عزل پادشاهی که مادرش متهم به خیانت شد
داغ تهمتی که بر پیشانی ام خاقان دختر بزرگ امیرکبیر و مادر ولیعهدی که بعدا شاه قاجار شد، یک عمر بر پیشانی ششمین پادشاه این سلسله ماند و این داغ حتی با آب تنفر او از مشروطه و دستگیری و تبعید و کشتن مشروطه خواهان سرد نشد.
به گزارش ایسنا، امروز 26 تیرماه صد و دوازدهمین سالگرد خلع محمدعلی شاه، ششمین پادشاه سلسله قاجار از سلطنت درست یک روز بعد از پناهنده شدن خودش و اطرافیانش به سفارت روسیه در تهران در سال 1288 شمسی است.
پسری که اول تیر 1251 شمسی در تبریز متولد شد و در 34 سالگی به پادشاهی رسید، شخصیتی منزوی و تندخو با احساس تنفر از روحانیون مشرطه خواه داشت. چنین شخصیتی شرایط بالقوه برای موم بودن در دست سیاستمداران دربار و سفارت روسیه را به خوبی به وجود آورد و او را به بد نحوی در برابر مردم و مشروطه خواهی شان قرار داد به نحوی که با صادر کردن فرمان به توپ بستن مجلس شورای ملی و به راه انداختن خفقان و استبداد صغیر بی آنکه فکر کند، در دریای خروشان اعتراضات مردم و روحانیون غرق شد و پایه های حکومتش در هفتمین ماه از سومین سال پادشاهیش فروپاشید.
شکل گیری شخصیت و خلق و خوی محمدعلی ریشه در چند عامل داشت. اول به کیفیت و شرایط زندگی مادرش ام خاقان ملقب به تاج الملوک خانم و تهمت اخلاقی اثبات نشده ای که برخی مشروطه چیها به مادرش زدند، دوم به دلیل پرورش یافتن در دامن آموزگاری روسی به نام سرگئی مارکوویچ شابشال ملقب به ادیبالسلطان، سوم ریشه در اعتقاد عمیقی که به خرافه پرستی و استخاره داشت و چهارم ترور نافرجامی که توسط برخی مشروطه چی ها رقم خورد و موجب شعله ور شدن خشم و نفرت محمدعلی شاه از مشروطه و به توپ بستن مجلس شد، قابل رهگیری است.
البته برخی منابع تاریخی نقش و رفتار تحریک کننده سرگئی شابشال که از سفارت روسیه در تهران فرمان می گرفت را در صدور فرمان به توپ بستن مجلس شورای ملی کمتر از ایجاد موج بدبینی برخی مشروطه چی ها در محمدعلی شاه نمی دانند.
پرده اول
تاجالملوک، زنی که با وجود متهم شدن به خیانت در شکلگیری بخشی از تاریخ معاصر ایران موثر بوده است. آنچه او را مشهور کرد، گزارشهایی است که در برخی روزنامههای دوران مشروطه مثل روزنامه مساوات، نوشته و به او نسبتهای غیراخلاقی می داد. شاید هیچ زنی یا بهتر بگویم ملکه ای در سپهر سیاسی ایران زمین به اندازه او نباشد که به صراحت در روزنامهها متهم به خیانت شد تا جایی که این نسبت ناروا به جایی رسید که محمدعلی شاه را فرزندی زنازاده معرفی کرد.
با این همه، هیچ روایت مدون و بی ابهامی از زندگی او وجود ندارد و هر چه از او در تاریخ ثبت شده به اعتبار گفته های وابستگان و دوستانش است. نسبت خونی او به امیرکبیر و عزتالدوله پدر و مادرش و خواهری ناصرالدین شاه می خورد. مادرش عزتالدوله زنی جسور و بیپروا با زبانی بسیار تند بود که حتی مظفرالدین شاه نیز از آن در امان نبود. ام خاقان از سمت مادری، نوه مهدعلیا یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ معاصر بود.
او زنی است که از مظفر میرزا، شاهزادهای که ولیعهد است و پدرش ناصرالدین شاه سالها قبل دستور قتل پدرش و عزیزترین همدم زندگیش میرزا تقی خان امیرکبیر را صادر کرد، طلاق گرفت و فرزندانش محمدعلی، احمد و عزت الدوله را از پدرشان مظفرالدین شاه دور کرد.
اینها نشانههایی است که می گوید امخاقان، زنی حرمنشین و منزوی نبوده و اگرچه هیچ تلاشی برای گذاشتن پا جا پای مهدعلیا، مادربزرگش نکرده است اما برخی از خصوصیات اخلاقی او را به ارث برده، خصوصیتی که برخی شخصیتها و رسانههای دوره مشروطه را به جسارت و زدن تهمت به او تشویق کرد.
