یک‌شنبه 4 آذر 1403

قانون جدید اعطای شهروندی، هند را به کجا می‌برد؟

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
قانون جدید اعطای شهروندی، هند را به کجا می‌برد؟

تهران - ایرنا - در هند، کشوری که یک‌میلیارد و 372 میلیون نفر جمعیت دارد، جمعیت 200 میلیون نفری مسلمان‌هایش اقلیت محسوب می‌شوند؛ جمعیتی که برخی می‌گویند نادیده گرفتن حقوق آنان می‌تواند دوباره به اعتراض‌های خونین ختم شود.

دوازدهم دسامبر قانونی در پارلمان هند تصویب شد و به تایید «رام نات کوویند» رئیس جمهوری رسید که سرآغاز اعتراضاتی در هند بود و هر روز ابعاد آن بزرگتر می‌شود.

بر اساس این قانون جنجالی که عنوانش «اصلاحیه قانون شهروندی» است از این پس می‌توان در هند در زمینه اعطای شهروندی قانونی، دین مهاجران غیرقانونی را که قبل از سال 2015 وارد شده‌اند، مورد نظر قرار داد و شهروندی قانونی به آنها اعطا کرد. این ادیان فقط مختص هندوها، مسیحی‌ها، سیک‌ها، بودایی‌ها و پارسیان است و مسلمان‌ها را شامل نمی‌شود. سران دولت گفته‌اند که هدف این قانون این است که از اقلیت‌های مذهبی تحت تعقیب در کشورهای همسایه محافظت کند. این حرف یعنی اینکه قانون جدید مسلمان‌های پناهجو و تحت تعقیب روهینگیایی را که از میانمار می‌آیند، در بر نمی‌گیرد.

بیشتر جمعیت 200 میلیون نفری مسلمانان هند معتقدند قانون جدید شهروندی ضد مسلمانان است. پژوهشگران و صاحبنظران حوزه قانون هم می‌گویند نخستین بار است که در هند قانونی تصویب می‌شود تا بر اساس دین مردم با آنها به صورتی متفاوت برخورد شود. این قانون تلاش سال‌های طولانی در حوزه قانون سکولار هند برای رفتار یکسان با مردم در کشور را آشکارا زیرپا می‌گذارد.

نگرانی اصلی برخی از مسلمان‌های هند هم این است که زیر سایه قانون جدید ممکن است حق و حقوق شهروندی که آنها در طی دهه ها پس از استقلال از استعمار بریتانیا از آن محافظت کرده بودند، به راحتی از بین برود و در مراحل حادتر باعث دستگیری و فرستادن آنها به اردوگاه‌های مخصوص شود.

دریافت تابعیت در هند ریشه در قانون اساسی این کشور دارد که آن را بر اساس اصل مساوات بدون در نظر گرفتن جنسیت، کاست (طبقه اجتماعی)، دین، و تعلق به گروه قومی یا زبان اعطا می‌کرد. این قانون در سال 1955 تصویب شد تا اثبات‌گر دیدگاه جامع و مختلط مبارزان هندی در راه رسیدن به استقلال باشد. اما یکه‌تازی «نارندرا مودی» نخست وزیر هند و حزبش در پارلمان نشان داده کشور هندی که آنها می‌شناسند با کشوری که گاندی و جواهر لعل نهرو می‌شناختند و برای کسب استقلال آن با استعمار جنگیدند، تفاوت‌های زیادی دارد.

نگاه کردن به کارنامه نارندرا مودی قبل از رسیدن به قدرت برای برخی این تصویر را ترسیم می‌کند که او هند را بدون مسلمان‌ها می‌خواهد و برای رسیدن به آن دست به هر کاری می‌زند.

