شنبه 3 آذر 1403

فرصتی که برای واشنگتن دائمی نیست

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
فرصتی که برای واشنگتن دائمی نیست

«هیچ فرصتی دائمی نیست»؛ این یک اصل مسلم در مناسبات میان بازیگران بین‌الملل است.

به گزارش مشرق، «هیچ فرصتی دائمی نیست»؛ این یک اصل مسلم در مناسبات میان بازیگران بین‌الملل است که به نظر می‌رسد دولتمردان امریکا با گذر 5 سال از بدعهدی در قبال توافق هسته‌ای و زیر پا گذاشتن تعهدات خود در چهارچوب این توافق، آن را نادیده گرفته تا ثابت کنند به اندازه کافی از تاریخ درس نیاموخته‌اند. این واقعیت را روز گذشته علی باقری، مسئول مذاکرات رفع تحریم‌ها در پنجمین سالروز خروج امریکا از برجام یادآور شد. او خروج امریکا از توافق را ضربه مهلکی به حاکمیت قانون دانسته که تاکنون اقدامی برای جبران آن به عمل نیامده است. ضربه‌ای که گرچه می‌کوشید ایران را به نقطه سر خط بحران پرونده هسته‌ای بازگرداند اما به اقدامی علیه خود تبدیل شد و تصمیم گیرندگان در واشنگتن را به پایان خط رساند.

تصمیم سال‌ها پیش «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور پیشین امریکا در خروج از برجام به وضوح یک پیام مشخص را به جامعه جهانی مخابره کرد و آن اینکه هر توافقی در بزنگاه رقابت‌جویی و منفعت طلبی، می‌تواند به مسلخ منافع قدرت‌ها برود و کنار گذاشته شود. بدعهدی دولت امریکا یک گزاره کلیدی هم در بطن خود داشت؛ نیمه جان کردن توافق هسته‌ای با هدف به ثمررساندن راهبرد بلندمدت معطل گذاشتن ایران در موضوعات کلیدی و سرنوشت‌ساز. ایالات متحده برای محقق کردن این هدف کوشید جایگاه جمهوری اسلامی را به عنوان یک قدرت مهم منطقه متزلزل کرده و بر کشورها و کمپانی‌های تجاری بین‌المللی فشار وارد کند که سودای تجارت، سرمایه‌گذاری، اقدامات دیپلماتیک یا دیگر ابتکارها با ایران را از سر بیرون کنند. هدف شبکه تندروهای غرب که بازتاب‌های اصلی آن در فضای پرمناقشه میان ایران و امریکا نمایان شد، این بود که عقب‌نشینی احتمالی کشورمان را دستمایه‌ای برای مذاکره پیرامون موضوعاتی ورای پرونده هسته‌ای قرار دهند؛ موضوعات سرنوشت‌سازی همچون نقش آفرینی جمهوری اسلامی در خاورمیانه و بررسی فعالیت‌های موشکی که بی‌تردید در قالب دکترین دفاعی اش، هدف و مأموریتی جز دفاع از امنیت و منافع ملی خود را جست‌وجو نمی‌کرد. این در حالی بود که پیروی اروپا از سیاست‌های امریکا در قبال ایران حتی با وجود موضع گیری‌های نمایشی غیر قابل اجتناب به نظر می‌رسید و انتظار شدت گرفتن همکاری میان آنها علیه ایران را تقویت می‌کرد.

یک ذهنیت اشتباه

هرچند تعلل یک ساله کشور در دولت پیشین در واکنش بموقع و سریع در برابر بدعهدی امریکا در فاصله خروج از برجام تا یک سال پس از آن، سبب شد به ذهنیت خطرناک «ایران ضعیف و سرگردان» از نگاه امریکا و شرکای اروپایی‌اش دامن زده شود و این گونه تصور شود که غرب این امکان را دارد که ایران را وجه‌المصالحه منافع سیاسی و اقتصادی خویش قرار دهد اما به تصویب رسیدن قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و روی کار آمدن دولت سیزدهم که تغییراتی شگرف در زمین مذاکرات رفع تحریم‌ها به وجود آورد، ذهنیت شکل گرفته از ایران را زدود. این فضا سبب شد دولت «جو بایدن» که نوعی دیپلماسی نمایشی را برای بازگشت به توافق و ازسرگیری تعهدات برجامی امریکا به راه انداخته بود، در بزنگاه تصمیم‌گیری در برابر ابتکار عمل تهران جهت تعیین تکلیف مذاکرات دچار سردرگمی شود. اما حاصل کار فقط به تردید و سردرگمی او ختم نشد بلکه گام‌های تلافی جویانه بهنگام جمهوری اسلامی برای متوقف کردن تعهداتش در چهارچوب برجام، چنان مؤلفه قدرت و توان چانه زنی‌اش در زمین مذاکرات را قدرت بخشید که سبب شد در نهایت دولتمردان امریکایی با ایرانی روبه‌رو شوند که علاوه بر قرار گرفتن روند فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای‌اش در مسیر پیشرفت، در موقعیتی بی‌سابقه از منظر قدرت منطقه‌ای قرار گیرد.

