عقیله بنی هاشم؛ نمود واقعی از گفتار و گفتمان علوی
نقل است وقتی حضرت زینب در کوفه شروع به سخنرانی کرد، طوری سخن گفت که گویا امیرالمومنین سخن میگوید که نشان می دهد منطق و فصاحت و بلاغت کلام زینب (س) همانند کلام پدرش علی (ع) بوده است.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: حضرت زینب (س) که در خانه وحی و تحت تعلیمات امیرالمومنین و حضرت صدیقه (س) پرورش یافت، جایگاه رفیعی در جهان اسلام دارد. جای جای مقاطع مختلف زندگی این بانوی گرانقدر مشحون از حکمتها و اندرزهای بسیار است که عصمت و علم ایشان را نمایان میسازد. اگرچه عصمت و علم آن حضرت را میتوان از روایات و خصائصی که اهل بیت نسبت به ایشان ذکر کرده اند، احصا کرد اما پیش از این، بررسی سیره و نوع مواجهه آن حضرت مسائل و اتفاقات پیرامون خود، هر ناظر منصفی را به این ادراک میرساند که کسی جز با عصمت و علم لدنی نمیتوانست چنین در برابر حوادث زمانه اقدام کند.
*س_بیشتر بخوانید:_س* *س_سرودههایی در مدح حضرت زینب (س)_س* *س_فیلم / مقام پرستار و بیمار در نگاه رهبر انقلاب_س* *س_صوت / گلچین مولودی ولادت حضرت زینب(س)_س*علم در محضر آن حضرت نه علم تحصیلی بلکه علمی لدنی است و این مسئله هم در روایات و هم در بیان آن حضرت مشهود است که کسی جز با اتصال به سرچشمه علم الهی نمیتواند چنین در مورد مسائل مختلف از تفسیر قرآن گرفته تا خطبه خوانی در کوفه و شام و... سخن بگوید.
شاهدی بر عصمت و ولایت حضرت زینب (س)
آیت الله جوادی آملی در باب سر اشتهار آن بانو به عقیله بنی هاشم میگوید: برخی عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند؛ برخی عاقلند و عقل برای آنها به صورت حال است، یعنی وصف دیرپا نیست [بلکه] گاهی هست و گاهی نیست؛ برخی عاقلند و عقل برای آنها به منزله یک وصف ملکه است؛ و برخی عاقلند و عقل برای آنها به منزله فصل مقوم است.
وی ادامه میدهد: کسانی که عقل برای آنها به منزله فصل مقوم است، به تمام معنای کلمه، عقیله اند. حسین بن علی (ع) «عقیل بنی هاشم» است و زینب کبرا (س) نیز «عقیل بنی هاشم»؛ این «تاء»، «تا» ی مبالغه است، نه «تا» ی تأنیث. وقتی میگویند انسان خلیفالله است به همین صورت است. آدم خلیفالله است نه خلیف الله، چرا؟ برای این که این «تاء»، «تا» ی مبالغه است. همان طور که میگوئیم فلان شخص علامه است. بنابراین هم وجود مبارک حسین بن علی (ع) عقیله بنی هاشم است و هم وجود مبارک زینب کبری؛ عقل برای اینها به منزله فصل مقوم بود. اگر عقل برای کسی، فصل مقوم باشد، کمالات از او نشأت میگیرد؛ مقهور اوست و نه مسلط بر او.
وی میافزاید: کسانی هستند که کمال، آنها را حفظ میکند [اما] برخی از افراد، حافظ کمالند؛ ذات اقدس الاهی درباره وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحی و الثناء) نفرمود تو دارای خلق عظیمی یا متخلق به خلق عظیمی؛ بلکه فرمود: «انک لعلی خلق عظیم»؛ برای این که آن حضرت مسلط بر عدل و فضیلت بود. کسانی میکوشند که فضیلت، آنها را رها نکند و برخی از افراد میکوشند که فضیلت را حفظ کنند. اگر ذات، بالا بیاید و خلیفه خدا شود و نورانی شود، از ذات نورانی وی، خلق عظیم نشأت میگیرد. فرمود: «انک لعلی خلق عظیم» یعنی تو بر خلق، مسلطی و خلق در اختیار تو است؛ نه آن که تو بخواهی با اخلاق، کامل شوی. کمال اخلاق در این است که از تو نشأت میگیرد. درباره بعضی کسان قرآن کریم فرموده است: «فهو علی نور من ربه»؛ منظور این آیه کسانی است که با نور حرکت میکنند مثل افراد عادی که با چراغ حرکت میکنند؛ اما برخی از افراد، نورانی اند و هر جا آنها باشند، نور هست. درباره آن گونه افراد، تعبیر قرآن کریم این است که «فهو علی نور من ربه» که نور زیر پای اینها است؛ نور مرکب و مرکوب اینها است و اینها سوار بر نورند.
