سه‌شنبه 6 آذر 1403

«قتل» و «خشونت» محصول میدان‌داری رسانه‌های معاند / چرا شبکه‌های بیگانه جای «قاتل» و «قهرمان» را عوض می‌کنند؟

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
«قتل» و «خشونت» محصول میدان‌داری رسانه‌های معاند / چرا شبکه‌های بیگانه جای «قاتل» و «قهرمان» را عوض می‌کنند؟

یکی از آسیب های اجتماعی متاثر کننده وقوع قتل هایی است که در چند سال اخیر به وقوع پیوسته و قاطبه آنها در رده بندی قتل عمد به حساب می آیند؛ با این احوال این سوال مطرح می شود که چرا جامعه ما در این جهت در حرکت است؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ «چرخاندن سر بریده دختر 17 ساله توسط شوهرش در اهواز» و «زدن شاهرگ سرهنگ ناجا توسط یکی از اراذل شیراز» تنها قتل های عمدی بود که روز گذشته رسانه ای شد.

و تیتر«پلیس از قتل عضو ستاد اقامه نماز جمعه چابهار خبر داد» خبر انحصاری قتل هایی است که امروز منتشر شده است.

«قتل ناموسی در ایران؛ 'پدر رومینا با داس دخترش را کشت»، «نجفی شهردار تهران زنش را به قتل رساند»، «نوید افکاری که کارمند حراست آبفای شیراز را به قتل رسانده بود، دستگیر شد»، «آرمان عبدالعالی، کودک مجرم متهم به قتل اعدام شد» و...

این مهمترین تیترهایی است که در طی یکی دو سال گذشته در رسانه های منشر شده بود.

در این میان قتل های بی اهمیت تر دیگری هم هستند که به هر دلیل ممکن در رسانه های داخلی و خارجی بازتاب پیدا نکرده اند؛ اما قدر مسلم آن است که واقع شده اند و قتل نفسی در گوشه ای از کشور اتفاق افتاده است.

برای افرادی که خارج از کانون رسانه و خبر این اخبار را رصد می کند و از روابط علی - معلولی اتهامات و جرم هایی چون قتل‌هایی که در چند وقت اخیر در شهرهای مختلف کشور به وقوع پیوسته ناآگاه هستند، بی تردید انگیزه و خاستگاه قتل هایی از این دست را به وضعیت مالی و معیشتی، بیکاری و... مرتبط می دانند؛ غافل از آنکه وقوع هر قتلی که در دو سه سال اخیر اتفاق افتاده با برنامه ریزی بدخواهانی بوده که برای این امر هزینه های بسیاری را متحمل شده اند که در ادامه بصورت اجمالی نگاهی به پروسه وقوع این قتل ها خواهیم انداخت که با زمینه چینی های بسیار در طول بازه ای چندین ساله به حصول نتیجه ای نائل آمده اند.

قتل و خشونت اجتماعی؛ محصول کشت دیرگاه معاندان!

جنگ سرد کلیدواژه ای است که دست کم یک دهه از کاربرد مداوم آن می گذرد. اما متأسفانه مردم ما هنوز ابعاد جنگ سرد و جنگ روانی که این روزها با تمام قدرت در جریان است را باور نکرده‌اند و وجوه این جنگ را درست نمی شناسند. قاطبه مردم هم بجز تعاریف دست و پاشکسته و حتی غیرمرتبط با اینگونه جنگ هیچگونه آشنایی ندارند و حتی این اصطلاح به گوش آنها نخورده است.

در تعریق این نوع جنگ و تبعات آن رسانه هایی مانندصدا و سیما و برخی از رسانه‌های صاحب نفوذ که مخاطبان زیادی دارند و وظیفه تعریف و تبیین مشکلات و تهدیدهای اجتماعی و... را برعهده دارند هم خواسته و ناخواسته کم‌کاری کرده‌اند؛ مثلاً صدا و سیما می توانست در قالب ساخت سریال های جذاب اقدام به معرفی جنگ سرد و حواشی ویرانگر آن کند و این پیام را به مخاطبان خود برساند که در این جنگ تمیز دوست و دشمن دشوار است و نیاز است در مقابله و مواجهه با این دشمن که از رگ گردن به آدمیزاد نزدیک تر است باید دست به عصا راه پیمود و مراقب بود.

این مقدمه برای پرداختن به موضوع قتل هایی است که در یکی دو سال اخیر روز به روز در رسانه ها منتشر می شود و ابعاد ناخوشایند آن روح و روان جامعه را به هم می ریزد. این روزه تا بجایی پیش رفته که مردم در چند ماه اخیر از حمله اوباش و سوداگران به پلیس و شهادت برخی از نیروهای خدوم ناجا پیام های متفاوتی دریافت کرده و بسیاری دچار رعب و وحشت شده اند و سوالهای فراوانی در ذهن دارند که باید متولیان امر نه به تعجیل بلکه با طمأنینه توضیحاتی در خور با آن بدهند و افکار عمومی را اقناع کنند.

