یک‌شنبه 4 آذر 1403

قتل فجیع مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار / کشف جسد در باغچه + عکس

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
قتل فجیع مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار / کشف جسد در باغچه + عکس

یک مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار و همدستی یک مرد غریبه به قتل رسید و در باغچه خاک شد. یک مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار و همدستی یک مرد غریبه به قتل رسید و در باغچه خاک شد. به گزارش عرشه آنلاین؛ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی در حالی از معمای پیچیده مسافر خوزستانی در مشهد رمزگشایی کردند که مشخص شد آقای مدیرعامل در دام زنی شیاد افتاده و برای 410 هزار دلار به قتل رسیده است.

یک مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار و همدستی یک مرد غریبه به قتل رسید و در باغچه خاک شد.

به گزارش عرشه آنلاین؛ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی در حالی از معمای پیچیده مسافر خوزستانی در مشهد رمزگشایی کردند که مشخص شد آقای مدیرعامل در دام زنی شیاد افتاده و برای 410 هزار دلار به قتل رسیده است.

چند روز قبل زنی از خوزستان به مشهد آمد و با مراجعه به پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: شوهرم به نام «سهراب - ج» که مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های روستایی استان خوزستان است، برای خرید 29 دستگاه تراکتور به مشهد آمده بود اما دیگر به تماس‌های ما پاسخی نمی‌دهد و در حالی از او خبری نداریم که میلیاردها تومان پول به همراه داشت.

در پی دریافت این گزارش بلافاصله گروهی ورزیده از کارآگاهان با دستورات ویژه سرهنگ کارآگاه جواد شفیع‌زاده رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی مامور رمزگشایی از معمای مسافر خوزستانی شدند و به تجزیه و تحلیل کارشناسی ماجرا پرداختند. در جلسات تحلیلی جرم دو فرضیه آدم ربایی و جنایت به طور جدی زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت.

بدین ترتیب بررسی‌های تخصصی زیر نظر مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی آغاز شد.

همسر سهراب مرد گمشده در اظهارات خود گفت: او آخرین بار از داخل یکی از مراکز اقامتی در هسته مرکزی شهر مشهد با من تماس گرفت و گفت با فردی به نام «ر» که راننده است، قصد دارد برای تبدیل مبالغ ریالی به دلار بیرون برود اما بعد از آن دیگر تماس‌هایش قطع شد اما او در مشهد با زنی قرار داشت که فقط یک شماره تلفن از او داریم.

با این سرنخ بلافاصله گروهی از کارآگاهان دایره مبارزه با آدم‌ربایی به سرپرستی سرگرد پهلوان عازم مرکز اقامتی شدند و پس از جمع آوری یک سری اطلاعات نامحسوس به طرف بلوار هدایت مشهد به راه افتادند که بررسی‌های تخصصی نشان می‌داد نشانی و شماره تلفن زن جوان که «راضیه» نام دارد در یکی از خیابان‌های بلوار هدایت به ثبت رسیده است.

بعد از مدتی جست و جو بالاخره محل سکونت زن 38 ساله پیدا شد اما او در منزل نبود ولی در تحقیقات میدانی مشخص شد که «ر» (راننده مسافرکش) نیز در همان محل اقامت دارد بنابراین ابتدا کارآگاهان به سراغ «ر» رفتند.

پدر وی در حالی که مشغول تعمیر خودرواش بود، گفت: پسرم مسافرکشی می‌کند و حدود 20 دقیقه دیگر به منزل باز می‌گردد.

در این هنگام بود که کارآگاهان با هماهنگی مقام قضایی به اطراف منزل راضیه بازگشتند و خودروی همسرش را دیدند که در آن سوی خیابان پارک شده بود.

وقتی همسر راضیه در منزل را گشود در پاسخ به سوال کارآگاهان گفت: همسرم دخترم را به درمانگاه برده است و تا نیم ساعت دیگر برمی‌گردد.

به همین دلیل کارآگاهان منتظر ایستادند تا این که راضیه از راه رسید و کیف دستی‌اش را درون اتاق دیگر انداخت.

همین موضوع ظن کارآگاهان ریزبین را برانگیخت و از او خواستند تا کیفش را بیاورد ولی راضیه زیرکانه چیزی را از درون کیفش برداشت که آن را پنهان کند ولی این حرکت از چشم کارآگاهان دور نماند و زمانی که زن 38 ساله مشتش را گشود، کارآگاهان سیم کارتی را دیدند که شماره آن متعلق به سهراب مرد گمشده خوزستانی بود.

زن جوان درباره این ماجرا داستان ساختگی بیان کرد و گفت: من در مقطع دکترای مشاوره تحصیل می‌کردم که انصراف دادم ولی قبلاً معاون بازرگانی خارجی و مشاور مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های روستایی خراسان رضوی بودم.

به همین دلیل با زنی به نام مریم آشنا شدم که مشکل روحی و روانی داشت و من به او کمک می‌کردم.

آن زن با مردی ارتباط غیر اخلاقی داشت که مرا طعمه قرار داد و این سیم کارت را با پیک موتوری برای من فرستاد اما کارآگاهان چنین زنی را با مشخصاتی که راضیه ادعا می‌کرد در تحقیقات تخصصی پیدا نکردند. در در همین حال کارآگاهان به سراغ «ر» مرد مسافرکش رفتند و راضیه را نیز به مقر انتظامی انتقال دادند.

