غصب قبای هاشمی در شرم الشیخ!

نمی دانم ما به چه درد تاریخی دچار شده ایم که مهم ترین ضایعه اجلاس شرم الشیخ 2025 را حداکثر در رفتن و نرفتن رئیس جمهور یا وزیر خارجه به آن اجلاس دیدیم، ولی از غصب قبای هاشمی در شرم الشیخ، هیچ حرفی نزدیم!.
کدام قبا؟. همان قبای «قهرمانی صلحِ جهان اسلام» که از اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی به بعد، آنچنان بر قامت «هاشمی» نشست که برای بازپس گرفتنش، هیچ راهی جز، حذف فکری - فیزیکی هاشمی باقی نگذاشت!. اینکه ترامپ در شرم الشیخ به صراحت و با بی شرمی تمام گفت؛ «اگر من ایران را بمباران نکرده بودم، توافق شرم الشیخ حاصل نمیشد!»، بخاطر آن بود که نمی خواست روایت واقعی بگوید!. ترامپ اگر می خواست اصل واقعه را در شرم الشیخ بگوید، باید می گفت؛ «اگر هاشمی از بین نرفته بود، هرگز قبای قهرمانی صلح در جهان اسلام به من نمی رسید!».
البته این ادعا، دلایل و مستندات تاریخی فراوانی دارد که شرح آن، کتابی جامع می طلبد که از بضاعت این قلم خارج است، ولی مختصر دلایل من این است: اینکه چرا هاشمی «قهرمان صلح جهان اسلام» شد، فقط از آن جهت نبود که موفق به انجام ماموریت بظاهر غیر ممکنِ پایانِ جنگ 8 ساله ی ایران و عراق شد. چرا که هاشمی بعدها هم موفق شد، آتش منازعات بسیاری را در میان ممالک اسلامی خاموش کند.
منازعاتی که اگر خاموش نمی شد، قطعا مخاطراتی جدی را بصورت مستقیم یا غیر مستقیم متوجه آینده ایران می کرد!. دامنه منازعاتی که هاشمی موفق به خاموش کردن آنها شد دامنه ای وسیع را از عربستان و کویت و مصر و لبنان و سوریه و عراق گرفته تا افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان و ارمنستان و جمهوری آذربایجان و.... شامل می شد و این اقدامات به گونه ای توسط هاشمی مدیریت و عملیاتی شد، که هیچ روزنه ای را برای فتنه صهیونیستها در جهان اسلام باقی نگذاشت!. البته دامنه اقدامات مصلحانه هاشمی به بیروت و آنکارا هم کشیده شد تا اختلافات لائیک ها و اسلام گرایان نوپا در ترکیه و مجادلات گروههای سیاسی لبنانی ها با حزب الله، به منازعه و حذف جریانات اسلامی منتهی نشود!. البته ردپای هاشمی به عنوان قهرمان صلح جهان اسلام به اروپا هم رسید و نام هاشمی در پایان دادن به جنگ خونین بوسنی وهرزگوین، صربستان و کرواسی در تاریخ ثبت شد!. جالب است هاشمی با آنکه این عنوان را از جانب بسیاری از رهبران کشورها شنیده بود، ولی گویا تقدیرش این بود که برای آخرین بار از زبان باقر عزت بگوویچ رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین در ملاقات آبان 95 بشنود که با صراحت تمام گفت که «هاشمی، قهرمان صلح جهان اسلام» است.
اقدامی معنادار از سوی رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین که فقط چند ماه قبل از رحلت هاشمی انجام شد تا در تاریخ بماند که هاشمی چگونه موفق شد با همفکری و همراهی «علی عزت بگوویچ» مهم ترین نسل کشی تاریخی و معاصر مسلمانان را در قلب اروپا متوقف کند!. اتفاقی بزرگ که هاشمی آن را فقط با یک راهبرد یک خطی عملی ساخت. راهبردی موجز که گویی هاشمی برای تمام جهان اسلام به یادگار گذاشت و رفت. یادگاری به این مضمون که؛ «نگذارید عقلانیت کنار برود و کینهها بر رفتار و گفتار شما سایه بیاندازد!».
نهایتاً اینکه حرف در این زمینه زیاد است و گوینده کم، ولی اگر بخواهم در یک جمله این یادداشت سخت را به پایان برسانم، باید بگویم جمهوری اسلامی ایران از رواج هاشمی ستیزی در داخل و هاشمی زدایی در سیاست خارجی، نصیبی جز خسارت محض نبرد. خسارتهایی که نتایج آن، نو به نو از راه می رسند و در آخرین نمونه آنها، هم شاهد نمایش مشمئز کننده صلح شرم الشیخ با میدان داری حامی اصلی بزرگترین جنایات جنگی معاصر در غزه بودیم و هم در داخل کشور از حمله بی سابقه افراطی ها به «مجمعِ تشخیصِ مصلحتِ بی هاشمی» رونمایی شد که به بهانه تصویب پیوستن مشروط ایران به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT)، حرفهایی علیه مهم ترین نهاد مشورتی نظام زدند که شاید خطرش کمتر از تهدیدات ترامپ علیه جمهوری اسلامی نباشد!. باید صبر کرد و میزان صحت این ادعا را در آینده دید.
کد خبر 2130937