عمو خسرو؛ تولدت مبارک / پاسخ به آنهایی که میگفتند تلویزیون نرو!
7 فروردینماه، ما را یاد تولد مردی میاندازد که عموی سینمای ایران بود؛ صدایش را به هنگام تحویل سال نمیتوانستیم فراموش کنیم. هنوز هم برخی صدای زنگدارش را در میانه برنامههایشان پخش میکنند. بازیگری که هامون سینما و آیتالله مدرس تلویزیون بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی 7 فروردینماه یا 28 تیرماه فرا میرسد ناخودآگاه یاد حمید هامون سینمای ایران میافتیم. صدای زیبا و دلنشین عمو خسرو علاوه بر نقشآفرینیهای ماندگارش در خاطرهها مانده و میماند. شکیبایی در ساعت 4 صبح جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد؛ او مدتها از دیابت رنج میبرد.
خیلیها همان روزها با حضور شکیبایی در سریالهای تلویزیونی مخالف بودهاند و بارها از او خواستهاند سریال بازی نکند اما او اعتقاد دیگری داشته و در این باره گفته:
«بعضیها به من میگویند به تلویزیون نرو یا کار در تلویزیون افت دارد. من میگویم مگر چند سال دیگر قرار است در سینما بازی کنم. ضمن اینکه به نظرم کار در تلویزیون تا حدودی مشکلتر است. شما باید جوری بازی کنی که تعدادی آدم که سرشان به کار و روزمرگیهای خانوادگی گرم است، متوجه شوند و گرنه طبیعی است که هر تماشاگری بلیت میخرد و به سینما میرود برای تماشای فیلم. اما در تلویزیون ممکن است با بازی خوب و درستتان اعضای یک خانواده را دعوت کنید به تماشا در یک زمان مشخص. من با اعتماد کامل در تلویزیون بازی میکنم و در هرکاری که بازی میکنم این امیدواری وجود دارد که کار خوبی از آب دربیاید.»
خانوادهاش؛ محمود صدایش میزدند
خسرو شکیبایی 7 فروردینماه 1323 در خیابان مولوی تهران بدنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان، او را «محمود» صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او 14 ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی و کانالسازی و آسانسورسازی کار میکرد. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفهای بازیگر تئاتر شد.
خاطرهبازی با سریالهای ماه رمضانی / تلویزیون به دوران طلایی برمیگردد؟فعالیت حرفهایاش را با «خط قرمز» آغاز کرد
وی فارغالتحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد، 5 سال بعد یعنی در سال 1347 وارد حرفه دوبلوری شد. فعالیت حرفهای در سینما را با بازی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، 1361) آغاز کرد. خسرو شکیبایی نزدیک به 40 فیلم سینمایی بازی کرد. بازی در نقش حمید هامون داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقشهایی است که او ایفا کردهاست. پس از این فیلم نامش سرزبانها افتاد و برای این نقشآفرینی از هشتمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین دریافت کرد.
خسرو شکیبایی برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، 1373) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم "کاغذ بی خط" دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به 22 سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (1383) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزتالله انتظامی ایفای نقش کرد. در 9 تیرماه 1387 در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
از کوچکجنگلی تا خانه سبز و کاکتوس در تلویزیون
او در تلویزیون، سریالهایی چون کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت. آخرین نقشآفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالمزاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانهای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
دوبله و فیلم شعله
شکیبایی 5 سال پس از ورود به تئاتر، یعنی در سال 1347 وارد حرفه دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت. شاخصترین اثر سینمایی که خسرو شکیبایی در آن صحبت کرد فیلم "شعله" بود که در آن به جای پیرمرد مسلمان ده ایفای صدا کرد. او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سرودههای فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
نقش مهم آیتالله مدرس
اولین بازیگری بود که نقش آیتالله مدرس را در تلویزیون بازی کرد. هوشنگ توکلی این تئاتر تلویزیونی را سال 1366 ساخت و در اقدامی عجیب از خسروشکیبایی دعوت به همکاری کرد. قدرت بیان این بازیگر و نزدیک شدن او به این چهره تاریخی، تصویری ماندگار از او به جا گذاشت. یکی از مسائلی که باعث شد بازی شکیبایی در این نقش بیشتر به چشم بیاید، مونولوگ طولانی و معروف مدرس با بازی او در مجلس بود.
