غزلی نو از محمدمهدی عبداللهی برای اول محرم
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، محمدمهدی عبداللهی شاعر آئینی غزلی برای آغاز ماه محرم سروده است که در ادامه می‌خوانیم.
محرم شد محرم باز هم دل‌ها هوایی شد صدای طبل غم آمد، زمان دلگشایی شد
چه شوری و چه حالی دارد این شب‌های مهتابی همین شب‌ها سرآغازی برای آشنایی شد
خدا را شکر آمد فصل سرخ جانفشانی‌ها پس از یک سال دلتنگی، بهار باصفایی شد
چه عشقی دارد آن چشمی که با خون خدا جاریست به دریا وصل شد چون رود، چشمی که خدایی شد
عطش دارم عطش یک‌جرعه چای روضه می‌خواهم چه شیرین کرد کامم را چه زیبا ماجرایی شد
برای مرهم دردم زیارتنامه می‌خوانم سلام ای‌کشته بی سر، چرا اصغر فدایی شد؟!
سلام ای ساکن بالا، چرا در شام عاشورا سرت بالای نیزه آه گرم دلربایی شد
هوای روضه‌ات کردم، همین یک جمله من را بس شروع هر گرفتاری از آن روز جدایی شد
نمی خواهم جدا باشم پس از این لحظه‌ای از تو رها کن در حرم من را، بگو فصل رهایی شد
اجازه می دهی آقا؟! بگویم دوستت دارم دعای خیر مادر بود شاعر کربلایی شد
پایان پیام /
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنیدمحشر
غزل محمدمهدی عبداللهی شعر محرم محرم1402 این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است