عروسکساز دیروز؛ کارآفرینی صادرکننده به بازار اروپا
مهاباد - ایرنا - "خدیجه سعیدپور" از جمله بانوان کارآفرینی است که با سرمایه اندک اما با همت بالا، با تشکیل صندوق خرد زنان، تاکنون زمینه را برای اشتغال 65 خانم روستای "گلسلیمانآباد" میاندوآب فراهم کرده است.
در گوشه و کنار ایران زنان کارآفرین زیادی وجود دارند که توانستهاند با همت و پشتکار خود کارهای بزرگی را به سرانجام برسانند؛ یک بانوی روستایی از میاندوآب از جمله این زنانی است که با تحمل سختی و مشقتهای فراوان و تنها با 200 هزار تومان سرمایه هم اکنون تولیدات خود را به کشورهای اروپایی صادر کند.
این بانوی کارآفرین کار خود را در روستای "گلسلیمانآباد" میاندوآب با خیاطی شروع کرده و سپس در سایر رشتههای صنایع دستی فعالیت خود را گسترش داده و اکنون به عنوان یکی از کارآفرینان برتر و به عنوان الگویی برای زنان روستایی این شهرستان تبدیل شده است.
این بانوی میاندوآبی در جشنوارههای متعدد ملی و بینالمللی زنان، موفق به کسب رتبه برتر شده و اکنون علاوه بر خیاطی در زمینه بافت "گلیم"، "عروسک سازی" و "گیاهان دارویی" نیز فعالیت کرده و به زنان روستا کارآفرینی و راههای کسب درآمد را آموزش میدهد.
وی با تشکیل صندوق خرد زنان توانسته فرهنگ پسانداز را در بین زنان روستای خود ترویج دهد و با استفاده از این پسانداز اندک تسهیلات بانکی برای ایجاد اشتغال بیشتر در روستا و شاغل کردن زنان روستایی دریافت کند و فضای کسب و کار را در بین زنان روستای "گلسلیمانآباد" ترویج دهد.
وی اکنون به یکی از مربیان موفق در روستا و مروجان طرح "یک روستا یک محصول" نیز تبدیل شده و بافت گلیم سنتی را در در این روستا ترویج میدهد بهطوری که هماکنون 65 نفر از زنان و دختران روستا را برای ساخت گلیم آموزش داده است.
خبرگزاری ایرنا دفتر مهاباد در گفت و گویی با این بانوی کارآفرین، رازهای موفقیت و برنامههای کاری وی را برای مخاطبان بیشتر تشریح کرده است.
ایرنا: خودتان را کمی بیشتر برای مخاطبان معرفی کنید:
من متولد سال 1360 در محله "میرزاکوچکخان" شهر میاندوآب هستم، از دوران کودکی با توجه به اینکه مادرم خیاط بود از نزدیک با این حرفه آشنا شدم و در اوقات فراغتم با ضایعات پارچه برای خودم عروسک درست و برای لباس عروسکهایم از مادرم راهنمایی میگرفتم.
با توجه به شرایط زندگی خانوادهام در آن دوران تنها توانستم تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل دهم و در سال 1384 با آقای "محمدتقی قراجهداغی" در روستای"گلسلیمانآباد" ازدواج کردم و پس از سکونت در روستا و تعامل با زنان روستایی یک کارگاه کوچک خیاطی راهاندازی کردم.
اکنون هم دارای 2 پسر هفت و 13 ساله هستم و به عنوان مدیرعامل صندوق خرد زنان روستای "گلسلیمانآباد" میاندوآب علاوه بر خانهداری کار آموزش زنان در رشتههای مختلف خیاطی، بافندگی گلیم و عروسکسازی را بر عهده دارم.
برای آشنایی با بیشتر با حسابداری و مدیریت صندوق خرد زنان روستایی 18 سال پس از دیپلم در دانشگاه و در رشته حسابداری صنعتی تحصیل کردم و هماکنون نیز در دانشگاه علم و کاربردی دانشجوی مقطع کارشناسی رشته "مدیریت کسب و کار" هستم.