آغاز استقلال زیر سایه جنگ

همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان خصوصا هندوها و مسلمان‌ها، هسته اصلی تفکرات گاندی و جواهر لعل نهرو را برای ملت سازی در کشور هند تشکیل می‌داد. هند خانه امن همه ادیان جهان بود. در آستانه خروج بریتانیا از خاک هند و تسلط هندوها بر کشور، هراسی به دل مسلمان‌ها افتاد و روند تاریخ آنها را وادار کرد تا به کشوری جدا شده که بعدها نامش پاکستان شد، نقل مکان کنند. تقسیم شبه قاره هند در زمان خودش به بزرگترین مهاجرت در تاریخ قرن بیستم تبدیل شد. در آن زمان میلیون‌ها هندو و مسلمان مجبور شدند از کنار هم بگذرند و مرزهایشان را برای زندگی آینده انتخاب کنند. خشونت‌های همراه با این مهاجرت جان دو میلیون نفر را گرفت. بعد از آن پاکستانی‌ها با اکثریت مسلمان و هندی‌ها با اکثریت هندوها به چشم دشمن خارجی به هم نگاه کردند و منطقه کشمیر به جبهه نبرد دو دولت برای اعمال زور نیابتی علیه یکدیگر تبدیل شد.

مسلمان‌های باقی مانده در هند از طریق همراهی و اتحاد با حزب گاندی و نهرو توانستند به مدت 50 سال از خودشان دفاع کنند. اما دیدگاه همه انسانها در هند الزاما با دیدگاه بنیان‌گذاران دولت سکولار در در این کشور همسو نبوده‌است. سال 1925 پزشکی از مناطق مرکزی هند به نام «کی. بی هدگه‌بار» سازمانی به نام Rashtriya Swayamsevak Sangh را که معنایش «سازمان داوطلبان ملی» یا «سازمان میهن‌پرستان ملی» است، تاسیس کرد. این سازمان به اختصار آر. اس. اس خوانده می‌شود. بر اساس اصول اولیه این سازمان، هند کشوری مختص هندوهاست و پیروان مذهب هندوئیسم این حق را دارند تا بر دیگر قومیت‌ها و ادیان حکومت کنند.

هدگه‌بار از طرفداران ایده فاشیسم در اروپا بود و از یونیفرم‌های یک دست آنها ایده گرفت. از همه مهمتر این که معتقد بود تنها گروهی از مردان منظم و سخت آموزش دیده می‌توانند ملتی را در یک کشور به سر منزل مقصود برسانند. او همچنین معتقد بود که گاندی و نهرو که به دنبال حفاظت از اقلیت مسلمان هستند، خائنند. در ژانویه 1948 کمی بعد از اعلام استقلال هند یکی از اعضای سابق آر. اس. اس مهاتما گاندی را ترور کرد. همین برای ممنوع شدن فعالیت‌های علنی و آزادانه آر. اس. اس. به طور موقت کافی بود.

اساس کار آر. اس. اس. این بود که اعضایش را از میان افراد باسواد و طبقه بالای جامعه انتخاب کند اما این گروه برای رشد زیرزمینی نیاز به آن داشت تا نفوذش را میان طبقات پایین بیشتر کند. این دقیقا همان زمانی بود که نارندرا مودی هشت ساله به عضویت این گروه در آمد. مودی که ساکن یکی از شهرهای ایالت گجرات بود به طبقه یا کاست درجه پایین «گانچی» تعلق داشت که عموما در کار فروش روغن گیاهی بودند. پدرش در کنار ایستگاه قطار یک مغازه چای فروشی داشت که پسرش به او در کارها کمک می‌کرد. نارندرا مودی در سن 11 سالگی خودش را تماما وقف آر. اس. اس. کرد. او کارش را در این گروه به عنوان یک عضو جوان با تمیز کردن خانه سران سازمان شروع کرد اما در همان مرحله نماند و سریع پیشرفت کرد. کمی بعد به شعبه سیاسی آر. اس. اس. یعنی حزب «بهاراتیا جانتا» یا «بی. جی. پی» وارد شد. در آن زمان این حزب در پارلمان فقط دو کرسی داشت.