انواع دسیسه‌ها برای بحرانی کردن اوضاع

نتیجه قطعی انتخابی را که ایالات متحده در 5 سال اخیر پیرامون پرونده هسته‌ای برگزیده، می‌توان در رویارویی با یک ایران قوی در منطقه و مواجهه با تحولاتی دانست که از یک سو به روند آشتی جویانه تهران و ریاض به عنوان دو بازیگر مهم منطقه انجامیده و از سوی دیگر سبب تقویت محور مقاومت و در نتیجه تشدید نگرانی‌های رژیم صهیونیستی از قرار گرفتن در نقطه انزوا شده است. «استفان والت»، نظریه پرداز معروف امریکایی بن‌بست شکل گرفته در سیاست خارجی این کشور را نتیجه این می‌داند که نه «بایدن» و نه «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه هیچ ایده‌ای برای رویارویی با مسائل خاورمیانه ندارند. به اعتقاد «والت» اگرچه دولت امریکا از بروز شرایط جاری در این منطقه راضی نیست اما تا به امروز در مورد هیچ یک از این نگرانی‌ها کار مهمی انجام نداده و بعید است در آینده نزدیک کار مهمی انجام دهد. بنابراین می‌توان پیش‌بینی کرد که کشمکش کانون‌های قدرت در سیاست ایالات متحده امریکا راجع به ایران و پاره‌ای تردیدها درخصوص یکپارچگی در زمین مذاکرات، عامل مهمی برای ادامه دادن به رفتارهای کارشکنانه در منطقه علیه جمهوری اسلامی باشد.

سفر اخیر مشاور امنیت ملی امریکا به ریاض و رایزنی‌های پیدا وپنهان لابی صهیونیسم با مقام‌های امریکایی و انواع دسیسه‌ها برای بحرانی کردن تحولات جدید منطقه و مناسبات رو به پیشرفت ایران و کشورهای عربی از همین آبشخور نشأت می‌گیرد. سیاستی که ترویج ایران هراسی را با قدرت تمام پی می‌گیرد و به تصویر وارونه‌ای از نقش ایران در منطقه و جهان می‌پردازد و همزمان عاملان اصلی بحران‌سازی در منطقه را در جایگاهی می‌نمایاند که گویی قربانی سیاست‌های ایران شده‌اند.

این در حالی است که اداره ماهرانه مذاکرات وین با مانورهای بموقع، پیشروی‌ها و ابتکارات در یافتن راهکارهای اقتصادی برای جبران مافات تحریم‌ها نشان داده جمهوری اسلامی امکان فائق آمدن بر نیروهای بحران ساز را دارد. افزون بر اینکه موقعیت امروز منطقه چنان نیست که تلاش دوباره واشنگتن برای ایجاد ائتلاف‌های موهوم با استقبال روبه‌رو شود. این کشور برای فهم این واقعیت کافی است به تحولات پرشتاب سازنده میان جمهوری اسلامی و کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان نگاهی بیندازد تا دریابد با هر اقدامی که خلاف مسیر جاری بردارد تنها خود را در موقعیت دشوارتری قرار می‌دهد که در نهایت به خروج آن از منطقه خاورمیانه سرعت می‌بخشد.

فرصتی استثنایی

بنابراین دستیابی به توافق صلح با عربستان، تمرکز بر تعمیق مناسبات با دیگر کشورهای عربی و در عین حال آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات ناتمام وین در این شرایط خاص فرصتی استثنایی است برای مهار قوایی که تخریب چهره ایران و در نتیجه داغ نگاه داشتن تنور ایران هراسی و تشدید تخاصم را مأموریت خود تعریف کرده‌اند. با این همه زیر سایه نگاه همه جانبه ریل‌گذاران سیاست خارجی کشور، دریچه دیپلماسی مذاکرات هسته‌ای همچنان گشوده مانده است. دریچه‌ای که باقری در پیام دیشب خود در پنجمین سالروز خروج امریکا از برجام، آن را ابدی نخواند و چنین نوشت: «در حالی که تدابیر جبرانی مشروع ایران در حوزه هسته‌ای ادامه دارد، از سرگیری اجرای کامل توافق بر پایه رفع مؤثر و پایدار تحریم‌ها، در صورت اراده سیاسی طرف ناقض (اتحادیه اروپا / تروئیکا) ممکن خواهد شد و هیچ فرصتی دائمی نیست.»

منبع: روزنامه ایران