فخرزاده: شهید مطهری، دستِ بچههای انقلابی را از سلاح فکری پر کرد
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در سپهر انقلاب اسلامی همچنان نام «مرتضی مطهری» به عنوان یک ستاره درخشان میدرخشد و جریان انقلابی کماکان مبانی خود را از «دهگفتار» و «تعلیم و تربیت اسلامی» دریافت میکند. هر انقلابی فرآیندِ بسیج تودهها را به همراه دارد و انقلاب اسلامی ایران بنا به اقتضا و ماهیتی که داشت، بیش از هر چیزی تحول انفسی و فکری در جامعه بود. پس باید موتور محرک انقلابی را در حوزهها و دانشگاهها پیگیری کرد. درباره اثرگذاری شهید مطهری در این فرایند، با حجتالاسلام سعید فخرزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و مسئول تاریخ شفاهی حوزه هنری گفتوگو کردیم.
سکولاریسم دینی وارد حوزه علمیه میشود
فخرزاده در ابتدا گفت: در مورد جایگاه شهید مطهری در گسترش گفتمان انقلاب اسلامی بهتر است پیش از هر چیزی فضای آن زمان را تبیین و تشریح کنیم تا اثرگذاری امثال شهید مطهری برای ما بهتر قابل درک شود. دقیقاً مشخص نیست از چه زمانی تفکر جدایی دین از سیاست در حوزههای علمیه ما و بین طلاب شکل گرفت. به نظر میرسد این اندیشه یک تفکر وارداتی از بیرون مرزهای ایران بوده که به مرور زمان به عنوان یک اصل پذیرفته شده بود. حقیقت این است که عالمان دینی ما در موضوعات سیاسی و اجتماعی بازیگری فعالی داشتند. کافی است که به اقدامات افرادی مثل میرزای شیرازی، شیخ نائینی و شهید مدرس اشاره بکنیم تا به این مسأله پی ببریم که در بین سنت حوزوی ما دین از سیاست جدا نبوده است.
سرخوردگی از مشروطیت و بسترسازی برای سکولاریسم
وی افزود: اما رفته رفته این اندیشه در بین حوزههای علمیه جا افتاد و پس از شکست ماجرای مشروطه که از دل آن شاه مستبد و یک شخص ضدمذهبی چون رضاخان روی کار آمد که به شدت علیه مظاهر دینی و روحانیت اقدام میکرد، تفکرِ در لاک خود فرو رفتن بین علما تقویت شد و موجب شد جدایی دین از سیاست آرام آرام به عنوان اندیشه غالب در حوزههای علمیه قرار بگیرد.
ورود به سیاست ممنوع!
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: شاید این تاکتیکی بود تا حوزویان خودشان را پس از ضربههایی که از مشروطه و سلطنت رضاخان خوردهاند، بازسازی کنند و بار دیگر به صحنه اجتماع به شکل قوی برگردند، اما نکته آن است که همین امر موجب شد تا فضای سکولاریسم مذهبی در جامعه حوزوی و به دنبال آن در بین جامعه دینی ما تقویت شود. این موضوع تا آنجا بالا گرفت که اگر یک روحانی ولو در سطح بالا به سیاست ورود میکرد از سوی حوزه علمیه طرد میشد و از آن فاصله میگرفتند، مثل همانی که برای آیت الله کاشانی و شهید سید مجتبی نواب صفوی رخ داد. حقیقت آن است که با وجود کمکهایی که از سوی جامعه دینی به آنها شد، ساختار حوزه از آنان آنطور که باید دفاع نکرد.
ظاهرگرایانی که بعدها انجمن حجتیه را تشکیل دادند
فخرزاده گفت: حرکت امام خمینی را باید یک تقابل جدی در این فضا دانست؛ حرکتی که دقیقاً در برابر اندیشه جدایی دین از سیاست قرار میگرفت. اندیشه جدایی دین از سیاست توانست بین طلاب جوان طرفداران قابل توجهی پیدا کند؛ کسانی که معتقد بودند ورود به سیاست یعنی ورود به دنیا که با رسالت الهی آنان مغایر است. تفکرات ظاهرگرایانه و اخباریگری آنها موجب شد تا بعدها تشکیلات و گروههایی نظیر انجمن حجتیه به وجود بیاید که به عنوان سد راه و اگر بهتر بگوییم اخلالگر در نهضت انقلاب اسلامی شناخته میشدند.
تردیدهایی که مانع از همراهی با امام خمینی شد
او اشاره کرد: در چنین فضایی است که قیام 15 خرداد شکل میگیرد و انتظار میرود حوزه علمیه با نهضت اسلامی همراه باشد، اما تردیدهایی که وجود داشت، مانع از آن شد که قشر حوزوی همراه و همگام با حضرت امام در مسیر حرکت انقلابی وارد شوند. پس از قیام 15 خرداد بود که نقش شاگردان امام خمینی و در راس آنان افرادی مثل شهید مطهری برجستهتر شد. آنان باید ذهن جامعه دینی و بالاخص حوزوی را به سمت جریان نهضت اسلامی سوق میدادند.
شهید مطهری دستِ بچه انقلابیها را از سلاح فکری پر کرد
وی افزود: گفتارهای شهید مطهری که بعدها به شکل کتاب درآمد در سه دسته قابل تقسیمبندی است. اول موضوعات مربوط به معارف اسلامی و کلیات اعتقادی، دوم اهمیت اصلاح اجتماعی بالاخص از سوی روحانیت و سوم حضور فعالانه در سیاست و اجتماع توسط مردمان مسلمان. مهمترین کار شهید مطهری را باید تولید منبع برای جریان انقلاب اسلامی دانست. پرکاری و فعالیت قابلتوجه شهید مطهری موجب شد تا در حوزههای مختلف علمی و نظری دست بچههای انقلابی از منبع و نظر خالی نماند. هنوز هم جریانات انقلابی در ایران برای خوراک فکری و عقیدتی خود از آثار شهید مطهری استفاده میکنند.
همزبان با جوانان
شهید مطهری سعی داشت شبهه و ابهامی را در حوزه اعتقادات بیپاسخ نگذارد. هر وقت جریان و تفکری در جامعه به وجود میآمد که احتمال داشت جوانان را تحت تاثیر قرار دهد، شهید مطهری وارد میدان میشد و به مقابله با آن میپرداخت. نقد مارکسیسم، نقد فلسفه غرب، تقابل با تحجر اسلامی، تبیین جامعیت اسلام و مواردی از این دست اقدامات مهم شهید مطهری در حوزه فکر و نظر است. نکته بعدی در موفقیت شهید مطهری را باید در ارتباطگیری با نسل جوان و قشر متوسط جامعه دانست. سخنرانی برای دانشگاهیان و اعضای انجمن اسلامی و بعدها تشکیل جبهه حسینیه ارشاد از مهمترین اتفاقاتی بود که توانست شهید مطهری را با قشر قابلتوجهی از جامعه روبهرو بکند و مسیر ارتباط نهضت انقلابی را با جوانان میسر کند. همکاری با مرحوم علی شریعتی یکی از این موفقیتها بود.
پایان پیام /