پنج‌شنبه 24 آبان 1403

لژیونر والیبال زنان: دادکان یک عذرخواهی به من بدهکار است

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
لژیونر والیبال زنان: دادکان یک عذرخواهی به من بدهکار است

تهران - ایرنا - لژیونر والیبال زنان گفت: زمانی که در تیم دانشگاه آزاد بودم «محمد دادکان» معاون وقت ورزش این دانشگاه با جذب ملی‌پوش 35 ساله ژاپنی موافقت کرد اما یک هفته مانده به حضور او گفت که سن او زیاد است و با بهانه نارضایتی خود را اعلام کرد. مجبور شدم با شرمساری این بازیکن را رد کنم و دادکان حتی از من عذرخواهی هم نکرد.

«مائده برهانی» کاپیتان سابق تیم ملی والیبال زنان که سال‌هاست در باشگاه‌های مختلف در ایران و تیم ملی بازی کرده است و اکنون به عنوان لژیونر در ترکیه بازی می‌کند. وی از خاطرات تلخ و شیرین روزهای والیبالی خود در گفت و گو با ایرنا سخن گفت.

مشروح گفت و گوی او را می‌خوانیم:

قهرمان پرتاب وزنه مدارس کشور بودم

والیبال را در 17 سالی شروع کردم و در آکادمی باشگاه سپاهان اصفهان بودم و قبل از آن در مسابقات قهرمانی کشوری در رشته‌های بسکتبال، هندبال و دو و میدانی شرکت کردم. در سوم دبیرستان قهرمان پرتاب وزنه مدارس تربیت بدنی کشور شدم. این مسابقات در سالن سمیه تهران برگزار شد. از دوران کودکی علاقه زیادی به همه ورزش‌ها داشتم و خانواده‌ام را تحت فشار قرار دادم. سه خواهر بزرگتر از خودم دارم که آنان در درس خواندن بسیار موفق بودند اما بیشتر دوست داشتم ورزش کنم و از این بابت خیلی آنان را اذیت می‌کردم. در این مورد مقداری با خانواده دچار اختلاف بودیم. بعد از مدتی خانواده‌ام با دیدن اینکه چقدر به ورزش علاقه دارم از من حمایت کردند.

سرویس زدم و شیشه‌های کلاس را شکستم

یکی از خاطرات من شکستن شیشه مدرسه در دوران راهنمایی بود. والیبال را هنوز به صورت جدی شروع نکرده بودم. در مدرسه داشتیم والیبال بازی می‌کردیم و معلم ورزش گفت زورت زیاد است و بیا سرویس بزن تا بچه‌ها یاد بگیرند. سرویس را که زدم توپ خورد به طبقه دوم و شیشه‌های کلاس شکست.

هیات دو و میدانی از من خواست تا به والیبال نروم

وقتی از پرتاب وزنه می‌خواستم به والیبال بروم از طرف هیات دو و میدانی دنبالم آمدند. من به دو و میدانی علاقه مند نبودم و به ورزش‌های توپی و گروهی علاقه داشتم تا آنکه به آکادمی باشگاه سپاهان رفتم و خیلی زود به تیم ملی والیبال زنان دعوت شدم. در سال 86 تیم ملی والیبال زنان برای نخستین مرتبه بعد از انقلاب به مسابقات آسیایی اعزام شد. به همین دلیل از همه کسانی که در لیگ بازی می‌کردند و مستعد بودند دعوت کردند و من نیز با توجه به ظرفیت و فیزیک بدنی که داشتم دعوت شدم اما چون اولین اعزام بود و تجربه بازیکنان تیم ملی از من بیشتر بود به این مسابقات اعزام نشدم.

با پرسپولیس قهرمان شدیم

اما روزهای والیبالی من دیگر شروع شد. سال آخری که در باشگاه سپاهان بودم همزمان پیشنهادی از طرف باشگاه‌های ذوب آهن اصفهان، دانشگاه آزاد و برق تهران به من شد که به ترتیب سرمربیان این سه باشگاه را فریبا صادقی، فاطمه هاشمی و میترا شعبانیان شکیل می‌دادند. دوست داشتم تا به تهران بروم بنابراین دانشگاه آزاد را انتخاب کردم و بعد از یکسال به باشگاه پرسپولیس رفتم و پرسپولیسی هستم و شعبانیان که به پرسپولیس آمده بود با او کار کردم و با این تیم یکسال قهرمان و یکسال نایب قهرمان شدیم. باشگاه پرسپولیس زمینه‌ساز پیشرفت من بود و تیم برای پرورش بازیکنان جوان ساخته شده بود. خیلی از بازیکنانی که در تیم ملی هم تیمی بودیم در باشگاه پرسپولیس با من همبازی بودند و از این باشگاه به تیم ملی والیبال زنان معرفی شدند.

