لزوم برنامه ریزی برای اوج مصرف و قطعی گاز در زمستان از همکنون
تجربه مدیریت مصرف برق در تابستان امسال نشان میدهد بایستی قبل از فرارسیدن فصل زمستان و اوج گرفتن مصرف گاز نسبت به پلکانی کردن تعرفه ها و کاهش مصرف مشترکین پرمصرف اقدام نمود.
تجربه مدیریت مصرف برق در تابستان امسال نشان میدهد بایستی قبل از فرارسیدن فصل زمستان و اوج گرفتن مصرف گاز نسبت به پلکانی کردن تعرفه ها و کاهش مصرف مشترکین پرمصرف اقدام نمود.
به گزارش خبرنگار مهر، گاز طبیعی، ابزار اصلی ایجاد گرمایش و یکی از اصلیترین سوختهای صنعتی در ایران و بسیاری از کشورهای دنیا ارزیابی میشود. با وجود این، آمارها نشان میدهند، مصرف این حامل انرژی در ایران 6.7 برابر بیشتر از سرانه مصرف گاز دنیا و سه برابر بیشتر از کل اتحادیه اروپا است. ایران سومین تولیدکننده گاز جهان است اما میزان مصرف این سوخت فسیلی در داخل کشور، ایران را به چهارمین مصرفکننده گاز دنیا تبدیل کرده میکند.
در حال حاضر این میزان مصرف تا جایی بالا رفته که طبق گزارش شورای عالی انرژی در سند «تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420»، تراز گاز در کشور، حتی با فرض اعمال سیاستهای بهینهسازی مصرف گاز و همچنین نرخ رشد اقتصادی 5.6 درصدی، از سال 1400 تا سال 1404 منفی خواهد بود. به عبارتی مصرف گاز در این چهار سال از تولید آن بیشتر خواهد بود و در نتیجه باید منتظر عواقب این موضوع، از جمله قطعی برق و گاز در زمستان آتی باشیم.
با قطع شدن گاز چه اتفاقاتی میافتد؟
به طور قطع نخستین پیامد قطع شدن گاز، از کار افتادن سیستمهای گرمایشی خانگی در فصل زمستان خواهد بود. اگر این امر مستمرا ادامه پیدا کند، شاید مردم را به فکر خرید سیستمهای گرمایشی غیرگازی، نظیر بخاری برقی یا حتی بخاری نفتی بیاندازد.
از دیگر تأثیرات قطع شدن گاز، میتوان به تأثیرات صنعتی آن اشاره کرد. طبق اعلام محسن طرزطلب مدیر عامل پیشین شرکت برق حرارتی در سال 99، حدود 98 درصد نیروگاههای برق کشور نیروگاههایحرارتی (نیروگاههایی که با سوخت فسیلی کار میکنند) هستند.
این یعنی با قطع شدن گاز، علاوه بر ایجاد اختلال در کار شرکتها و صنایعی که کارشان مستقیماً با گاز است یا حتی تعطیلی آنها در صورت استمرار قطعی گاز، باید چشم انتظار عوارض استفاده نیروگاههای حرارتی از سوختهای جایگزین، مانند مازوت باشیم. شاخصترین پیامد این اقدام، افزایش آلودگی هواست.
علاوه بر این با توجه به سهم 98 درصدی نیروگاههای حرارتی از کل نیروگاههای کشور، میتوان قطعی برق را نیز در کنار قطعی گاز در زمستان آینده پیشبینی کرد که خود معضلات دیگری را به همراه دارد.
کمبود عرضه گاز برابر تقاضای آن در پیک مصرف، یعنی پاییز و زمستان، کشور را مجبور به واردات گاز خواهد کرد. خود این امر موجب ایجاد وابستگی کشور در یکی از مهمترین نیازهای خود به خارج خواهد شد که به طور قطع زیبنده دومین دارنده منابع گازی جهان نیست. علاوه بر اینها، تمام موارد فوق میتوانند منجر به ایجاد نارضایتی عمومی شوند. اضافه شدن این نارضایتیها به نارضایتیهای اقتصادی مردم میتواند ریسک ایجاد یک بحران داخلی ناشی از این نارضایتیها را بالا ببرد.
تأثیر قطعی گاز بر وضعیت شرکتهای بورسی و غیربورسی
یکی دیگر از اثرات قطعی گاز، تأثیر بر فعالیت و وضعیت اقتصادی شرکتهای بورسی، غیربورسی و صنایع خواهد بود.
محمدجواد ساکت کارشناس ارشد سیستمهای انرژی دانشگاه شریف، طی گفتوگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این پرسش که تراز منفی گاز و قطعی احتمالی آن چه تأثیری بر وضعیت شرکتهای بورسی و غیربورسی میگذارد، عنوان کرد: «در وضعیتی که تراز گاز منفی است، مانند سالهای قبل، اولویت قطعی گاز با صنایع است و در این صورت قطعاً شاهد کاهش تولید و فروش و افزایش زیاندهی آنها خواهیم بود. این اتفاق، به علت در دسترس بودن صورتهای مالی، برای شرکتهای بورسی قابل مشاهدهتر و ملموستر از شرکتهای غیربورسی خواهد بود. با توجه به اینکه بخش عمدهای از سهامداران شرکتهای بورسی مردم هستند، این زیان میتواند مستقیماً متوجه آنها شود.»
ساکت در خصوص واکنش احتمالی شرکتها به این وضعیت گفت: «شرکتها چارهای جز نظارهگر بودن نخواهند داشت و بسته به نحوه وابستگی فعالیتشان به گاز حتی ممکن است، این اختلال منجر به تعدیل نیروی این صنایع یا در مراحل حادتر تعطیلی آنها شود.»
