تشکیل شد. پس از آن، در 17 فروردین 1325 طبق مصوبه هیئت وزیران، هیئت تهیه نقشه اصلاحی و عمرانی کشور انجام شد. پس از دریافت گزارشهای این هیئت، در مرداد 1325 هیئت دولت تشکیل هیئت عالی برنامه را تصویب کرد که برای رسیدگی به برنامههای ارائهشده از سوی وزارتخانهها، این هیئت جدید تشکیل شود.
هیئت عالی برنامه در سال 1327 لایحه قانون برنامه هفتساله عمرانی کشور را تهیه و به مجلس وقت ارائه کرد. در این لایحه برای نخستین بار با توجه به لزوم جلوگیری از ایجاد اصطکاک بین سازمانهایی که عملیات مشابه انجام میدهند از سویی و لزوم تحول اقتصادی کشور از سوی دیگر پیشنهاد شد؛ اجرای برنامه از طریق همکاری بین دوایر دولتی و سازمانهای وابسته به دولت از یک طرف و سازمانی خاص به نام سازمان برنامه از طرف دیگر انجام شود. به این ترتیب در شهریورماه 1327 ادارهای به نام اداره دفتر کل برنامه تأسیس شد که بعداً این اداره سازمان موقت برنامه نامیده شد. در نهایت طبق قانون برنامه عمرانی ایران، مصوب 26 بهمن 1327 سازمان برنامه به وجود آمد.
یکی از تکالیفی که در برنامه اول برای سازمان جدید پیشبینی شده بود، تهیه برنامه تفصیلی و امکانسنجی اجرای طرحها بود. نظام برنامهریزی در برنامه سوم عمرانی تحولاتی اساسی پیدا کرد که مهمترین آن ورود دستگاههای اجرایی و وزارتخانهها بهطور مستقیم به فرآیند برنامهریزی بود. در مراحل اول، چارچوب کلی برنامه شامل هدفهای کلان و تخصیص بخشی از اعتبارات توسط معاونت اقتصادی سازمان برنامه تعیین شده و در مرحله بعدی برنامههای اجرایی بخشها در کمیتههای بخشی تهیه شد. کمیتههای مزبور متشکل از نمایندگانی از معاونت اقتصادی سازمان برنامه و دستگاههای اجرایی ذیربط بود و هدف از تشکیل این کمیتهها علاوه بر تسهیل فرآیند برنامهریزی بخشی، گسترش و تعمیم مفاهیم برنامهریزی در سطح وزارتخانهها بود.
در آن مقطع سازمان برنامه از حالت اجرایی خارج و اجرای طرحهای عمرانی به دستگاهها و وزارتخانهها محول شد. سازمان فقط اجرای طرحهایی را که در برنامه دوم برعهده داشت ادامه داد. همچنین هیئت نظارت و شورای عالی حذف شدند و جای آن را هیئت عالی برنامه و هیئت حسابرسی گرفتند. سپس معاونت طرحها و برنامه در سازمان برنامه که مهمترین وظیفه آن تهیه گزارش اقتصادی و ارزیابی طرحهای در دست اجرا و سنجش اقتصادی آنها بود، ایجاد شد.
طی این تغییرات سازمان برنامه موظف شد در پایان شهریورماه هر سال گزارش اقتصادی سال جاری و نیز پیشبینی سال آینده را تهیه و به هیئت عالی برنامه ارائه کند و نهایتا با تصویب قانون برنامه و بودجه در 15 اسفند 1351، سازمان برنامه به دلیل انتقال وظیفه تهیه و تدوین تمامی بودجه، «سازمان برنامه و بودجه» نامیده شد.
سه دهه انحلال و احیا
سازمان برنامه در سه دهه گذشته هم دچار تغییراتی شد؛ از ادغام سازمان برنامه با سازمان استخدامی تا انحلال آن در زمان احمدینژاد. در اسفند سال 1378 براساس تصمیم شورای عالی اداری، سازمان برنامه و بودجه با سازمان اداری و استخدامی ادغام شد و به سازمان مدیریت و برنامهریزی تغییر نام داد و عملا از سال 1379 کار خود را با نام جدید آغاز کرد. هدف از این کار، یکپارچگی در مدیریت کلان عنوان شد. اما در سال 1386 شورای عالی اداری تصمیم دیگری برای این سازمان گرفت. براساس این تصمیم قرار شد معاونت نظارت و هماهنگی بر سیاستهای اقتصادی و علمی معاون اول رئیسجمهور، معاونت هماهنگی و نظارت راهبردی نهاد ریاستجمهور، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و مؤسسات وابسته آن، با تمام وظایف و اختیارات، مسئولیتها، دارایی و تعهدات، اعتبارات، امکانات، نیروی انسانی، ادغام و با عنوان دو معاونت به نامهای «معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور» و «معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور» فعالیت کنند. این تصمیم که به بهانه حسن اجرای اصول 126 و 124 قانون اساسی و تحقق چشمانداز 20 ساله گرفته شد به معنی انحلال سازمان برنامه بود.
هرچقدر احمدینژاد اعتقادی به وجود سازمان برنامه نداشت، حسن روحانی مقید به آن بود. بنابراین این بار شورای عالی اداری در آذر سال 1393 تصمیم به احیای سازمان برنامه گرفت. هدف از این احیا هم ایجاد وحدت مدیریت و انسجام و یکپارچهسازی ساختار سازمانی لازم در اجرای اصول 126و 124 قانون اساسی عنوان شد.
از مرداد سال 1395 شورای عالی اداری تصویب کرد این سازمان توسط «معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور» اداره شود.
بیشتر بخوانید:
35217
کد خبر 1760407