تاجالملوک 6 سالی بزرگتر از مظفرالدین میرزا بوددر جمادیالآخر 1284 در مراسم جشن مفصلی که هفت شبانهروز طول میکشد، راهی حرم ولیعهد میشود. او بعد از به دنیا آمدن محمدعلی دیگر مثل گذشته به مظفرالدین شاه روی خوش نشان نداد. بین او و مظفرالدین شاه اختلافهای جدی وجود داشت، اختلافهایی که برخی درباریان علت آن را ریشه در حس انتقام تاجالملوک از خانواده خودش مخصوصا پدربزرگ و جد مادریش یعنی ناصرالدین شاه و مهدعلیا در قتل پدرش میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر و ازدواج اجباری مادرش ملک نسا خانم ملقب به عزت الدوله به دستور ناصرالدین شاه و مهدعلیا و برخی درباریان ریشه در تحقیرها و تفاوت دیدگاههای او با مظفرالدین شاه عنوان می کردند.
شاید همین آشفتگی های اندرونی دربار مظفرالدین شاه بود که موجب درز کردن شایعات و حرف و حدیثهای دیگر به خارج از دربار شد و نام حجت الاسلام سید یحیی دولتآبادی نویسنده وقایع دوره مشروطیت و از مؤسسان نهادهای آموزشی نوین در ایران که 10 سال از محمدعلی شاه بزرگتر بود را به عنوان اولین نفری که نسبت فاحشه بودن به ام خاقان داد را سر زبانها انداخت.
ام خاقان بعد از طلاق از مظفرالدین شاه با معتمدالسلطنه مستوفی آذربایجان ازدواج کرد و به تبریز نزدیک پسرش رفت و او را رها نکرد. این رابطه آنقدر تنگاتنگ بود که زمینه حملههای زیادی که در آینده نسبت به امخاقان شد را به وجود آورد. ازدواج امخاقان با معتمدالسلطنه زمان زیادی طول نکشید و چند ماه بعد از طلاق از او با میرزا علیخان نصیرالسلطنه ازدواج کرد؛ ازدواجی که با مرگ نصیرالسلطنه یک سال قبل از نهضت مشروطه دوام نیاورد.
با آغاز مشروطه، امخاقان نزد محمدعلی میرزا و همسرش ملکهجهان میرود. با وجودی که در هیچ جا اسناد باقی مانده از این دوران نامی از او نیست اما بعد از به سلطنت رسیدن محمدعلی شاه به یکباره محور صحبت برخی محافل و روزنامههای مشروطهخواه میشود. این سخنان به جای می رسد که روزنامههای آن روزگار پا را از دایره اخلاق فراتر گذاشته و علت مخالفت و دشمنی محمدعلی شاه با مشروطه را فساد مادرش عنوان و او را اینگونه تحقیر میکنند:
یکی از روزنامه های عصر مشروطه در شماره مورخ 31 تیر 1286 شمسی خود در توضیحی از شرایط آن روزگار نوشت: «امروز تهرانیها در دشمنی با محمدعلی میرزا اندازه نشناختند و آنچه میدانستند و توانستند، گفتند. امروز نام مادر او امخاقان را سر زبانها انداختند و سخنانی را که در سی و اند سال پیش درباره آن زن گفته شده بود؛ اقدام دیگر مخالفان و تندروها علیه محمدعلی شاه، تهیه سخنانی که بنیادی جز پندار و گمان نداشت.»
همانطور که ملاحظه کردید از جمله دلایل تنفر محمدعلی شاه از روحانیون و مشروطه خواهان علاوه بر مستی قدرت تاخ و تخت و ترس از دست دادن آن، تهمت اثبات نشده به مادرش و روحیه و مشاوران خرافه پرست خودش بود.
در موضوع تهمت به مادرش، اول بار حجت الاسلام سیدیحیی دولت آبادی و بعدها حجت الاسلام سیدمحمدرضا مساوات شیرازی که دست بر قضا هم روحانی و هم مشروطه چی بودند، علیه مادر محمدعلی شاه مطرح شد که در شب نامه ها و برخی روزنامه های دوره مشروطه از جمله روزنامه سماوات به آن دامن زده شد.