شکیبایی درباره این نقش گفته بود که برای رفتن در قالب آیتالله مدرس از هیچکس الگو نگرفته و فقط با تمرین به این شخصیت رسیده است. هوشنگ توکلی، کارگردان سریال هم در جایی تعریف کرده: «شکیبایی مونولوگی طولانی و 20 دقیقهای را حتی بدون یک بار کات دادن و قطع فیلمبرداری بازی کرد.» نکته مهم اینجاست که «مدرس» با وجود اینکه یک تئاتر تلویزیونی بود اما بسیار دیده شد و عنوان پرمخاطبترین سریال آن دوران را به خودش اختصاص داد و هیچوقت خستهکننده به نظر نرسید.
روایت امرالله احمدجو از درخشش خسرو شکیبایی در «روزی روزگاری»
خسرو شکیبایی با تجربه بازی در «مدرس»، بعد از بازی در «هامون»، دوباره به تلویزیون آمد و در «روزی روزگاری» بازی کرد. امرالله احمدجو این نقش را برای جمشید هاشمپور نوشته بود و و حتی فیلمنامه را هم در اختیار او گذاشته بود اما نهایتاً امکان همکاری فراهم نشد و به او پیشنهاد دادهاند به خاطر بازی درجه یک شکیبایی در «هامون» از او دعوت به همکاری کند. خود احمدجو جایی تعریف کرده که «خسرو دو ماه طول کشید تا جلوی دوربین بیاید. در تمام این مدت او با گریم سرصحنه میآمد و تماشاچی بود. مدام فیلمنامه دستش بود و مدام میخواند، تا جایی که اشرافش از من بر فیلمنامه بیشتر بود.» جالب اینجاست که خیلی از عوامل این سریال در خاطراتشان از پشت صحنه سریال «روزی روزگاری» تعریف کردهاند که شکیبایی تنها بازیگری بوده که از ابتدا تا انتهای کار، حتی موقع تعطیلات هم لوکیشن را ترک نکرده و به شهرش برنگشته. چون معتقد بوده اگر از شهر بیرون برود از این حال و هوا بیرون میآید.
اما رضای محبوب خانه سبز...
بدون هیچشکی، درخشانترین نقش خسرو شکیبایی در تلویزیون، همان رضای محبوب «خانه سبز» بود. این نقش نقطه عطف جدیدی در کارنامه بازیگری شکیبایی به شمار میرفت و باعث شد بعد از «هامون» یک بار دیگر با رفتار و احساسات و بغضها و دیالوگهای ارزشمندش در ذهن مخاطبان ماندگار شود و برای همیشه در خاطرات آنها بماند. خود بیژن بیرنگ در مصاحبهای گفته بود: «وقتی خسرو شکیبایی به سریال «خانه سبز» آمد، یک سوپراستار معروف بود. وقتی بازی میکرد دست و پای ما میلرزید که آقای شکیبایی در سریال ما بازی میکند. او واقعاً به کار، جملات، مفاهیم، بازی و کارگردانی معتقد بود.» درست است که «خانه سبز» الان بعد از گذشت سالها تا حدودی شعاری به نظر میرسد و شاید دلچسب مخاطبان نسل جدید نباشد اما با این حال هنوز هم قدرت و جذابیت سریال مدیون بازی شکیبایی و احساسات عمیق و واقعی اوست که در کل سریال جریان دارد.
روایتی جالب از بازی خسرو شکیبایی در «خانه سبز»؛ دست و پایمان میلرزید
بدون هیچشکی، درخشانترین نقش خسرو شکیبایی در تلویزیون، همان رضای محبوب «خانه سبز» بود. این نقش نقطه عطف جدیدی در کارنامه بازیگری شکیبایی به شمار میرفت و باعث شد بعد از «هامون» یک بار دیگر با رفتار و احساسات و بغضها و دیالوگهای ارزشمندش در ذهن مخاطبان ماندگار شود و برای همیشه در خاطرات آنها بماند. بیژن بیرنگ کارگردان این سریال تلویزیونی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: وقتی خسرو شکیبایی به سریال «خانه سبز» آمد، یک سوپراستار معروف بود. وقتی بازی میکرد دست و پای ما میلرزید که آقای شکیبایی در سریال ما بازی میکند. او واقعاً به کار، جملات، مفاهیم، بازی و کارگردانی معتقد بود.