پرسپولیس منحل شد

باشگاه پرسپولیس منحل شد و به اصفهان آمدم و در «نیک پسند» ادامه دادم و 2 سال با این تیم قهرمان شدیم. بعد از آن به تیم دانشگاه آزاد تهران پیوستم و سه سال در آنجا بازی کردم. این تیم پرمهره بود اما اتفاق عیجب آنکه در بسیاری از بازی‌ها در نهایت می‌باختیم و دلیلش را نمی‌دانم و شاید ترکیب تیمی مناسب نبود. گرچه با این تیم یکسال قهرمان و نایب قهرمان و سوم شدیم.

دادکان زیر قولش زد

سالی که قهرمان شدیم پاسور نداشتیم و مژگان غلامی از یک تیم دسته یک به برتر آمد و قد کوتاه‌تری داشت اما به پاسور نیاز داشتیم. با باشگاه صحبت کردم تا بازیکن خارجی را بیاوریم. «محمد دادکان» مدیر وقت ورزش دانشگاه آزاد موافقت کرد و ما با بازیکنی از برزیل رایزنی کردیم اما دادکان گفت که قیمت بلیت او خیلی گران است و بودجه ما محدود است و گفتیم از کجا بیاوریم و او گفت از شرق آسیا بیاورید بهتر است. کار ما سخت می‌شد اما من به ژاپن رفتم تا بازیکنی که سابقه حضور در تیم ملی والیبال ژاپن را داشت و 35 سالش بود به ایران بیاورم. رزومه این بازیکن را آوردم و دادکان هم موافقت کرد و بازیکن ژاپنی می‌گفت سال آخرم در والیبال است و می‌خواهم خوب بازی کنم. روز آخری که قرار بود تاییدیه نهایی را بدهد به یکباره دادکان گفت که سن بازیکن زیاد است و وی را نمی‌خواهیم.

دادکان باید از من عذرخواهی می‌کرد

بنظرم همه اینها بهانه بود. این بازیکن چمدان خود را بسته بود تا یک هفته بعد وارد ایران شود و شرمندگی آن برای من شد و مجبور شدم به او بگویم که باشگاه با بحران مالی روبرو شده است. در آن زمان فکر نمی‌کردند که بتوانم بازیکن بیاورم. چون نیم فصل را قهرمان شده بودیم. دادکان گفت اگر قهرمان لیگ شوید پولی که قرار بود که به بازیکن خارجی دهیم بین همه بازیکنان پخش می‌کنیم. قهرمانی شیرینی بود و پول تقسیم شد اما تلخی آن برای من باقی ماند. وی حتی از من یک عذرخواهی نکرد و این تجربه‌ای برای من شد تا برای هیچ کسی و تیمی چنین کاری نکنم. باشگاه‌های ایرانی در بحث زنان خیلی جدی نیستند.

اولین لژیونر والیبال زنان بودم

پس از آن در سال 2017 وارد تیم بانک سرمایه شدم و همچنین صحبت‌هایی درخصوص اینکه به عنوان لژیونر در بلغارستان خواهم رفت یا خیر شده بود. تیم بانک سرمایه باشگاه جدیدی بود که از نظر بودجه و هدف خوب بود. از همان ابتدا عنوان کردم که امکان لژیونر شدنم در بلغارستان وجود دارد اما آنان با این تصور من را قبول کردند که فکر نمی‌کردند لژیونر شوم. حمایت باشگاه این بود که خیلی راحت رضایتنامه را به من داد اما انتظار داشتم تا به عنوان اولین لژیونر والیبال زنان از نظر مالی از من حمایت کنند.

یکی از بازیکنان بلغارستان سرم فریاد کشید

در واقع ابتدای سال 2017 به بلغارستان و نیمه دوم سال به مالدیو رفتم و 2018 نیز به ترکیه رفتم. در بلغارستان موقعیت سختی داشتم و بدون تجربه وارد محیطی شدم که از بازیکنان و مربی شناختی نداشتم و باید با زبان انگلیسی ارتباط برقرار می‌کردم اول من را بخاطر بحث حجاب نمی‌پذیرفتند. مربی و مدیرعامل حمایتم می‌کردند. روزهای اول یکی از بازیکنان رفتار بدی انجام داد و فریاد کشید و مربی فهمید و با آن فرد برخورد کرد.

داورزنی گفت این بازیکنان بدرد نمی‌خورند

پس از بازگشت از بلغارستان به اردوی تیم ملی رفتم و به مسابقات قهرمانی آسیا اعزام شدیم و بعد از آن مسابقات انتخابی جام جهانی در همان سال 2017 بود که محمدرضا داورزنی گفت که باید جوانگرایی کنیم و این بازیکنان بدرد نمی‌خورند. وی همواره تصمیمات مقطعی می‌گیرد. او برنامه طولانی مدتی برای والیبال زنان ندارد. ما برگشتیم منزل و کاری نداشتیم و همزمان حواشی دیگری ایجاد شد.