سپتامبر سال 1990، یکی از اعضای بلند پایه بی. جی. پی. درخواست کرد «مسجد بابری» تخریب شود تا به جای آن معبدی برای هندوها بسازند. برای اینکه افکار عمومی با این خواسته همراه شوند او یک برنامه زیارتی دو ماهه به راه انداخت و سوار بر جیپ به جاهای مختلفی رفت و هر روز چند سخنرانی انجام می‌داد. نتیجه این سخنرانی‌ها به پا شدن شورش‌های فرقه‌ای بود که جان چند نفر را گرفت. این عضو بلندپایه دستگیر شد اما راهش از سوی اعضای آر. اس. اس ادامه یافت. سال 1992 گروهی از افراد آر. اس. اس. با بیل و چکش به جان مسجد افتادند و تا فرا رسیدن شب بنای مسجد را با خاک یکسان کردند. این برخورد نخستین برخورد جدی میان دو جریان هندو و مسلمان بود که سال‌های بعد رنگ و بوی خونین‌تری به خود گرفت.

در فوریه سال 2002، قطاری که بیشتر مسافرانش را اعضای شاخه مذهبی آر. اس. اس. تشکیل می‌داد در آتش سوخت. شایعات حاکی از آن بود که مقصر اصلی آتش‌سوزی قطار که در ایستگاه گودهرا یکی از شهرهای ایالت گجرات اتفاق افتاد، مسلمان‌ها هستند. بعد از آن بود که هندوها با شعار «انتقام بگیرید و مسلمان‌ها را ذبح کنید» به خیابان‌ها آمدند و کشتار شروع شد. فرماندار ایالت گجرات در آن زمان نارندرا مودی بود که با آغاز شورش ناگهان ناپدید شد. او ارتش هند را احضار کرد اما بعد از آنکه خشونت‌ها از کنترل خارج شد سربازها را در پادگان نگه داشت.

شورش خونین بعد از دو ماه پایان یافت. دو هزار نفر کشته شدند و 150 هزار نفر هم مجبور به ترک خانه و شهرهایشان شدند. ساختار جمعیتی گجرات ناگهان تغییر کرد و اکثریت مسلمان‌های آنجا راهی حومه‌ها شدند. تنها چند نفر در رابطه با این شورش خونین دستگیر شدند که تنبیه‌شان فقط چند ماه حبس بود. برای نارندرا مودی این شورش پیامدهای وخیمی داشت. آمریکا و انگلیس او را نزدیک به یک دهه بایکوت کردند. سال 2004 «آتال بیهاری واجپایی» از حزب بی. جی. پی. که نخست وزیر وقت بود و ابتکار مذاکرات فرآیند صلح با پاکستان را دو سال پیش از آن کلید زده بود، کنار گذاشته شد. او مودی را مسئول برکناری خود می‌دانست.

پیروزی اراده

ضربه سخت این واقعه درس خوبی به نارندرا مودی داد تا سال‌های بعد با سرعت کمتر و سیاست موثرتر روند رشد خودش را در عرصه سیاسی دنبال کند.

تا سال 2012 مودی به شناخته شده‌ترین عضو بی. جی. پی. تبدیل شد که به نظر می‌رسید تیرش برای رسیدن به پست نخست‌وزیری به هدف خواهد خورد. در پاییز سال 2013 و آغاز رقابت برای به دست آوردن جایگاه نخست‌وزیری، مودی به جای آنکه از خودش تصویر یک میهن‌پرست مخلص ارائه کند، ترجیح داد روی تصویری از یک مدیر توانا که توانسته اقتصاد گجرات را به شایستگی مدیریت کند مانور دهد. شعار کمپین انتخاباتی او این بود: «روزهای خوب در راه است.»

با این حال نگاهی کوتاه به آمار نشان می‌دهد که نسبت رشد اقتصادی در گجرات در دوره حضور مودی بر سر قدرت تفاوتی چندان با رشد اقتصاد در دوره مدیریت فرمانداران پیشین نداشت. علاوه بر این، بسیاری از کسب و کارهای بزرگ هند که با کارزار انتخاباتی او همراهی و همکاری کردند از قبل میزان مطالبه سهمشان از این همراهی در صورت پیروزی را مشخص کرده بودند.

