علی دایی تبدیل به علی کریمی میشود؟
دلیل تفاوت دایی با بقیه این است که در وهله اول او سرشناسترین چهره بینالمللی کشور است. هیچ هنرمند و ورزشکار دیگری اندازه دایی معروف نیست. نه کیارستمی و شهاب حسینی برنده نخل طلا، نه اصغر فرهادی برنده اسکار، نه این همه فوتبالیست لژیونر دیگر و نه حتی فردی نظیر مرحوم استاد شجریان.
روزنامه اعتماد نوشت: آخرین پست علی دایی در اینستاگرام اگر رادیکالترین کنش او در تمام طول این سالیان نبوده باشد قطعا جزو رادیکالترینهاست. همین هم باعث شده رسانههای اصولگرا، نمایندگان مجلس و رسانه دولت حسابی به او بتازند. هر چند با رعایت همه جوانب احتیاطی، چراکه میدانند دایی نه علی کریمی است نه مهران مدیری.
علی دایی با اینکه نزدیک به 10 میلیون فالوور در اینستاگرام دارد و تعداد دنبالکنندگانش از برخی سلبریتیها نظیر مهناز افشار و علی کریمی و رامبد جوان کمتر است، اما تاثیرگذارترین چهره مشهور ایران به حساب میآید. هیچ کدام از سلبریتیهای حال حاضر ایران با دایی قابل مقایسه نیستند و همین باعث میشود مواضع او تاثیر متفاوتی داشته باشد.
دلیل تفاوت دایی با بقیه این است که در وهله اول او سرشناسترین چهره بینالمللی کشور است. هیچ هنرمند و ورزشکار دیگری اندازه دایی معروف نیست. نه کیارستمی و شهاب حسینی برنده نخل طلا، نه اصغر فرهادی برنده اسکار، نه این همه فوتبالیست لژیونر دیگر و نه حتی فردی نظیر مرحوم استاد شجریان. دایی تا همین چند ماه پیش بهترین گلزن ملی تاریخ فوتبال بود و همین که یکی از معروفترین چهرههای دنیا یعنی کریستیانو رونالدو رکورد او را شکست بر معروفیت دایی افزود. در یک کلام این جمله کلیشهای که هر جای دنیا وقتی بحث ایران میشود ممکن است یک نفر بگوید «علی دایی» عین واقعیت است.
از آن طرف دایی یک چهره خودساخته است که نه فقط در فرهنگ ما که در تمام دنیا یک ارزش به حساب میآید. اینکه یک نفر از سختترین شرایط ممکن با وجود موانع متعدد خودش را به بالاترین قلهها برساند برای هر شخصی جذاب است. دایی درست عین قهرمان فیلمهای سینمایی است.
دیگر تفاوت دایی با بقیه این است که شهریار زیر بلیت هیچ چهره یا جریان سیاسی نرفته است. میگوید فقط یکبار در مهمانی افطاری روحانی شرکت کرده که آن هم اشتباه بوده است. از این منظر دایی واقعا یک چهره ملی است. هر کس با هر گرایش سیاسی به او احترام میگذارد. او هر چه دارد حاصل دسترنج و تلاش خودش است و هیچگاه برای خوشایند کسی کاری نکرده. اعتقاداتش هم مشخص است و هر روز رنگ عوض نمیکند. مردی که به وقتش هم سربند یازهرا میبندد و هم در مراسم رسمی کراوات میزند. چهرهای که علاوه بر کارآفرینی برای تعداد زیادی از جوانان این کشور دست به خیر زیادی هم دارد که زبانزد خاص و عام است.
به اینها باید سیاستمدار بودن دایی را هم اضافه کرد. در کل طول دوران فعالیت دایی به عنوان بازیکن و مربی و حالا که چند سالی است از فوتبال کنار رفته انگشتشمار مواردی را میتوان پیدا کرد که دایی تصمیم یا حضور اشتباهی را تجربه کرده باشد. او هرگز در مسائل اجتماعی سیاسی اظهارنظر شتابزدهای نداشته و برای هر حرفش حسابگری ویژهای در نظر میگیرد. به عنوان مثال تا قبل از روز شنبه که دایی آن پست اینستاگرامی را بگذارد همیشه حواسش را جمع میکرد اگر قرار است انتقادی به شرایط موجود کند حتما مخاطبش نهادهای انتخابی نظیر مجلس و دولت باشند و با نهادهای حاکمیتی کاری نداشته باشد.