ایرنا: چگونه از یک کارگاه کوچک به یک کارآفرین تبدیل شدید؟
با توجه به علاقه زیادی که به خیاطی داشتم در ابتدا کار خیاطی را در روستا شروع کردم و با توجه به اینکه از کودکی با این حرفه آشنا بودم و مدلها متوعی را زنان و دختران روستا میدوختم توانستم در روستا بازار خوبی برای خودم پیدا کنم و حتی برخی از فامیلم از شهر کارهای خیازی خود را نزد من میآوردند.
در ابتدا با توجه به سفارشهای زیادی که داشتم احساس میکردم به موفقیت خوبی دست پیدا کردم اما کمکم به این فکر رسیدم که کارم را توسعه دهم و علاوه بر دوخت لباس، با اولین یارانه در سال 1389 یک چرخ خیاطی دیگر خریداری کردم و کار دوخت پرده را نیز آغاز کردم.
در آن سال طرح هادی در روستای "گلسلیمانآباد" میاندوآب اجرا میشد و این روستای یک هزار خانواری رتبه نخست شهرستان را در زمینه نوسازی مسکن داشت که این امر بهانه خوبی بود تا سفارشهای زیادی را در زمینه دوخت پرده در داخل روستا دریافت کنم که به تنهایی نتواانستم سفارشها را انجام دهم به همین خاطر از زنان روستایی کمک گرفتم.
برای نخستین بار ایده "خرید پرده با دوخت و نصب رایگان" به مغزم رسید که با استقبال خوب اهالی روستا همراه بودتعدادی شاگرد خیاط داوطلب از بین زنان و دختران روستا پیدا کردم که به آنها خیاطی یاد میدادم تا اینکه برای نخستین بار ایده "خرید پرده با دوخت و نصب رایگان" به مغزم خطور کرد که با استقبال خوب اهالی روستا همراه بود.
با خلاقیتی که داشتم توانستم چندین مدل پرده جدید را نیز طراحی کنم و در هر مرحله از طراحی از زنانی و دخترانی روستا و سلیقههای خوب آنان نیز استفاده میکردم و حتی ساکنان روستاهای همجوار و حتی شهر نیز برای منازل خود سفارش میدادند.
تعداد دیگری زنان روستا هم تمایل داشتند در کارگاه کار کنند اما با توجه به شرایط امکان آموزش خیاطی به آنان وجود نداشت و به همین خاطر ایده دیگری به ذهنم رسید و از ضایعات و دور ریختنیهای پارچه پرده، درست کردن "پادری" را با کمک آنها آغاز کردم.
چند نفر هم در کارگاه مشغول ساخت "پادری" (رطوبتگیر) بودند و حتی برخی مشتریان که برای سفارش پرده میآمدند از پادریهایی که هم رنگ پردههایشان بود نیز خریداری میکردند و با این ایده مشکل پسماند و ضایعات پارچه که تا آن وقت برایم به مغضلی تبدیل شده بود نیز حل شد.
کارم را با این روش تا چند سال ادامه دادم و تعدادی از زنان روستایی را جذب کارگاه خود کردم و تعدادی از آنان که به یک استادکار تبدیل شده بودند برای خودشان سفارش میگرفتند و برخی نیز به صورت مستقل در روستا کار خیاطی انجام میدادند.
علاوه بر این از ضایعات پارچه عروسکسازی را نیز شروع کرده و باعث شدم تا تعدادی از دختران علاقهمند نیز برای آموزش به کارگاه مراجعه کنند که تداوم آن باعث شد تا برای نخستین بار با همین عروسکهای دستساز در جشنواره عشایر شهرستان میاندوآب که به میزبانی روستا "گلسلیمانآباد" شرکت کنم.
هر چند این جشنواره دستاورد زیادی برای روستا نداشت و وعده و وعید مسوولان تنها در زمان برگزاری جشنواره بود و پس از آن نتایجی نداشت اما در این جشنواره با ایدهها جدیدی آشنا شدم و گلیمبافی را به برنامههای کاریم اضافه کردم.