پس ازمدتی برخی از اعضای کادر فنی و چند مربی گفتند که با برهانی قرارداد نبندید و هدفشان این بود تا والیبال زنان را تعطیل کنند. در برنامه تلویزیونی دعوت شدم و این صحبت‌ها را عنوان کردم و همه به من گفتند که با چه شجاعتی در این زمینه صحبت کردی. قبل از این صحبت‌ها تصمیم گرفته شده بود تا در یک تیم باشگاهی در مالدیو بپیوندم و هم برای تورنمنت و نیز برای لیگ برای آنان بازی کنم. در تورنمتی که در مالدیو برگزار شد قهرمان شدیم و به عنوان بهترین بازیکن تورنمنت انتخاب شدم. بعد از آن در لیگ مالدیو نیز قهرمان شدیم.

تصمیم گرفتم دیگر برای هیچ تیمی بازی نکنم

بعد از آن به ایران آمدم و تصمیم گرفتم تا هرگز برای هیچ تیمی بازی نکنم. اما سه تیم به من پیشنهاد داد تا برای نیم فصل دوم بازی کنم و قبول نکردم و شعبانی به من گفت که وارد پیکان شوم. بازی فینال در اصفهان بود و بین ذوب آهن و پیکان دیدار سخت و هیجانی و پر از تماشاگر برگزار شد و در ایران این تعداد تماشاگر در یک دیدار والیبال زنان ندیده بودم. دیدار فوق‌العاده‌ای بود که به نفع ما تمام شد و با این تیم به جام باشگاه‌های آسیا رفتیم و بعد از آن کاپیتان تیم ملی شدم و قبل از اعزام تیم به مسابقات قهرمانی آسیا به ترکیه رفتم و در ترکیه هم ناظر بازی با پوشش من مخالفت کرد اما با رایزنی فدراسیون والیبال قرار شد بازی کنم و ناظر مسابقه از من عذرخواهی کرد.

در یکی از دیدارهای ما با تیم هالک بانک ترکیه بازی داشتیم و آن مسابقه بخاطر اشتباهات داوری پنج ست شد. بازی را باید سه بر یک می‌بردیم و وسط بازی در ست پنجم داور متوجه شد که تیم ما خطای ارنج داده و تمام پوئن‌های ما را صفر کردند و بعد دعوا شد و نیروهای ضد شورش وارد زمین شدند و تاکنون اینگونه ندیده بودند وهمه ترسیده بودند اما برای من جذاب بود و همه می‌گفتند برو رختکن اما داشتم شورش را می‌دیدم. در نهایت بازی را به نفع خود تمام کردیم.

نامردانه با ما رفتار شد

وقتی از ترکیه آمدم با جواد مهرگان تمرین کردیم و به مسابقات قهرمانی آسیا در سوول در سال گذشته رفتیم و اتفاق خوب در کره این بود که جایگاه ما در آسیا هفتم شد و یک پله بالاتر رفتیم اما متاسفانه بخاطر قرار نگرفتن در رده چهارم یا سوم در مطبوعات بزرگ نمایی شد اما از نظر ما این صعود یک پله‌ای هم ارزش داشت. پیش از آن هم در تورنمنت کرواسی قهرمان شدیم. با آمدن داورزنی گفتند که باید جوانگرایی شود و مربی خارجی بیاید. ناجوانمردانه با ما برخورد کردند و روزنامه‌ها هم حمایت کردند. کسانی که انتقاد می‌کردند بخاطر منافع شخصی بود. تیم خوب و جوانی بودیم و پیشرفت خوبی داشتیم. پیش از این جریانات دوباره رفتم برای حضور در لیگ ترکیه به این کشور رفتم و با توجه به اینکه جزو هشت تیم برتر آسیا بودیم باید مسابقات انتخابی المپیک شرکت می‌کردیم و به تیم سامسون ترکیه شرایط را گفتم که من هم باید در این مسابقات با تیم انتخابی المپیک اعزام شوم و آنان موافقت کردند. اما اگر می‌رفتم باید در 2 هفته هفت بازی می‌کردم.

باید ترکیب جوانان و بزرگسالان به این مسابقات اعزام می‌شد اما نیمکت تیم بازیکنان خوبی نداشت و بازیکنانی که در زمین بودند ضعف‌های تکنیکی داشتند. در شان والیبال ایران نبود تا بازیکنانی که در لیگ ایران هم بازی نکرده‌اند روی نیمکت ذخیره در مسابقات انتخابی المپیک بنشینند. لباس تیم ملی ارزش دارد و نباید به این راحتی به هر بازیکنی این اجازه را بدهیم تا بدون اینکه زحمتی بکشد وارد تیم ملی شود. اینگونه برند تیم ملی روی بازیکن باقی می‌ماند اما بازی بلد نیست. اتفاقات خوبی در آینده نخواهد افتاد و بازیکن باید زحمت بکشد تا به تیم ملی برسد.

*س_برچسب‌ها_س*