همه این المانها را میتوان به صورت موردی در سایر چهرههای سرشناس پیدا کرد، اما تجمیع همه اینها در یک شخص فقط در مورد دایی صدق میکند. مثلا مهناز افشار هم یک سلبریتی خودساخته است ولی وصلت با یاسین رامین حواشی زیادی برایش ساخت. یا علی کریمی هیچ وقت حسابگری دایی را نداشته یا پرویز پرستویی در مناسبتهای سیاسی خاصی حضور پیدا کرده. شاید بتوان گفت نزدیکترین فرد به دایی رسول خادم باشد که همه ویژگیهایی دایی را دارد جز معروفیت بینالمللی. گرچه خادم هم به عنوان یک قهرمان المپیک معروفیت نسبی دارد، اما نه به اندازه دایی.
برای همین وقتی علی دایی در مورد اتفاقات اردبیل پست گذاشت بسیار بیشتر از هر فرد دیگری به چشم آمد. در این پست دایی برای نخستینبار از کلمه «حاکمیت» استفاده کرد. دایی با انتقاد از اتفاقات دانشگاه شریف و نوع برخورد با معترضان گفت سکوت در برابر فشار حاکمیت امروز منجر به ریختن خون یکی دیگر از دخترانم در اردبیل شد.
در مورد اتفاقات اردبیل روایتهای زیادی مطرح شده و هنوز هم ابعاد این ماجرا به صورت کامل روشن نشده است، اما اظهارنظر دایی که هفته گذشته به خاطر پست اعتراضی قبلیاش با مشکل ضبط پاسپورت مواجه شده بود بازتابهای بسیاری داشت.
رسانههای اصولگرا نظیر فارس دایی را دروغگو خطاب کردند و بدون توجه به اتفاقات کل کشور در دستکم یک ماه گذشته نوشتند علی دایی در هر اتفاقی که در اردبیل رخ بدهد، شریک است. فارس با ذکر این نکته که دایی در دام ضد انقلاب گرفتار شده خطاب به او نوشت: «آقای دایی، از دانشگاه شریف که بگذریم، اردبیل شهر خودتان است و اگر جویا میشدید مسوولان شهر حتما برایتان توضیح میدادند که در این مدرسه چه گذشته است.
اینکه شما به استناد روایت رسانههای ضدانقلاب موضع میگیرید و از اصل ماجرا مطلع نیستید نهتنها سرمایه اجتماعی خودتان را دچار آسیب میکند، بلکه باعث میشود شما شریک هر اتفاقی که در اردبیل و دیگر شهرهای کشور به سبب این موضعگیری غلط رقم بخورد، باشید.
آقای دایی شما شبیه دیگرانی نیستید که مانند کف روی آب خود را از دریای ملت ایران جدا کردند و خود را شریک خونهای ریخته شده در این اغتشاشات کردند. مردم ایران برای شما احترام قائلند و شما را قهرمان ملی خود میدانند، اما فراموش نکنید قهرمان ملی دروغ نمیگوید.»
منظور فارس از دیگرانی که مانند کف روی آب خود را از دریای ملت جدا کردند احتمالا علی کریمی است. اتفاقا در دو، سه روز گذشته بحثهای زیادی در مورد علی کریمی شدنِ علی دایی در فضای رسانهای و فضای مجازی شکل گرفته است. اینکه احتمالا شهریار که بار قبل به خاطر یک پست خیلی محافظهکارانه پیرامون تقبیح سرکوب و خشونت با ضبط پاسپورت مواجه شده بود اینبار با فشار بیشتری روبهرو شده است.
با وجود اینکه خبرگزاری فارس و سایر خبرگزاریهای اصولگرا تلاش کردهاند در نقد علی دایی جانب احترام را رعایت کنند تاریخ ثابت کرده دایی چندان محبوب سیاستمداران این طیف سیاسی قرار نداشته است. شهریار فوتبال ایران چندین بار در تلویزیون، رسانهای که توسط دایی تحریم شده مورد حمله قرار گرفته و خیلیها از اینکه او جانب روایتهای رسمی در کشور را نمیگیرد، ناراحت هستند. در واقع نهادهای حاکم آرزو داشتند بتوانند دایی را همانند سایر چهرههای سرشناس در مراسمات مختلف ببینند یا در رخدادهای گوناگون نظیر انتخابات یا اعتراضات اظهارنظری از آنها به نفع خودشان ببینند، اما هرگز موفق نشدند.
اینکه علی دایی تبدیل به علی کریمی بشود خیلی بعید است. کنش و طرز نگاه دو طرف زمین تا آسمان با هم فرق میکند. هرچند گاهی این قبیل تصمیمات چندان دست خود آدم نیست و بخشی از آن برمیگردد به شرایط و فشارهایی که از بیرون بر آدم وارد میشود. تصمیماتی نظیر واکنشهای رادیکالتر یا حتی ترک وطن.
از میان اخبار