آیت الله جوادی آملی معتقد است: آفتاب، مسلط و راکب بر نور است؛ نه آن که نور، راکب بر آفتاب باشد. شمس «علی نور» خلق شده است؛ چون نور از شمس است ولی فضای روز و این زمان، با نور روشن است. خود این زمان نور ندارد، بلکه نور را از شمس میگیرد اما خود شمس، «علی نور من ربه» خلق شده است.
وی ادامه میدهد: عقیله بنی هاشم مسلط بر عقل است و عقل در اختیار آنها است. ایشان آن قدر قوی اند که علم و عقل به معنای «ما عبد به الرحمن»، مقهور آنها است؛ بنابراین اگر کسی ان شاء الله به جایی رسید که اول عاقل باشد، بعد عقیل شود و بعد عقیله شود، مصداق «فهو علی نور من ربه» میشود. اول باید کوشید عاقل شد؛ عاقل اسم فاعل است. بعد باید عقیل شد که این صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات دارد. بعد از این، نوبت عقیله شدن است. «تا» در عقیله، «تا» ی مبالغه است. زینب کبری و حسین بن علی (ع) عقیله بنی هاشم بودند. ما اگر بخواهیم از عقل سخن بگوییم باید سیره و سنت و سریرت این ذوات قدسی را ارزیابی کنیم، آنها را بشناسیم و بپذیریم؛ به گفتههایشان عمل کنیم و به دیگران منتقل کنیم.
حیات نهضت حسینی؛ وامدار شجاعت زینبی
حیات قیام و نهضت حسینی وامدار شجاعت و نقش آفرینی زینب کبری (س) است. به طوری که چه قبل از واقعه، چه حین واقعه و چه پس از آن، حضرت زینب حضوری چشمگیر و تأثیرگذار داشته است.
آیت الله جوادی آملی در این باره میگوید: نباید نقش آفرینی حضرت زینب (س) را تنها به پس از حوادث عاشورا منحصر کنیم، مبادا کسی خیال کند که بخش مصیبت و اسارت مرتبط با حضرت زینب (س) است، زیرا نامهای که در مسیر مکه و کربلا از والی مدینه خدمت امام حسین (ع) رسید و پس از طرح این پیشنهاد در نامه که زنان و کودکان این کاروان را به مدینه بفرست؟ لیکن از پشت حرم زینب کبری (س) بود که مانند شیر نعره زد و فرمود: این چه پیشنهادی است؟ «نحیی معه و نموت معه»، لذا سیره حضرت زینب کبری (س) همانند قمر بنی هاشم (ع) است، این بانو همچون علی اکبر (ع) است، مبادا کسی خیال کند از عصر عاشور به بعد نوبت نقش آفرینی زینب است، خیر، بلکه صدر تا ذیل نهضت حسینی توسط امام حسین (ع) و حضرت زینب کبری (س) بنیان نهاده شده است.
حضرت زینب (س) نمود واقعی از گفتار و گفتمان علوی
نقل است وقتی حضرت زینب در کوفه شروع به سخنرانی کرد، طوری سخن گفت که گویا امیرالمومنین سخن میگوید. این مسئله از چند جهت قابل بررسی است. یک جهت این است که لحن و صوت حضرت زینب شبیه امیرالمومنین بوده است و یک جهت دیگر هم این است که منطق و فصاحت و بلاغت کلام زینب (س) همانند کلام پدرش علی (ع) بوده است.
آیت الله جوادی آملی در این باره میگوید: اینکه میگویند حضرت زینب (س) همانند حضرت علی (ع) حرف میزند، نه تنها در فصاحت و بلاغت زبانی، بلکه محتوایش هم این است، لذا در نامه رسمی حضرت علی (ع) به معاویه که آمده است، شما طلقا و ابنای طلقا هستید، همین فرمایش حضرت علی (ع) توسط حضرت زینب در شام «امن العدل یابن الطلقا» (ای فرزند آزاد شدگان!) خطاب به یزید بیان گردید، یعنی شما آزاد شدگان مائید، شما بردگان ما بودید که شما را آزاد کردیم، لذا این حضرت زینب است که مانند خطبههای حضرت علی (ع) حرف میزند.
مقام عرفانی حضرت زینب (س)
وجوه عرفانی زندگانی عقیله بنی هاشم هم برای آنان که قدمی در این مسیر برداشته اند، حیرت آور است. یکی از مهمترین این وجوه عرفانی در جمله معروف «ما رایت الا جمیلا» نهفته است که شاهد بر این است که حضرت زینب بر باطن و حقیقت نهضت عاشورا مینگرد و در این مسیر همه چیز را زیبا می بیند.