در کنار همه این‌ها، آگاهی افکار عمومی از فساد گسترده اعضای پارلمان و حزب پیروز وقت که بیش از 50 سال قدرت را در دست داشتند، به کمک مودی آمد. این نارضایتی به طور مشخص از سوی افراد خاندان گاندی که به طور غیرمستقیم از این حزب حمایت می‌کردند اما برای هر نوع تحقیقی خارج از دسترس بودند، تقویت می‌شد. در آن زمان رسانه‌های هند به «راهول گاندی» (بزرگترین نوه نهرو) لقب «شاهزاده ناخواسته» را داده بودند. هم زمان با این وضعیت، بسیاری از مردم هند اقناع شده بودند که مسلمان‌ها تروریست هستند و تنها به علت اقدامات مودی است که کنترل شده‌اند و دست به کاری نمی‌زنند.

در مقابل مودی و اعضای تیمش منظم، منضبط، متمرکز و پاسخگو بودند. در شرایطی که اعضای پارلمان و حزب کنگره طوری رفتار می‌کردند که گویی نمایندگی حق آنها است، مودی و دستیارانش به میان مردم رفتند و نشان دادند که متعهد هستند و در مقابل هر نوع فساد ایستادگی می‌کنند. مودی، کورتا (تونیک بلند بدون یقه) ساده و نه چندان گران میپوشید و گفته میشد روزی چند ساعت را به انجام ورزش یوگا اختصاص می‌دهد. اعضای خانواده و فامیلش همگی در مشاغل سطح متوسط مشغول بودند و به طرز آشکاری از حضور در مناصب دولتی دوری می‌کردند. از این رو هیچ اتهامی در زمینه فساد و حرص و آز نمی‌توانست او را شکست دهد.

بعد از آنکه بی. جی. پی. با کسب اکثریت آرا وارد پارلمان شد، مودی هم جایگاه نخست‌وزیری را به دست آورد. او در همین جایگاه دست روی مسائل و مشکلاتی گذاشت که تا آن روز نادیده گرفته شده‌بود. نخستین مشکلی که مودی روی آن دست گذاشت مساله بهداشت عمومی در هند بود که در نتیجه نبود سرویس‌های بهداشتی مناسب به وجود آمده و باعث بیماریهای فراوانی شده‌است. او در یکی از سخنرانی‌های عمومی اولیه‌اش از برنامه ساخت توالت‌های عمومی در هر مدرسه خبر داد. دومین موضوعی که افکار عمومی هند را شیفته نخست‌وزیر جدیدشان کرد به میان کشیدن بحث آزار و اذیت پرشمار زنان و دختران در هند بود. او در یکی از همین سخنرانی‌ها این موج تشدید شونده آزار و اذیت‌ها را محکوم کرد و گفت: پدر و مادرها یاد گرفته‌اند تا از دخترانشان هزار نوع سوال بپرسند اما تا به حال شده که آنها از پسرهایشان بپرسند به کجا می‌روند و چه می‌کنند؟

ترمیم تصویر مودی در غرب هم کاری بود که با پشتکار و دقت طی این سال‌ها انجام شد. در آمریکا ستون‌نویسها دست به کار شدند تا بر بهبود عملکرد بازار و افزایش بهره‌وری در دوران او تاکید کنند. دولت اوباما بی سر و صدا ممنوعیت صدور ویزا را برای هندی‌ها کاهش داد. مودی تنها کمی بعد تصدی نخست وزیری با اوباما، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا دیدار کرد. در دوران حضور او در آمریکا آشپزهای کاخ سفید با معضلی جدید مواجه شدند. او در جلسات شام شرکت می‌کرد اما همزمان میگفت که برای جشن ناواراتری (آئین ویژه هندوها) روزه گرفته و جز آب چیز دیگری نمیخورد.

