عشایر بویراحمد؛ چریکهای مبارز با استعمار انگلیس / متن شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدیها
ظلمستیزی، وطنپرستی و بیگانهستیزی خصیصه ذاتی عشایر بویراحمد در طول تاریخ بوده و فتنههای استعماری انگلیس و شکایتشان از این مردم دو جنگ بزرگ راه انداخت تا چریکهای لر پیروز میدان باشند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از صبح زاگرس انقلاب اسلامی طلیعه رشد و آبادانی در استان کهگیلویه و بویراحمد بود که به عمد توسط حکومت ستمگر پهلوی در محرومیت نگه داشته شد اما هنوز نقش جور طاغوت بر تن این دیار باقی است.
ظلمستیزی، وطن پرستی و بیگانه ستیزی خصیصه ذاتی عشایر در طول تاریخ بوده و بدون تردید، تاریخ هر کدام از ایلات و قبایل عشایری ایران را ورق بزنیم، حکایتهای بسیاری از ظلم ستیزی و عدالت خواهی آنها قابل مشاهده است.
به همین دلیل رژیم پهلوی دشمن شماره یک خود را عشایر می دانست و از هیچ کاری برای ضربه به این جامعه کوچرو فروگذاری نکرد. در همین راستا می توان به اسکان اجباری عشایر یا همان تخته قاپو اشاره کرد که یکی از سیاستهای رضا شاه برای سرکوب ایلات بود.
رضاشاه بر این اعتقاد بود که "قبایل چادرنشین، وحشیانی ناهنجار، غیرمولد و بیسواد هستند که در وضع طبیعی بدوی باقی ماندهاند." و براین اساس به زور اسلحه به دنبال اسکان و کنترل هرچه بیشتر عشایر بود.
عشایر کهگیلویه و بویراحمد نیز هیچگاه با حکومتهای جور و زور سر سازش نداشتند و در قرن حاضر نیز پس از به حکومت رسیدن رضا شاه، هیچگاه سر دوستی با این دولت دست نشانده انگلیس پیدا نکرد و این منجر به جنگهای زیادی بین عشایر بویراحمد و رضا شاه شد.
بویراحمدی ها به هنگام تجاوز انگلیسی ها به جنوب ایران چنان منافع آنها را به خطر انداخته و عرصه را بر آنان تنگ کردند که در 15 دسامبر 1909کنسول انگلیس در شیراز ناچار شد به طور رسمی از بویراحمدی ها به "سر جرج بارکلی" سفیرشان در تهران شکایت کرده و سفیر هم متن شکایت را به لندن مخابره کند.
در بخشی از شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها آمده است: "اشرار بویراحمدی بیش از یک ماه است که در نقاط مختلف بین "دشت ارژن" که ده فرسنگ زیرشیراز است و "گلدارچین" که در مجاورت اصفهان است مشغول عملیات عمده ای هستند و... بی نهایت مشکل خواهد بود که یک طایفه کوه نشین به این رشادت و فعالیت را بتوان درتنگنا انداخت و... به عقیده من (بیل) طایفه ای که باید اختصاصا مورد تنبیه واقع شوند همانا طایفه بویراحمدی است و... طایفه بویراحمدی می تواند 10هزار نفر تهیه کند که عده کمی از آنها سواره اند، چهار قلعه محکم دارند که بدون توپ، گرفتن آنها ممکن نیست و...
با کشف نفت در منطقه گچساران که مراتع قشلاقی عشایر بویراحمد به شمار می رفت، چالش بین دولت و عشایر در این استان وارد مرحله جدیدی شد.
منطقه نفت خیز گچساران در کهگیلویه و بویراحمد طی سالهای 1302 و 1303هجری شمسی مورد مطالعه قرار گرفت و در سال 1310 عملیات حفاری برای چندمین بار انجام شد و بر این اساس پای انگلیسی ها به این منطقه نیز باز شد. همین مسئله باعث شد که انگلیسی ها و دولت رضا شاه عشایر را مانعی بر سر راه خود در غارت نفت ببینند.
حفاظت از منافع دولت انگلیس در غارت نفت جنوب کشور، پشت پرده اصلی تمام جنگهای رضاشاه با عشایر جنوب بود.
پس از کشف نفت در ایران و تیزتر شدن دندان طمع استعمار پیر، دولت انگلیس عشایر را مانعی برای رسیدن به خواسته های استعماری خود می دید و بنابراین دولت دست نشانده رضاشاه برای راضی نگه داشتن اربابان انگلیسی خود در چپاول نفت جنوب کشور، دستور یکجانشینی و خلع سلاح عشایر را صادر کرد.
