مراسم پاسداشت پدر شعر آیینی ایران برگزار میشود / استقبال 2 شاعربا انتشار سروده
مراسم پاسداشت محمدعلی مجاهدی امشب با حضور شاعران پارسی زبان از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، هند و پاکستان برگزار میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم پاسداشت پدر شعر آیینی ایران، استاد محمدعلی مجاهدی امشب از ساعت 21 به وقت ایران و ساعت 23 به وقت دهلی نو با حضور استادان، شاعران و هنرمندان پارسی زبان به صورت مجازی در گروه بینالمللی هندیران برگزار خواهد شد.
در این مراسم، اهالی ادب از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، هند، پاکستان و... حضور دارند که از جمله این افراد میتوان به غلامعلی حداد عادل، زکریا اخلاقی، حاج محسن طاهری، حاج مرتضی طاهری، سیداحمد صالحی خوانساری، سیدعلی موسوی گرمارودی، محمدکاظم کاظمی، محمود اکرامی، حسین اسرافیلی، علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، محمدحسین انصارینژاد و... اشاره کرد.
در زیر سرودههای 2 نفر از شاعران آیینی کشور که به استقبال محمدعلی مجاهدی رفتهاند، منتشر میشود:
محمدمهدی عبدالهی
آیینه دل میشود روشن به نام عشق صیقل دهد جانهای عاشق را کلام عشق
در "چنته"*ی خود هر چه داری رو کن ای شاعر هر مثنوی همچون غزل دارد پیام عشق
با "کاروان شعر عاشورا"* قدم بردار "یک آسمان پرواز"* کن در آن قیام عشق
در "محضر لاهوتیان"* رسم ادب این است چون شمع باید سوخت آری در مقام عشق
پروانهی عاشق همیشه محو جانان است بال و پرش میسوزد اینجا با تمام عشق
عشق است این پروانگی این رسم خودسوزی از بس تماشایی ست این حسن ختام عشق
شاعر بخوان آری حکایت همچنان باقیست آمد به پایان دفتر اما با سلام عشق
*اشاره به کتابهای «چنته»، «کاروان شعر عاشورا»، «یک آسمان پرواز» و «در محضر لاهوتیان» که از آثار ماندگار استاد مجاهدی است.
سیدحمیدرضا برقعی
بار دیگر دل من هوایی ست چون کبوتر به فکر رهایی ست اوج فریاد در بیصدایی ست "گرچه نی شروه خوان جدایی ست شور و حال دلم نینوایی ست"
بس که مرثیه خواندم برایش گریه شد همدمش، آشنایش زخمه دارد سکوت صدایش "میچکد خون ز نی نالههایش پردههای دلم نینوایی ست"
داشت از حال میخانه میگفت از پریشانی شانه میگفت از غزلهای پروانه میگفت: "آن که با ما طبیبانه میگفت چارهی درد عاشق، رهایی ست"
زندگی میکند چون دراویش کار خود را چنین میبرد پیش آن که آیینه کرده هوایش "دل ز خود برد و شد عاشق خویش بس اداها که در دلربایی ست"
گریه در این حوالی مرا بس چشمه چشمه زلالی مرا بس کوزههای سفالی مرا بس "عطر گلهای قالی مرا بس بوی این بوریاها ریایی ست"
گریه مهمان هر محفل ماست هر حسینیهای منزل ماست روضههایش در آب و گل ماست "داغی از کربلا بر دل ماست فطرت لالهها کربلایی ست"
دفتر گریه را میگشایم من زمین خوردهی انزوایم مانده بر ابرها جای پایم "بس که در حسرت لالههایم دست و پایم خیالم حنایی ست"