«پلیس» نماینده و نمایانگر امنیت اجتماعی

ناگفته پیداست که در هر جامعه ای اقتدار و امنیت مردم با صلابت پلیس آن جامعه و آن کشور معنا می‌شود. به طور مثال پلیس در برخورد با اراذل و اوباش طرحی دارد که به صورت منظم این طرح اجرا می‌شود. در طول چند سالی که نیروهای پلیس در شهرهای مختلف اقدام به شناسایی اراذل و اوباش و دستگیری آنها کرده اند، حتی یک مورد از مردم با چنین طرحی مخالفت نکرده‌اند و برخورد با اراذل و اوباش را سبب برقراری امنیت و نظم همگانی در جامعه دانسته و همواره قدردان این خدمت بوده و از اجرای ان احساس آرامش و امنیت کرده اند.

بنابراین قدرت پلیس خواه ناخواه به امنیت اجتماعی گره خورده است؛ با این وجود این سوال پیش می آید که چرا و چه کسانی از تضعیف پلیس نفع می برند؟

چگونه جای «قاتل» و «قهرمان» عوض می شود

جای تاسف است که هربار که جامعه برای پاسخ به این پرسش بسیج می شود، شبکه های معاند به نحوی از انحاء ذهن مردم را منحرف میکنند. مثلا در وقوع قتل هایی که در دو سه سال اخیر اتفاق افتاده معمولا شبکه های اجتماعی و شبکه های تلویزیونی معاند رخداد و علت این قتل ها را به مسائل مالی و معیشتی مربوط کرده اند در حالی که با نیم نگاهی به جزئیات قتل ها می بینیم که هیچ‌کدام منشأ مالی و معیشتی و... نداشته‌اند و در نهایت در راستای سناریو شبکه های بیگانه پیش رفته اند.

در چرایی این اتفاق باید بگوییم که رسانه های معاند و بیگانه مدام از حقوق بشر دم می زنند و با وارونه نمایی در رسانه‌های خود گاهی جای قاتل و قهرمان را عوض می کنند این رسانه‌ها قصد دارند به تشویش اذهان مردم و سرگشتگی جامعه مباردت کنند و حالا از راه جنگ سرد و توسل به دروغ و فریب و وارونه نمایی واقعیت های مسلم قصد دارند وضعیت کشور را به آشوب بکشانند و از این طریق نظم عمومی جامعه را به هم بریزند.

در قتل هایی که در چند وقت اخیر اتفاق افتاده رسانه های معاند با تلاشی عیان سعی کرده اند قاطبه قتل‌ها را به مسائل ناموسی ربط دهند. در نیم نگاهی به روند فعالیت آنها خواهیم دید که در انتخاب تیتر و تصویر و جزئیات اخبار مربوط به قتل های اخیر این رسانه های تلاشی عیان و روشن دارند که در نهایت امر به مردم جهان این پیام را برسانند که قتل در ایران اتفاقی روزمره است و زنان در بند مردانی هستند که با کوچکترین اتفاقی به قتل می رسند و یا مردم با کوچکترین اتفاقی به جان هم می افتند و مانند گلادیاتورهای دوران باستان در ملاعام همدیگر را با شمشیر و قمه و قداره از پار در می آورند.

باید انصاف داد که این رسانه‌ها در تحقق اهداف شان واقعا موفق شده اند و در این رهگذر بزرگترین ضربه را به بنیان خانواده ها وارد کرده‌اند. ضمن آنکه این رسانه ها قصد دارند با این تخریب ها و سفسطه بافی ها به مجامع عمومی مفاهیمی را در اثر تکرار القا کنند که در نهایت رابطه کشورهای اروپایی و امریکایی و حتی همسایگان با ایران هروز تیره تر شود.

از این رو باید رسانه هایی که مورد وثوق مردم هستند و از پوشش بالایی برخوردارند این کینه توزی ها را برای مردم شرح دهند تا من بعد جوانان فریب چنین شیاطینی را نخورند؛ ضمن آنکه مردم صره را از ناصره تمیز دهند و نقش دایه دلسوزتر از مادر شبکه های بیگانه را باور نکنند و بدانند که اگر آنها و اربابان شان موفق شوند ما و فرزندان مان بجز جنگ و آوارگی نصیبی دیگر نخواهیم برد. همچنانکه جوانانی که اکنون زیر تیغ منتظر حکم خود هستند اگر در کارهای خود درنگ و تامل می کردند شاید حالا زندگی به مراتب آرام تری داشتند.

انتهای پیام /