برای فراگیری گلیم به یک کارگاه آموزشی در ارومیه رفتم و پس از سه ماه با توجه به علاقهای که داشتم توانستم این رشته را نیز فرا گیرم و پس از بازگشت به روستا زنان و دختران را آموزش دهم.
گلیمبافی رشته جدیدی در روستا بود و حتی برخی از خانوادهها خودشان که گلیم داشتند آن را در انباریها و جاهایی که در دید نباشد قرار میدادند
گلیمبافی رشته جدیدی در روستا بود و حتی برخی از خانوادهها خودشان که گلیم داشتند آن را در انباریها و جاهایی که در دید نباشد قرار میدادند و این صنعت زیبا به کلی از بین رفته و دختران روستا نیز علاقهای به آن نداشتند.
تصمیم گرفتم برای ترغیب بیشتر دختران روستا، آموزش گلیم را رایگان کنم و گلیمهای کوچک بافته شده هنرآموزان را نیز از آنها خریداری کنم که این امر باعث شد که علاقه دختران بیشتر شود و کار گلیم را با جدیت بیشتری ادامه دهم.
در همین راستا حدود 400 عدد گلیمهای کوچک بافته شده در ابعاد 15 در 15 سانتیمتر که کاربرد زیرلیوانی داشت را با همکاری میراث فرهنگی به یکی از تجار برای صادرات به عراق فروختم که با سود حاصل از آن کار گلیمبافی را توسعه دادم.
اکنون 65 نفر از زنان روستای "گلسلیمانآباد" استادکار گلیمبافی شدند و هر روز بر تعداد استادکاران این رشته در روستا افزوده میشود و در برنامه دارم که این صنعت را در این روستا و حتی روستاهای اطراف بیشتر گسترش دهم.
ایرنا: برای بازار فروش محصولات تولیدی زنان روستا چه برنامههایی دارید؟
گام نخست ما آموزش و ترویج گلیم در روستا بود و در گام دوم بازار فروش محصول است که در این زمینه نیز تعاملهای با مسوولان شهرستان و استان انجام دادم و چند سفارش خوب گرفتم و با طراحی گلیم عرقگیرصندلی ماشین که ابداع خودم بود، بازار فروش خوبی بدست آوردم.
در زمینه صادرات گلیم نیز با چند بازرگان که در زمینه صادرات گلیم به آمریکا، انگلستان، آلمان و چند کشور اروپایی دیگر فعال هستند، تعامل کردم که هماکنون در مرحله عقد قرارداد برای تولید 100 متر مربع گلیم در ماه برای صادرات هستیم.
شیوع بیماری کرونا از طرفی با توجه به کاهش گردشگر، ما را به مشکلاتی مواجه کرده است اما با فعالیت در فضای مجازی، توانستیم مشتریان خوبی در داخل و خارج کشور پیدا کنیم و سفارش گلیم را در اندازه و طرحهای مختلف دریافت و سپس از طریق پست برای انها ارسال کنیم.
علاوه بر آن یک مرکز بومگردی در روستا راهاندازی کردهایم تا گردشگرانی که به روستا میآیند بتوانند مبلغان خوبی برای گلیمهای روستای "گلسلیمانآباد" میاندوآب باشند.
در کنار صنایع دستی در زمینه کشاورزی و باغبانی نیز وارد عمل شدم و در یک هکتار گل محمدی را به صورت دیم کشت کردم که در صورت موفقیت این طرح سایر زنان روستایی نیز برای مشارکت در چنین طرحهایی ترغیب شوند.
ایرنا: در زمینه گلیم چه نوآوریهایی داشتید؟
بر عکس فرش و قالی که دارای نقشه است، نقشه و طرح گلیم ذهنی است و بافنده در ذهن خود نقشه را که بیشتر اشکال هندسی (مربع، مثلت و لوزی) است با رنگهای متنوع خلق میکند و این امر در صورتی که سفارش یک نقش خاص داشته باشد مشکلاتی را برای بافنده ایجاد میکند.