این کارشناس در خصوص معقول بودن قیمت گاز خانگی با توجه به وضعیت تراز منفی گاز اظهار کرد: «قیمت گاز خانگی در مقایسه با گاز صنایع و همچنین در مقایسه با سایر کشورها قیمتی کم است. البته در کنار واقعی نبودن قیمت گاز خانگی، درآمد مردم نیز واقعی نیست و سبد هزینه خانوارها ظرفیت تحمیل هزینههای واقعی حاملهای انرژی را ندارد.»
او افزود: «البته این مسئله برای آن دسته از افراد که از درآمدهای بالا برخوردار بوده و از نظر درآمدی کمتر از یک دهک از دهکهای درآمدی را تشکیل میدهند، متفاوت است. این قشر مصرف غیربهینه گزافی از گاز دارند اما در نظام پرداخت پلکانی هزینه گاز، این افراد تنها هزینه آن بخش از مصرف خود را با نرخهای بیشتر پرداخت میکنند که در پلههای آخر مصرفی بوده و هزینه مقدار گاز مصرف شده در پلههای مصرفی قبلی را با همان نرخ اندک میپردازند. علاوه بر اینکه ظاهراً همان نرخ گران هم هزینه قابل توجهی را به این قشر تحمیل نمیکند تا منجر به کاهش مصرف آنها شود.»
پرمصرفها چه کسانی هستند؟
نظام پرداخت هز ینه گاز خانگی در مدل کنونی به 12 پله مصرفی تقسیمبندی شده است. مصرفکنندگان با توجه به میزان مصرف ماهیانه خود در یکی از این پلهها قرار میگیرند. بنا بر اعلام شرکت ملی گاز ایران، مشترکینی که مصرف آنها در سه پله اول قرار میگیرد، مصرف گازشان متعارف شناخته میشود و از پله چهار تا پله 12 هر پله 40 درصد به مبلغ گازبها اضافه میشود.
استانهای آذربایجان شرقی و غربی، نواحی شمالی کشور، استانهای گیلان و مازندران و استانهای خراسان شمالی، رضوی و جنوبی و تهران استانهای پرمصرف گاز طبیعی هستند و این در شرایطی است که مصرف گاز کشور از خط قرمز نیز عبور کرده است.
توزیع مشترکین در پلههای 12 گانه طی فصول سرد نشان میدهد، از مجموع 26 میلیون مشترک واقعی در کل کشور، 64% مصرفی مناسب داشته و در پلههای یک تا سه قرار گرفتهاند. این در حالی است که تنها 3% از کل مشترکین مصارف بسیار زیاد را به ثبت رسانده و در پلههای هشت تا دوازده قرار گرفتهاند. بررسی توزیع مشترکین در فصل گرم نیز نشاندهنده آن است، 78% از 24 میلیون مشترک در این فصل، مصرفی مناسب داشته و در پلههای یک تا سه توزیع شدهاند.
این در حالی است که صرفاً 4% از این مشترکین در پلههای پرمصرفِ هشت تا دوازده قرار گرفتهاند و میانگین مصرفی 6 برابری نسبت به مشترکین کممصرف داشتهاند. بدین ترتیب پرواضح است، مشترکین پرمصرف در گاز خانگی، اقلیت مطلقی از جامعه را تشکیل میدهند و نسبت به عمده مردمی که مصرفی متعادل در گاز طبیعی داشتهاند، مصرف بسیار بیشتری از گاز طبیعی دارند.
نکته قابلتوجهی که درباره پرمصرفین وجود دارد، سطح رفاهی این گروه است. بررسی رفاهی مشترکین پرمصرف در فصول سرد شهر تهران نشان میدهد، بیش از 90% از آنها در مناطق مرفه پایتخت ساکن هستند. مقایسهای دیگر در شهر مشهد نشان میدهد، در مناطق مرفه، بیش از 13% از مشترکین، پرمصرف هستند، حال آنکه در مناطق کمتر برخوردار، این مقدار صرفاً 2% محاسبه میشود. بدین ترتیب مشخص میشود، الگوی مصرف گاز طبیعی در مرفهین جامعه، بسیار نامناسبتتر از سایر اقشار جامعه است. به عبارت دقیقتر، مرفهین پرمصرفتر از سایر اقشار جامعه هستند.
بررسی الگوی مصرف مبتنی بر سطح رفاه شهری نیز گزاره فوقالذکر را تأیید میکند. شهرهای اردبیل و همدان، هر دو از شهرهای سرد ایران در زمستان محسوب میشوند. در دستهبندی شرکت ملی گاز نیز بخشی از اقلیم اول (سردترین اقلیم) قرار گرفتهاند. توزیع مشترکین در این شهرها نشان میدهد، به ترتیب 1% و 2% از آنها در پلههای پرمصرفِ هشت تا دوازده قرار گرفتهاند. حال آنکه 17% از مشترکین شهرستان لواسان، به عنوان یک شهرستان مرفه در شمال تهران که بخشی از اقلیم دو (گرمتر از اقلیم یک) است، در پلههای بالای مصرفی قرار دارند.
جمع بندی
بنابراین آنطور که آمارها نشان میدهد پراکندگی مصرف گاز در کشور بالاست و مصرف دهکهای بالایی همواره بیشتر از دهکهای پایینی است. هرچند که اکنون و در اوج گرمای تابستان، هم و غم دستگاههای اجرایی تأمین برق شبکه خانگی و صنعتی است، ولی باید در نظر داشت تنها در صورتی میتوان از بحران ناترازی شبکه گاز در زمستان عبور کرد که اصلاح تعرفهها از هم اکنون انجام شود. همانند اقدامی که وزارت نیرو انجام داد و قبل از شروع فصل گرما، یعنی اواسط زمستان اصلاح تعرفهها را انجام داد.