«ر» در بازجویی‌ها گفت من همسایه راضیه هستم و او از من خواست تا برای یکی از آشنایانش مبالغ زیادی را به دلار تبدیل کنم من هم به خاطر این که مسافران گردشگر را بیشتر در شهر جابه جا می کنم و برای تبدیل پول‌ها وارد بودم آن مرد مسافر را از مرکز اقامتی سوار کردم و بعد از تبدیل پول‌ها او را در همان مرکز اقامتی پیاده کردم اما راضیه که همچنان سعی در پنهان کردن حقیقت ماجرا داشت و قصه‌های ساختگی زیادی را سرهم می‌کرد گفت: فردی به نام «محمد - ب» که او را برادر گفته خودم می‌دانم و با هم رفت و آمد داریم، در کوی سیدی اقامت دارد. آن روز من سوار خودروی سمند او بودم چرا که همان مریم قصد داشت باغی را اجاره کند که من هم باغ خواهر محمد در ملک آباد را به او معرفی کردم چون قرار بود پولی هم به ما بدهند.

در همین حال کارآگاهان که یقین داشتند زنی به نام مریم وجود خارجی ندارد، به سراغ محمد رفتند و با مشاهده خودروی سمند پارک شده او را از منزل بیرون کشیدند و از وی خواستند تا داشبورد خودرو را باز کند اما او به بهانه این که قفل داشبورد خراب است و به راحتی باز نمی‌شود حدود 20 دقیقه کارآگاهان را معطل کرد که در این هنگام یکی از کارآگاهان با ترفند پلیسی داشبورد را گشود و گوشی تلفنی را پیدا کرد که متعلق به سهراب مرد گمشده بود.

حالا دیگر فرضیه جنایت قوت گرفت و کارآگاهان این مرد میانسال را نیز به پلیس آگاهی هدایت کردند. او درباره ماجرای گوشی تلفن گفت: راضیه آن را درون داشبورد گذاشت و من هم از او سوالی نکردم. پس از تناقض گویی‌های متهمان کارآگاهان به نتیجه‌ای رسیدند که احتمالاً رمز این جنایت در باغ ملک آباد است بنابراین گروهی از آنان با دستورات ویژه قضایی عازم باغ مذکور شدند که به صورت یک خانه باغ ویلایی بود.

وقتی کارآگاهان وارد باغ شدند شیلنگی را دیدند که درون باغچه افتاده و هنوز آب از آن سرازیر بود. طولی نکشید که کارگران مشغول حفر گودال در مناطق مشکوک باغچه شدند چرا که احتمال دفن جسد تقریباً برای کارآگاهان به یقین تبدیل شده بود.

بعد از چند ساعت جست و جو بالاخره پاهای جسدی نمایان شد و بدین ترتیب گروه تخصصی کارآگاهان جنایی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی رئیس دایره قتل عمد آگاهی عازم ملک آباد شدند و مراتب را به قاضی دکتر صادق صفری اطلاع دادند.

ساعتی بعد با حضور مقام قضایی و امدادگران آتش نشانی مشهد جسد از زیر خاک‌ها بیرون کشیده شد و پرونده جنایی دیگری مقابل قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت.

راضیه که دیگر چاره‌ای جز اعتراف نداشت درباره این ماجرا گفت: او را به بهانه خرید تراکتورهای حواله‌ای جهاد کشاورزی به مشهد کشاندم و از او خواستم از کشاورزان پول برای خرید تراکتورها جمع کند. او هم با پول‌ها به مشهد آمد و به درخواست من آن ها را تبدیل به دلار کرد سپس من مقداری قرص را درون نسکافه حل و درون خودروی محمد به او تعارف کردم که او نوشید و بعد هم محمد او را به باغ خواهرش برد و....

این گزارش حاکی است اما محمد در بازجویی‌ها گفت وقتی آن مرد (سهراب) را به باغ بردم هنوز داخل خودرو نفس می‌کشید ولی بعد دیدم دیگر نفس نمی‌کشد. پیکر او را در باغ رها کردم و روز بعد به همراه راضیه رفتیم و دست و پاهای او را با چسب پهن نواری بستیم و جسدش را با ریختن مقداری آهک درون چاله دفن کردیم سپس شیلنگ را باز گذاشتیم تا خاک آن ته نشین شود، بعد هم دلارهای درون پلاستیک را به راضیه دادم. در ادامه این ماجرا و با دستورات خاص قاضی دکتر صادق صفری کارآگاهان حدود 410 هزار دلار را از انباری منزل راضیه کشف کردند ولی این پرونده جنایی هنوز زوایای پنهان دیگری دارد که تحقیقات بیشتر توسط سروان آرمین منفرد افسر پرونده آغاز شده است.

منبع: خراسان هم اکنون دیگران می خوانند -->

بیشتر بخوانید

قتل فجیع مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار / کشف جسد در باغچه + عکس 2
قتل فجیع مدیرعامل سرشناس توسط زن فریبکار / کشف جسد در باغچه + عکس 3