برای گلیم نقشه طراحی کردم و از روی چند گلیم قدیمی و اصیل نخستین نقشه گلیم را طراحی کردم
به فکرم رسید که برای گلیم هم نقشه طراحی کنیم و از روی چند گلیم قدیمی و اصیل نخستین نقشه گلیم را طراحی کردم و به بافندگان دادم که از روی نقشه کار بافت را ادامه دهند و در پایان کار نتیجه خوبی بدست آمد و نزدیک به 50 تخته گلیم یک شکل و یک اندازه تولید کردیم.
حالا با در دست داشتن نقشه گلیم اگر سفارش 100 تخته گلیم در ابعاد و اندازههای مختلفی هم داشته باشیم میتوانیم بدون هیچ مشکلی به صورت همزمان بافت گلیمهای همشکل را انجام دهیم.
از طرف دیگر بحث تولید و طراحی نقشه گلیم که وجود نداشت را راهاندازی کردم و چند بافنده خلاق را نیز وارد این کار کردم که هم شغل جدیدی محسوب میشود و هم طراحی گلیم را با سلیقه مشتریان انجام میدهیم.
در زمینه نقشه گلیم یک قدم دیگرهم برداشتیم و با طراحی نقشه و بافت گلیمسه بعدی تحول خوبی در این زمینه ایجاد کرده و توانستیم سفارشهای خوبی را برای صادرات این طرح جدید پیدا کنیم.
ایرنا: تاکنون در چه جشنوارههای مشارکت داشتید؟
علاوه بر حضور و مشارکت در چند جشنواره شهرستان و استانی در چند جشنواره ملی نیز حضور داشتم و علاوه بر آشنایی با هنرمندان با ایدهها و خلاقیتهای این هنرمندان، عناوین مختلفی را در این جشنوارهها کسب کردم.
در سال 1396 در جشنواره کارآفرین که توسط جهاد کشاورزی برگزار شد به عنوان نفر نخست استان انتخاب شدم و در سال 1397 در جشنواره "زنان و دختران صاحب کسب و کار" که توسط انجمن ملی زنان برگزار شد به عنوان زن کارآفرین انتخاب شدم که در کتاب چاپ شده این انجمن از فعالیت و کار من یاد شده است.
در سال 1398 در نخستین جشنواره کشوری"روستایی شو" و در زمینه توانمندسازی زنان عشایر و روستایی به عنوان 10 کارآفرین برگزیده این جشنواره انتخاب شدم و امسال (1399) نیز در دور چهارم نظرسنجی سایت معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده به عنوان یکی از 10 بانوی کارآفرین روستایی انتخاب شدم.
علاوه بر اینکه منتخب دوره سوم جشنواره "مسیر کسب و کار من" بنیاد ملی زنان کارآفرین بودم، در دوره مربیگری زنان روستایی بر اساس الگوی Lnsie (طرح توسعه کسب و کار پایدار با اجرای برنامه راهبرد نظاممند کسب و کارهای خرد زنان روستایی و عشایری) نیز شرکت کردم.
ایرنا: به عنوان یک هنرمند چه درخواستی از مسوولان دارید؟
مساله هنرمندان با سایر اقشار جامعه کمی متفاوت است و مسوولان باید هنرمندان را دریابند و اگر هنرمندی درخواستی را برای ساخت کارگاه پیش مسوولان میبرد انتظار دارد وی را با دید یک انسان هنرمند ببینند.
صنایع دستی از جمله مشاغل با درآمد بسیار کم است و هنرمندان این بخش نیاز به توجه و حمایت بیشتر مسوولان دارند
صنایع دستی از جمله مشاغل با درآمد بسیار کم است و هنرمندان این بخش نیاز به توجه و حمایت بیشتر مسوولان دارند تا بتواند فعالیت خود را ادامه دهند و این هنر به نسلهای آینده نیز منتقل شود.