در دوران نخست‌وزیری، مودی از قدرت تنها برای اداره کشور استفاده نمی‌کرد. او همزمان از قدرت برای ساکت کردن رسانه‌های جریان اصلی هم استفاده کرد. سال 2016 اعضای دولت او حرکتی را شروع کردند تا در نتیجه آن ضربه مهلکی به یکی از مهمترین شبکهای تلویزیونی هند NDTV وارد کنند. سال 1998 زمانی بود که نخستین برنامه‌های این شبکه از تلویزیون هندی‌ها دیدهشد. این شبکه به مرور به یکی از پر مخاطبترین و معتبرترین شبکه‌های خبری در هند تبدیل شد. کار مهم اعضای دولت در ضربه زدن به شبکه این بود که همه تبلیغات دولتی (یکی از موارد درآمدهای اصلی) را از این شبکه بگیرند. یکی از اعضای تعیین‌کننده در کابینه او نیز با فشار به شرکتهای خصوصی توانست جلوی سفارش تبلیغات را بگیرد. در نتیجه در بهار سال گذشته این شبکه مجبور شد تا 400 تن از کارمندانش، یعنی یک چهارم از نیروهایش را تعدیل کند. این جریان همزمان کار روزنامه‌های پر تیراژ و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مستقل راهم مختل کرد. عموم طرفداران و حامیان مودی در هند اخبار روز را از شبکه‌های تلویزیون ملی دریافت می‌کنند که اخبار مربوط به حمله و ضربه زدن به حزب‌های رقیب مودی همواره از سرخط‌های اصلی اخبارش است.

به دنبال نبود همین جریان مستقل رسانهای در هند مودی توانست بحران به وجود آمده اخیر در کشمیر را به نفع دولت هند مدیریت کند. حالا هم نوبت به جریان اهدای حق شهروندی به غیرمسلمانها رسیدهاست.

میان روشنفکران هندی و سران دیگر ادیان در این کشور نگرانی فزایندهای وجود دارد که باعث میشود آنها نسبت به اجرای این قانون خوشبین نباشند. از نظر آنها قانون جدید سنت سکولاریسم در هند را نقض میکند و کشور را به مکانی قابل زندگی فقط برای هندوها تبدیل میکند.

اما هندوها هم دغدغه‌های خاص خودشان را دارند. آنها در ایالت آسام در شمال شرق هند در منطقه مرزی میان برمه و بنگلادش که جرقه اجرای این قانون نخستین بار آنجا زده‌شد، راهپیمایی اعتراضی علیه آن راه انداختند. حرف معترضان هندو این بود که برحسب قانون مهاجران به راحتی وارد خاک هند می‌شوند و می‌توانند به راحتی زمین‌ها را از آنها بگیرند. در این ایالت جدایی و مخالفتی میان هندوها و مسلمان‌ها نیست و این قانون در این ایالت بیشتر به موردی برای جنگ میان بومی‌ها و خارجیها تبدیل شده‌است. در آسام مردم هیچ خارجی را نمیپذیرند و مهم نیست که دین و آیین آنها چه باشد.

با بالا گرفتن اعتراض‌ها، حزب مودی و طرفدارانش دست به کار شدند و گردهمایی در دهلی‌نو به نشانه حمایت از این قانون به راه انداختند. نخست‌وزیر هند در این گردهمایی گفت: من باید به مسلمانان هند این اطمینان را بدهم که این قانون چیزی را علیه آنها تغییر نخواهد داد. مسلمانان فرزندان این خاک هستند. کسانی که اجدادشان فرزندان مادران هند بودند نگرانی از این قانون و ثبت نامشان به عنوان شهروند هند نداشته باشند. زمانی که به اجرای طرح های رفاهی می پردازیم، هرگز از کسی نمی‌پرسیم که به معبد می‌رود یا مسجد. بعد از این گردهمایی حزب ناسیونالیست هندو اعلام کرد که برای مقابله با این اعتراضات بیش از 200 کنفرانس خبری در سراسر هند برگزار خواهد کرد.

در حال حاضر سرنوشت اصلاحیه قانون شهروندی در دستان دیوان عالی هند است. دیوان عالی هم اعلام کرده گروه‌های مسلمان و وکلای حقوقی معترض به این قانون برای آگاهی از نتیجه نهایی باید تا 22 ژانویه صبر کنند. تحولات سین‌کیانگ چین و برمه علیه مسلمان‌ها حساسیت چندانی نزد افکار عمومی جهان ایجاد نکرده است. با توجه به این رویه می‌توان حدس زد که این قانون پس از تایید اجرا خواهد شد و هیچ ترسی از تیره شدن رابطه میان مودی و متحدانش به وجود نخواهد آمد.

*س_برچسب‌ها_س*