مرثیهای برای بزرگترین بازنده لیگ ایران / تراکتور تیمی که دوست داشت لورکوزن باشد!
در شب جشن اولین قهرمانی بایرلورکوزن در بوندسلیگا، هواداران تراکتور آه و افسوس فرصتهای از دست رفته را میخورند.
به گزارش "ورزش سه"، تابستان گرم در ایران و آلمان، سرمربیان اسپانیایی ماموریت بزرگی را در تیمهای سرخپوش آغاز کردهاند. ژابی آلونسو و پاکو خمس، اگرچه در سطحی متفاوت اما با آرمان یکسان: فروش رویای قهرمانی به تماشاگران، اولین قهرمانی - چیزی که شاید بیشتر در یادها میماند... و البته قهرمانی سرمربیان اسپانیایی در خارج کشور که برای کمتر ماتادوری پیش میآید.
بایرلورکوزن و تراکتور علاوه بر اشتراک در سرمربی اسپانیایی و اولین قهرمانی، هدف این را داشتند که بالاتر از بایرنمونیخ و پرسپولیس، قرمزترین تیم ایران و آلمان شوند. اما خیلی زود تفاوتها جای شباهتها را گرفت. تراکتور با شکست فصل را استارت زد و بایرلورکوزن یکی پس از دیگری حریفان را تار و مار کرد، البته شاید تفاوت بزرگتر چیز دیگری بود.
شاید اختلاف اصلی این بود که لورکوزن میتوانست مقابل مدعیان قهرمانی بدون باخت باقی بماند. آنها در آلیانس آرهنا دو بار عقب افتادند اما تا دقیقه 4+90 جنگیدند و توانستند یک امتیاز را کسب کنند. شاید از نظر ریاضی یک برد، بهتر از دو تساوی باشد اما تیم ژابی آلونسو نباختن را انتخاب کرده بود، پس در خانه برابر دورتموند نیز از شکست گریخت تا شخصیت خود را به عنوان تیمی که به این سادگیها تسلیم نمیشود و از رقابت قهرمانی پا پس نمیکشد، نشان دهد.
اینطرف، فصل برای تراکتور با شکست برابر سپاهان و پرسپولیس آغاز شد، چه کنایهآمیز که دورتموند و بایرن مونیخ (که لورکوزن برابر آنها نباخته بود) تم رنگی یکسانی با دو مدعی قهرمانی در ایران داشتند. همین نتایج تراکتور را به سرعت از صحنه مدعیان قهرمانی در ایران دور کرد و آنها را به رقابت و فضای دیگری بُرد، جایی که هواداران تیم خود را متعلق به آن نمیدانستند.
حالا که فصل به پایان رسیده و قهرمان بوندسلیگا بدون باخت جام را بالای سر برده، هواداران تراکتور حق دارند افسوس بخورند که اگر به جای هشت باخت، هشت مساوی کسب کرده بودند، حالا تیمشان بالاتر از پرسپولیس، در یک قدمی صدر جدول قرار داشت.
یک نکته دیگر نیز شاید به این قیاس و نتایج آن یاری برساند. اینکه لورکوزن در پنج هفته پایانی فصل گذشته هیچ بردی کسب نکرد و به سادگی سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را از دست داد اما خبری از بحران روی سکوها و داخل ساختمان باشگاه وجود نداشت و آنها برنامه خود را برای فصل جدید ریختند.
البته تراکتور نیز در چند هفته گذشته و به خصوص بعد از همبستگی هواداری در همدردی با سوگ مالک باشگاه، شرایط باثباتی داشت و با انتخاب کادرفنی جدید، به سوی یک دوران تازه و موفقیت در فصل آینده حرکت میکرد اما ناگهان آنچه در زیر پوست شهر میگذشت، دوباره بالا گرفت و همه چیز را خاکستر کرد.
اینکه چرا چنین اتفاقی دوباره و دوباره برای تراکتور رخ میدهد، سوال مهمی است که شاید جوابهای متفاوتی را در بین هواداران، مدیران و بازیکنان تیم به خود برانگیزد. این احتمالا یکی از بزرگترین مجهولات فوتبال ایران است که چرا تراکتور پله بازگشت به لیگ برتر تا نایب قهرمانی را در سه فصل (لیگ نهم تا یازدهم) پیمود اما نتوانست قدم بعدی را در 13 سال آتی بردارد و از جایگاه نایب قهرمان به سکوی قهرمانی برسد؟
بی تردید عوامل بسیار زیادی در این مسئله دخیل است. تراکتور یک بار با امیر قلعهنویی و دو بار با تونی اولیویرا موفق شد در آستانه قهرمانی قرار بگیرد اما شاید جالب باشد اگر بدانید که این باشگاه حتی با این دو سرمربی باسابقه موفق نیز دوره بحرانی و پرفشار را تجربه کرد؛ در شروع لیگ پانزدهم نتایج ضعیف تیم تونی و در پایان لیگ شانزدهم از دست رفتن قهرمانی با قلعهنویی (که به جدایی همیشگی آنها انجامید).
در تمام این سالها تراکتور سه مالک متفاوت و 19 مدیرعامل مختلف و 30 سرمربی را تجربه کرده و بهترین بازیکنان فوتبال ایران و گرانترین فوتبالیستهای خارجی را هم به تبریز آورده اما نتیجه آن چیزی جز «باخت» نبوده است. البته نه اینکه تراکتور همیشه در زمین بازنده باشد اما آنها تخصص عجیبی دارند که حتی نتایج قابل قبول را هم تبدیل به باخت کنند، این فصل را ببینید که تیم هنوز برای رتبه سومی شانس دارد و در عین حال صحنه برای این تیم شبیه به وضعیت باشگاه فولاد (قهرمان دو دوره لیگ برتر) است که در آستانه سقوط قرار گرفته...
پس در مورد آنها بنویسیم: تیمی که نه میتواند مثل پرسپولیسِ دایی و برانکو از نایب قهرمانی لذت ببرد و نه مثل سپاهان مورایس به سهمیه آسیایی بنازد و نه مثل استقلالِ نکونام حذف از جام حذفی را هضم کند - شاید بزرگترین درد این روزهای تراکتور.