حجت الاسلام مساوات، روزنامهنگار و سیاستمدار ایرانی که هفت سال از محمدعلی شاه بزرگتر بود در شب نامه ها و روزنامه ای که نام فامیل خودش را بر آن گذاشته بود، سخنان تند و گاها توهین آمیزی علیه شاه و دربار منتشر می کرد علاوه بر آن، تهمتهای ناروا و اثبات نشده ای علیه مادر محمدعلی شاه بر سر زبانها انداخت.
از جمله به یاد ماندنی ترین رفتار این روحانی تندرو، مدتها قبل از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی رقم خورد. او به نوشتن طوماری مبنی بر بد کاره بودن ام خاقان، مادر محمدعلی شاه به بازار تهران رفت و با خواندن آن برای بازاریان، طومار را به تایید و گواهی آنان رساند.
سیداحمد حکم آبادی، معروف به احمد کسروی تاریخ نویس و حقوقدان که 25 سال کوچکتر از حجت الاسلام مساوات بود برخی نوشتههای او را به لحاظ اخلاقی و ادبیاتی نقد می کرد و همین رفتار را از جمله دلایل نزدیک شدن محمدعلی شاه کم سن و سال و بی تجربه به روسها و شدت گرفتن مخالفتش با مشروطهخواهان میدانست.
پرده دوم
محمدعلی شاه مردی به شدت خرافی بود. مجموعه استخارههای محمدعلی شاه 44 سال بعد از خلع از پادشاهی توسط مرات الممالک گردآوری و از طریق مهندس مرآت در اختیار احمد توکلی قرار گرفته و او نیز از طریق عباس اقبال آشتیانی این مجموعه را در قالب کتابچه ای نشریه یادگار چاپ کرد. مجموعه استخاره های محمدعلی شاه در طول حکمرانیش توسط میرزا ابوطالب زنجانی روحانی مخالف مشروطه انجام شد.
محمدعلی شاه انجام بسیاری از کارهایش را به جای اندیشیدن و رایزنی با صاحبان خرد به فال و استخاره میسپرد. او اکثر تصمیماتش از قبیل عزل و نصب وزرا، سرکوب مخالفان و حتی تعیین ساعت مناسب برای ختنه فرزندان پسرش را بر اساس نتیجه استخارههایی که میرزا ابوطالب می گرفت، انجام می داد.
استخاره های محمدعلی شاه
اولین ورق مجموعه استخاره ها مربوط به روزهای بعد از به قتل رسیدن میرزا علی اصغر خان اتابک ملقب به امین السلطان است.
1- بسم الرحمن الرحیم پروردگارا اگر من عجالتا با همین وضعی که دارم در سلطنت و پادشاهی بمانم و صبر کنم و تحمل نمایم عاقبت برای من خوب است و نتیجه خیر خواهد داد که استخاره خوب بیاید والا فلا یا دلیل المتحیرین یاا... محمدعلی
جواب سطر اول: علی کل شیء قدیر و ابتدای آیه ذلک بان ا و هو الحق و ان یحیی الموتی و انه. سطر دوم: بنظر بنده بسیار خوب آمد.
2- بسم ا الرحمن الرحیم پروردگارا اگر من امشب توپ به در مجلس بفرستم و فردا با قوه جبریه مردم را اسکات نمایم خوب است و صلاح است استخاره خوب بیاید والا فلا یا دلیل المتحیرین یاا.
جواب: قل لا تخافا اننی معکما اسمع و اری فاتیاه فقولا له انا رسولا ربک فارسل معنا بنیاسرائیل: حکم خداوندی به موسی و هارون شد بروید نزد فرعون و بگویید ما فرستاده خدا هستیم بهسوی تو، سابق آیه هم میفرماید نترسید ما با شما هستیم... این کار باید اقدام بشود غلبه قطعی است اگرچه در اول زحمت داشته باشد.
3- بسم الرحمن الرحیم پروردگارا اگر حکم تبعید میرزا علی ثقه الاسلام را از تبریز بدهم صلاح است استخاره خوب بیاید والا فلا یا دلیل المتحیرین... محمدعلی
جواب: ا الذی خلکم ثم رزقکم ثم یمیتکم ثم یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم. بسیار خوب است لیکن زمان را چهار قسم است هرگاه فرض کنیم قسمت اول و دوم در نهایت خوبیست و قسمت سوم یک قدری خمود در کار دیده میشود. قسمت چهارم در نهایت خوبی است. پس ازهرجهت خوب است ان شاء ا الرحمن.
4- بسم ا الرحمن الرحیم پروردگارا اگر در 17 ربیعالاول سلطان احمد را ختنه بکنند صلاح است و خوب است استخاره خوب بیاید و اگر صلاح نیست استخاره بد بیاید... محمدعلی
جواب: فساهم فکان من المحصنین، بد است پشیمانی دارد وقت دیگر اقدام شود انسب است.