آنها می خواستند هر قدرتی که منافع تجاری دولت انگلیس را تهدید می کند، از بین ببرند و بر این اساس شاه، برخی سران ایلات جنوب را به دستور انگلیسی ها کشت و یا خلع سلاح و آزار و اذیت کرد. این اقدامات همه برای غارت نفت جنوب بود و به دستور انگلیسی ها انجام می گرفت.
رضا شاه جنگ "تنگ تامرادی" را در سال 1309 بر علیه عشایر بویراحمد پایه ریزی کرد تا این ایل جنگجو را تضعیف کند.
در آن سال "کی لهراسب باتولی" و "میر غلام شاه قاسمی" عشایر زادگان دلیر و آزادی خواه بویراحمدی که هنوز نیز گمنام مانده اند، شکست سنگینی را بر ارتش مسلح رضا شاه تحمیل کردند.
"کی لهراسب" به همراه یارانش در جنگ "تنگ تامرادی" قشون دولتی را به فرماندهی سرلشکر "شیبانی" شکست داد و خواب را برچشم رضاشاه حرام کرد تاجایی که شاه، سرلشکرشیبانی را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد"امیر احمدی" بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و دو سال زندان محکوم می کند.
شاید بتوان پشت پرده این جنگ را از زبان سرلشکر شیبانی که رضا شاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی گناه در جنگ تامرادی می داند، بهتر بشناسیم آنجا که به یکی از افسرانش می گوید: "دیدی این سواد کوهی نابکار (رضا شاه) چطور مارا فریب داد؟ اینهمه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خود پرداخت کند. ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همانهایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند.
وی در ادامه می گوید: این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می کنم که اگر ایران مستقیما به دست یک دولت استعماری اداره می شد ممکن نبود چنین جنایت هولناکی صورت بگیرد. بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند وشاید هم هرگز خبر دار نشوند، من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی ها مشکوک بودم اما دیگر کوچکترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم، از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم."
با تولد نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و همزمان با آغاز مبارزات در سال 1341، عشایر کهگیلویه و بویراحمد هم حمایتهای خود را از این نهضت اسلامی اعلام کردند.
در فروردین 42 و در پی غائله جنوب، حکومت پهلوی بازهم تدارک جنگی دیگر را با عشایر بویراحمد دید و در فروردین سال 1342 گردانی از هنگ کرمانشاه برای سرکوب کردن عشایر به منطقه بویراحمد وارد شدند.
عشایر بویراحمد هم در ساعت هشت صبح 31 فروردین 1342 در نقطه ای به نام تنگ "گجستان" راه را بر قشون پهلوی بستند و پس از یک روز جنگ بازهم قوای دولتی را به فرماندهی سرلشکر "آریانا" در جنگی که "گجستان" نام گرفت شکست دادند.
سرلشکر آریانا در گزارش خود به شاه به ناتوانی ارتش برای جنگیدن در مناطقی چون بویراحمد اشاره می کند و می نویسد: آنگونه که در عملیات جنوب مشاهده گردید واحدهای ارتش شاهنشاهی از نظر آموزش، سلاح، ساز و برگ، آمادگی عمل برعلیه قوای نامنظم را ندارند."
نیروی هوایی پهلوی حتی مدارس عشایری را مورد حمله قرار می دادند تا جایی که " محمد بهمن بیگی" از شاه خواسته بود، دستور دهد، هواپیماهای نظامی چادرهای سفید را در مناطق عشایری بویراحمد بمباران نکنند چرا که چادرهای سفید نشان مدارس عشایری بود. بعدها بهمن بیگی نوشت «هر چه تلاش کردم نتوانستم جلوی بمباران هوایی مدارس عشایری در بویراحمد را بگیرم».
اما در جریان غائله جنوب، ساواک آیت الله ملک حسینی از شاگردان ارشد امام خمینی (ره) و آیت الله العظمی بروجردی را تحت تعقیب قرار داد و وی به مدت هشت ماه متواری شد.
مبارزات این روحانی شجاع در سالهای بعد در استانهای فارس، کهگیلویه و بویراحمد وخوزستان ادامه یافت که منجر به حادثه مسجد حبیب در شیراز و زندانی شدن این روحانی انقلابی شد.
در پی این مسئله عشایر کهگیلویه وبویراحمد، دولت را تهدید به قیام مسلحانه کردند و رژیم مجبور به عقب نشینی و آزادی آیت الله ملک حسینی شد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز عشایر این استان به رهبری آیت الله ملک حسینی همچون مردم سایر کشور به خیابانها ریختند و بنیان حکومت 2500ساله شاهنشاهی را برانداختند.
مبارزات عشایر ظلم ستیز کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی باعث شد که آن رژیم این استان را به عمد در محرومیت نگه دارد و براین اساس کمترین عمران و آبادانی در این منطقه مغضوب رژیم طاغوت تا قبل از انقلاب انجام نشد.
انتهای پیام /