یکی از مشکلات هنرمندان ما نداشتن بیمه است، هنرمندی که با هزار زحمت و سختی در محیط خانه اوقات فراغت خود را صرف ساخت صنایع دستی میکند امید دارد که بیمه شود و در دوران پیری که چشمانش سوئی برای کارکردن ندارد، پشتوانهای داشته باشد.
اگر هنرمندان واقعی در جامعه شناسایی شوند و مورد حمایت قرار گیرند، این صنعت میتواند از یک نسل به نسل بعدی منتقل شود و از انقراض و نابودنی جلوگیری به عمل میآید.
یکی دیگر از مشکلات هنرمندان بازار فروش و کمک به صادرات محصولات تولید شده است که این بخش نیز نیازمند حمایت مسوولان است زیرا اگر هنرمندان بازار فروش محصولات خود را داشته باشند با رغبت بیشتری در این بخش تلاش میکنند.
توصیهای برای مسوولان آموزش و پرورش دارم که صنایع دستی را وارد سیستم آموزشی کنند تا برای آینده دانشآموزان مفید باشد و هر دانشآموز حداقل یک صنعت دستی را فرا گیرد.
در بسیاری از مناطق روستایی دانشآموزان بویژه دختران تنها تا پایان متوسطه ادامه تحصیل میدهند و در دوران تحصیل مطالب زیادی در مورد جغرافیا، تاریخ و علوم میخوانند و چون ادامه تحصیل نمیدهند این مطالب برای آینده و زندگی آنان اهمیت زیادی ندارد اما اگر یک رشته از صنایع دستی را فرا بگیرد در صورت ترک تحصیل هم میتواند در خانه و حتی پس از ازدواج فعالیت خود را در این رشته ادامه داده و شغلی برای خود داشته باشد.
ایرنا: زیباترین خاطرهای که از صنایع دستی دارید:
فعالیت در زمینه صنایع دستی برای من مملو از خاطرات بسیار شیرین است و هر بار که هنرآموزی مهارت لازم را فرا میگیرد و میتواند به صورت مستقل کار خودش را ادامه دهد و یا وقتی در جشنوارههای مختلف شرکت میکنم و با هنرمندان دیگر آشنا میشوم، همگی خاطرات زیبایی برای من محسوب میشود.
اما زیباترین خاطره من مربوط به سالهای قبل و هنگامی است که در کلاس دوم راهنمایی تحصیل میکردم برمیگردد که توانستم با ضایعات پارچه، کلکسیون عروسک با بیش از 100 نوع عروسک درست کرده و به فروش برسانم.
خانم معلم تمام عروسکهای دستسازم را هر کدام به قیمت هر عروسک 100 تومان خریددر یکی از روزهای نزدیک به عید نوروز بود که یک عروسک دستساز را با خود به مدرسه بردم وقتی خانم معلم سر کلاس عروسکم را دید برایش بسیار جالب بود و خانم معلم تمام عروسکهای دستسازم را هر کدام به قیمت 100 تومان خرید.
آن روز خیلی خوشحال بودم و از اینکه توانستم عروسکهایی که خیلی هم برایشان زحمت کشیده بودم بفروشم احساس غرور میکردم اما بعد از تعطیلات عید نوروز فهمیدم که خانم معلم در مدرسهای دیگر هر کدام از این عروسکها را به 250 تومان فروخته است.
میاندوآب از نظر تعداد صندوقهای اعتبارات خرد زنان روستایی رتبه نخست را در سطح آذربایجانغربی داراست؛ فعالیت این صندوقها به رونق و پویایی اقتصاد خانوارهای روستایی و اشتغالزایی در مناطق روستایی این شهرستان کمک شایانی میکند.
در این شهرستان 16 صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی با 456 نفر عضو و سرمایهای چهار میلیارد و 300 میلیون ریال در حال فعالیت هستند.
روستای یک هزار خانواری "گلسلیمانآباد" میاندوآب در 20 کیلومتری شرق این شهر و در محور جاده "سرچم" این شهرستان واقع شده است.
میاندوآب دارای 277 هزار نفر جمعیت بوده و در جنوب آذربایجانغربی واقع شده است.
*س_برچسبها_س*