آیت الله جوادی آملی در تبیین جمله معروف حضرت زینب (س) یعنی «ما رایت الا جمیلا» (چیزی جز زیبایی ندیدم)، یکی از مهمترین ابعاد و شاخصههای عرفانی آن حضرت را بیان کرده و میگوید: این جمله حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه و در مقابل طعنههای گزنده ابن زیاد؛ بر اساس توحید افعالی است زیرا آن حضرت در برابر جسارتهای ابن زیاد نفرمود، صبر میکنم، یا اینکه بفرماید «رأیت جمیلا» یعنی خوبی دیدم، بلکه آن حضرت پاسخش را منحصر نمود و فرمود؛ «ما رأیت» یعنی ما جز خوبی چیز دیگری ندیدیم، این جمله از کسی است که امام سجاد (ع) به عنوان امام زمانش و حجت خدا روی زمین درباره او فرمود: «أنت بحمد الله عالم غیر معلم، فهم غیر مفهم»؛ [ای زینب!] تو، بحمدالله، عالمی هستی که نزد کسی تعلیم ندیدی و دانایی هستی که نزد کسی نیاموختی. که این فرمایش امام سجاد (ع) را باید به نوعی شهادت عصمت و ولایت آن حضرت دانست.
وی ادامه میدهد: زینب کبری (س) کسی است که طبق بیان امام سجاد (ع) ظاهرا به مقام شامخ ولایت بار یافته است، برای اینکه کسی که بدون تعلیم عالم بشود معلمش بلا واسطه خداست؛ کسی که بدون تفهیم اهل فهم باشد معلمش و مفهمش ذات اقدس الهی است که وجود مبارک امام سجاد به زینب کبری (س) فرمود: «أنت بحمد الله عالم غیر معلم فهم غیر مفهم.»
وی میافزاید: آن که در مکتب بشرهای عادی درس و فهم نیاموخت مع ذلک اهل فهم و علم شد چنین کسی میشود ولی الله؛ آن سخنرانیاش آن حماسههایش آن صبر و بردباریاش آن قافله سالاریاش نشانه عظمت این بیبی (س) است.
با این توصیفات کاری که حضرت زینب به انجام رساند با آن شرایط سخت و سهمگین جهان اسلام، کاری شگرف و حیرت آور بود و از عهده کسی جز عقیله بنی هاشم با آن مقامات معنوی و علمی بر نمیآمد.
آیت الله جوادی آملی در خصوص عظمت حضرت زینب کبری (س) اظهار میدارد: در بحبوحه خطر آن روز [کاری که زینب کبرا کرد] کار آسانی نبود؛ خاورمیانه در سم اموی [اسیر] بود، ایران یک گوشه از قدرت اموی بود، جریان روم اینطور بود، ایران برای اموی یک استانداری بود، چند تا استاندار برای ایران فرستادند چه اینکه در زمان حضرت امیر برای مصر یک استاندار میفرستادند آن روز کل خاورمیانه که الآن چهل پنجاه کشور است در اختیار حکومت مرکزی اموی بود. اینها منتظر بودند ببینند کربلا چه خبر است؟ سخنگوی کربلا کیست؟ تریبون کربلا به دست کیست؟ پیام کربلا چگونه به خاورمیانه منتشر میشود؟! دیدند این بانو مجلسین دولت اموی را منقلب کرد. مگر آن روز به هرکسی اجازه میدادند حرف بزند؟ مگر آن روز هرکسی میتوانست کوفه را منقلب کند؟ بین راه را منقلب کند؟ شام را منقلب کند؟ مجلس شام را منقلب کند؟!
وی ادامه میدهد: زینب کبری با سوگند در مجلسین اموی مخصوصا در شام صریحا اعلام کرد، شما نمیتوانید نام ما را فراموش کنید،؛ ما آمدیم خون دادیم و این درخت تناور برای همیشه میوه میدهد، به خدا نمیتوانید نام حسین را خاموش کنید، فرمود این نام فراموش شدنی نیست.
وی میگوید: قدرت اموی در شام؛ یعنی قدرت خاورمیانه، امپراطوری قدر قدرت ایران و روم تسلیم شده بودند، آن روز در خاورمیانه غیر از این دو امپراطوری بزرگ کسی حکومتی نداشت، هم ایران فتح شده بود و هم روم فتح شده بود، تمام این خاور میانه در اختیار حجاز بود، نمایندههای اینها در دورترین نقطه شرق و غرب در شام حضور پیدا میکردند؛ آن طرف آب؛ یعنی اقیانوس اطلس که در دسترس نبود، این طرف آب هم که کشف نشده بود، نه خاور دور در دسترس بود و نه باختر دور کشف شده بود، دنیای آن روز؛ یعنی خاورمیانه که الآن در حدود پنجاه کشور و مملکت است. آنها مقتدرانه خیال میکردند که میتوانند با کشتن حسینبنعلی (ع) وحی و امامت و نبوت را به دست نسیان بسپارند. اما حضرت زینب سلام الله علیها میفرماید: به خدا نمیتوانید نام حسین را خاموش کنید، چرا که این نام فراموش شدنی نیست.
منبع: مهر