به توپ بستن مجلس
افزایش روزافزون نقش آیت الله سیدعباس بهبهانی و آیت الله سیدمحمد طباطبایی و قدرت گرفتن تدریجی مشروطه چیان موجب ترس و احساس خطر محمدعلی شاه شد. چاشنی این ترس که تنفر از روحانیت بود، عاقبت موجب شد در تاریخ پنجم تیر 1287 به قزاقهای تحت فرمان ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران فرمان دهد ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران را به توپ ببندد و جمعی از آزادی خواهان را دستگیر، تبعید یا به قتل برساند.
به دنبال این رفتار خشونت آمیز، استبداد صغیر آغاز شد و آیت الله بهبهانی و بسیاری از آزادی خواهان مشروطه چی دستگیر و زندانی شدند.
در پی کشمکشهای متعددی که در سالهای 1286 و 1287 بین شاه و مجلس شورای ملی روی داد، محمدعلی شاه در تاریخ دوم تیر 1287 دستور انحلال مجلس شورای ملی را صادر و در تهران حکومت نظامی اعلام کرد. اگرچه شاه اعلام کرده بود همچنان به مشروطه وفادار است، بسیاری از مشروطهخواهان در تهران و سایر شهرهای ایران دستگیر یا فراری شدند.
در تبریز اما نیروهای حکومتی نتوانستند کنترل شهر را در دست بگیرند و مجاهدان مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان دست به مقاومت مسلحانه زدند. مقاومت مردم تبریز امید مشروطهخواهان را زنده نگه داشت و در حالی که فعالان سیاسی تبعیدی و علمای نجف کودتای محمدعلی شاه را محکوم میکردند، در رشت و اصفهان، جنبشهایی شکل گرفت که نهایتا به تسخیر این شهرها توسط مشروطهخواهان انجامید.
در تاریخ 15 اردیبهشت 1288 چند صد نفر از نیروهای مشروطهخواه رشت به فرماندهی محمدولی خان تنکابنی و یپرم خان قزوین قزوین را تصرف کردند تا در گام بعدی به سمت تهران حرکت کنند. از جنوب نیز نیروهای بختیاری به رهبری سردار علیقلی اسعد بختیاری در 31 اردیبهشت 1288 از اصفهان به سمت تهران حرکت کردند و در کرج به همرزمان گیلانی خود پیوند خوردند.
سردار مریم بختیاری و تعدادی از نیروهای بختیاری، قبل از ورود نیروهای مشروطهخواه، مخفیانه وارد تهران شدند تا به محض شروع درگیریها بتوانند در داخل شهر، در اطراف مجلس سنگربندی کنند. نیروهای مشروطهخواه در روز 22 تیر 1288 موفق شدند وارد تهران شوند. زد و خورد در شهر به مدت سه روز ادامه یافت تا این که در روز 25 تیر محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و پایتخت به کنترل مشروطهخواهان درآمد. در پی فتح تهران، مجلس عالی تشکیل شد. این مجلس محمدعلی شاه را از سلطنت خلع و فرزندش احمد میرزا را به سلطنت برگزید. احمد شاه نیز حکم عضدالملک برای نایبالسلطنه، حکم محمدولی خان تنکابنی را برای رییس دولت و وزیر جنگی، حکم سردار علیقلی اسعد بختیاری را برای وزیر داخله و حکم یپرم خان را برای ریاست نظمیه تهران صادر کرد.
سید عبدالله بهبهانی بنیانگذار نهضت مشروطه که توسط محمدعلی شاه در تبعید به سر می برد، یک روز قبل از افتتاح دومین دوره مجلس شورای ملی در تاریخ 24 آبان 1288 با کمال احترام و در میان استقبال کمنظیر مردم وارد تهران شد.
منابع:
نشریه صوراسرافیل
تاریخ مشروطه، احمد کسروی، امیرکبیر
حیات یحیی، یحیی دولتآبادی, عطار و فردوسی, 1361
آدمها و آیینها در ایران، کارلاسرنا، ترجمه: علیاصغر سعیدی
تاریخ مسعودی، مسعود میرزا ظلالسطان, تهران, یساولی, 1363
اسناد برگزیده از سپهسالار دبیرالملک، گردآوری و پژوهش: ابراهیم صفایی
تاریخ منتظم ناصری, محمدحسنخان اعتمادالسلطنه به تصحیح دکتر محمداسماعیل رضوانی، تهران, دنیای کتاب, 1367
انتهای پیام