عطار به روایت شفیعی کدکنی
نشر سخن چاپ تازهای از "اسرارنامه" عطار نیشابوری را با مقدمه و تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی منتشر و به ادبدوستان عرضه کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یازدهمین چاپ از «اسرارنامه» عطار نیشابوری با تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی از سوی نشر سخن منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
شمار آثار منسوب به عطار در منابع مختلف متغیر است، برخی 114 اثر برای او ذکر کردهاند؛ چنانکه عمر او را نیز 114 سال تخمین زدهاند؛ یعنی عطار بهازای هر سال از حیات خود، یک کتاب نگاشته است، برخی 44 و در منابعی نیز 66 اثر ذکر شده است. نسبت دادن این تعداد اثر به یک نفر خالی از افسانهپردازیهایی نیست که حول زندگی شاعر شکل گرفته است، با این حال محمدرضا شفیعی کدکنی که تاکنون آثاری از عطار را تصحیح کرده است، تنها هفت اثر را اثر قطعی شاعر میداند: منطقالطیر، تذکرهالاولیا، الهینامه، دیوان اشعار، اسرارنامه، مختارنامه و مصیبتنامه.
شاعرانی که خود را "عطار" جا زدند«اسرارنامه» از جمله مثنویهای مسلمالسند عطار و احتمالاً جزو اولین آثار اوست که مشابه دیگر آثار عطار، بر بُعد معنوی و روحانی انسان تأکید دارد. این اثر مشتمل است بر 3305 بیت در 22 مقاله. سه مقاله نخستین آن به ترتیب درباره توحید و نعت رسول اکرم و فضائل خلفای راشدین است.
کتاب، مشتمل بر حکایاتی است تا لب مطلب را به ذهن مخاطب خود برساند. به اعتقاد پژوهشگران، عطار در این اثر در ارائه حکایات بیشتر بر شیوه سنایی نظر داشته است.
شفیعی کدکنی درباره ارزش شعر عطار و جایگاه آن در ادبیات فارسی معتقد است: به لحاظ تاریخی، شعر عطار بعد از شعر سنایی، دومین اوج شعر عرفانی فارسی است و پس از عطار، بلندترین قله شعر عرفانی، جلالالدین مولوی است. سه موج بزرگ، سه خیزاب بلند حیراتآور، در این دریا وجود دارد: اول سنایی و دوم عطار و سوم جلالالدین مولوی، اینها سه اقلیم پهناور، سه کهکشان مستقلاند که فضای بیکرانه شعر عرفانی فارسی، و بیاغراق، شعر جهان را احاطه میکنند و در ضمن کمال استقلال، سخت به یکدیگر وابستهاند و یکدیگر را تکمیل میکنند.
شعر عطار در نگاه نخستین، گاه، خواننده را میرماند. اما شکیبایی و قدری آمادگی روحی لازم است تا به درون این باغ راه پیدا کنیم. وقتی انس گرفتیم، میبینیم که در آن سوی بعضی ناهماهنگیها، چه منظومه منسجمی از احساس و اندیشه موج میزند.
شفیعی کدکنی درباره ارزش شعر عطار و جایگاه آن در ادبیات فارسی معتقد است: به لحاظ تاریخی، شعر عطار بعد از شعر سنایی، دومین اوج شعر عرفانی فارسی است و پس از عطار، بلندترین قله شعر عرفانی، جلالالدین مولوی است. سه موج بزرگ، سه خیزاب بلند حیراتآور، در این دریا وجود دارد: اول سنایی و دوم عطار و سوم جلالالدین مولوی، اینها سه اقلیم پهناور، سه کهکشان مستقلاند که فضای بیکرانه شعر عرفانی فارسی، و بیاغراق، شعر جهان را احاطه میکنند و در ضمن کمال استقلال، سخت به یکدیگر وابستهاند و یکدیگر را تکمیل میکنند.
شعر عطار در نگاه نخستین، گاه، خواننده را میرماند. اما شکیبایی و قدری آمادگی روحی لازم است تا به درون این باغ راه پیدا کنیم. وقتی انس گرفتیم، میبینیم که در آن سوی بعضی ناهماهنگیها، چه منظومه منسجمی از احساس و اندیشه موج میزند.