مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب در منازعه روسیه و اوکراین؛ راهبرد برآمده از اصول ثابت انقلاب
در بیش از سه دههای که از دوران زعامت رهبر معظم انقلاب گذشته ایشان همواره با نگاهی عمیق و دقیق حتی در فضایی آلوده به غبار و شبهه، به درستی راه را از بیراهه تشخیص داده و نظام را از گرفتار آمدن در مهلکهها صیانت کردهاند.
خبرگزاری میزان - رهبر معظم انقلاب در رأس هرم نظام جمهوری اسلامی ایران، همواره نقش توأمان دیدهبان و سکاندار را عهدهدار بوده و با رصدی هوشمندانه در طول سالهای زعامت خویش اوضاع جهان و احوال مملکت را در نظر داشته و با مهارتی مثالزدنی کشور را چونان کشتی بزرگی از تلاطمهای پیش رو عبور دادهاند.
عظمت هوشمندی و هدایتگری ایشان بهویژه در بحرانها و فتنههای داخلی و خارجی بیش از هر زمان دیگری به دیده آمده و عمق درایت و بصیرت ایشان را بر همگان اثبات کرده است. در بیش از سه دههای که از دوران زعامت ایشان گذشته مکرر پیش آمده شرایطی که غبار و ابهام فضا بسیاری از بزرگان را دچار خطای تشخیص کرده و به تصمیمی ناصواب رسانده است. رهبری اما همواره با نگاهی عمیق و دقیق حتی در فضایی آلوده به غبار و شبهه، به درستی راه را از بیراهه تشخیص داده و نظام را از گرفتار آمدن در مهلکهها صیانت کردهاند.
هدایتگری رهبر انقلاب در تداوم سنت معمار انقلاب همواره مبتنی بر اصول خدشهناپذیری بوده که اقتضائات شرایط کمترین تأثیری در آنها نداشته و به تناسب موقعیت تغییری در آنها راه نیافته است.
راهبرد نظام برآمده از اصول ثابت انقلاب
موضعگیری حکیمانه رهبر انقلاب درخصوص شرایط امروز حاکم بر عرصه بینالملل در ماجرای منازعه روسیه و اوکراین مصداق تحقق هر دو مؤلفه فوق است؛ هم تعهد ایشان به اصول ثابت و لایتغیر انقلاب، و هم درایت ایشان در راهبری بیگزند نظام در میانه بحرانها.
ایشان از سویی با اتخاذ موضعی هوشمندانه درخصوص وقایع اوکراین، رویکرد نظام را در این عرصه از تحولات بینالملل در راستای سیاست همیشگی نه شرقی، نه غربی تعیین و تبیین فرمودند، و از سوی دیگر با موضعی برآمده از آرمانهای اصولی انقلاب راهبرد جمهوری اسلامی را در این صحنه اعلام داشتند.
در شرایطی که جبهه استکبار به مدد بازوی رسانهای خویش همه کشورها را به نقش آفرینی در صحنه دوقطبیهای دستساخته خویش فرامیخواند، حفظ جایگاه بیطرفی با تأکید بر اصول ثابت انقلاب و بازی نکردن در زمینی که نظام سلطه آن را تعیین و قواعدش را تعریف میکند، هوشمندی و اقتداری میطلبد که در کمتر رهبر سیاسی در دنیای امروز میتوان سراغ گرفت.
سکاندار انقلاب با درایت بیمثال خویش در همه این بحرانها مملکت را از ورود به معرکهای که هیچ مدخلیتی در هندسه آرمانها، اصول، سیاستها و منافع نظام اسلامی ندارد بازداشتهاند.
از طرف دیگر موضع ایشان بر مبنای همان اصول خدشهناپذیری بوده که برآمده از آرمانهای نظام است و در همه زمانها و همه مکانها و نسبت به همه ابناء بشر ثابت بوده و هیچ تفاوت قومی و نژادی را برنمیتابد. تأکید بر مخالفت اساسی نظام اسلامی با جنگ و کشتن انسانها و تخریب زیرساختها در هر کجای عالم و فارغ از جغرافیا و نژاد و دین، موضع اصولی جمهوری اسلامی است که همواره و در هر شرایطی ثابت است و دگرگونی احوال دنیا تغییری در آن رقم نمیزند؛ «ما طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم، ما با جنگ و کشته شدن مردم در هر جای دنیا مخالفیم، این حرف ثابت جمهوری اسلامی است.»
موضعی عاری از دوگانگیهای نفاق آلود منطق غرب که در برابر سالها جنگ و کشتار بیامان مردم خاورمیانه در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و فلسطین ساکت است و دم بر نمیآورد و چه بسا با ادعای «مبارزه با تروریسم» آن را توجیه میکند، اما در برابر کمترین تهدید مو بلوندهای چشمآبی اروپایی فریاد برآورده و همه عالم را نیز به واکنش میطلبد. ما اما با جنگ مخالفیم؛ در عراق و سوریه و افغانستان باشد، یا اوکراین و یمن.
اوکراین قربانی سیاستهای توسعهطلبانه رژیم مافیایی آمریکا
گذشته از این آنچه در تحلیل ایشان شایسته توجهی مضاعف است عنایت به پیشینه و ریشههای تاریخی حوادث است که امکان اتخاذ موضع صحیح را خصوصا در میانه بحرانها فراهم میآورد.
آنچنان که رهبر انقلاب تصریح فرمودند منازعه امروز روسیه و اوکراین ریشه در مداخلات آمریکا در شرق اروپا دارد که با هدف تحدید حوزه نفوذ روسیه از سالها پیش با کودتاهای مخملی و انقلابهای رنگی فرسنگها دور از مرزهای خود در این محدوده از جغرافیا بحرانآفرینی میکند.
جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی نظیر یوگسلاوی، گرجستان، قیرقیزستان، و اوکراین هر کدام در چند سال اخیر شاهد صحنهگردانی آمریکا در مناسبات داخلی خویش بودهاند. دخالت سفرا و مقامات آمریکایی در انتخابات این کشورها و به میدان آوردن هواداران خویش به منظور به قدرت رساندن عناصر وابسته به غرب سیاست مستمر آمریکا در دو دهه اخیر در منطقه شرق اروپا بوده است. غرب و به طور خاص آمریکا با گسترش ناتو به مرزهای روسیه و ترغیب اوکراین به عضویت در ناتو، چه بسا رویای بازفروپاشی روسیه را در سر میپروراند. خطری بالقوه که روسیه را نسبت به آن به واکنش و اقدام پیشدستانه واداشته است. از این روست که رهبر حکیم انقلاب اوکراین را به درستی «قربانی» سیاستهای رژیم مافیایی آمریکا برشمردند.
رژیمی «بحرانساز و بحرانزیست» که هویت آن با بحران گره خورده و حیات و مماتش بسته به وجود بحران و گسترش آن است. رژیمی که با بحران شکل گرفته و با بحران نیز ادامه حیات میدهد. از قتل و کشتار بومیان آمریکا و بردههای آفریقایی در بدو تأسیس گرفته، تا جنایتهای بیبدیلش در ویتنام و جنگ جهانی و کشتار صدها هزار انسان بیگناه با بمبهای اتمیاش، تا فتنههای امروز در گوشه گوشه خاورمیانه. جنگ شاهرگ حیاتی او است و کمپانیهای اسلحهسازی محل ارتزاقش. جنگافروزی اقدامی است حیاتی در راستای حفظ موجودیتش، و توسعه طلبی و دستدرازی به منابع دیگران جزئی از هویتش؛ دزدی از نفت سوریه و عراق باشد، یا غارت ثروت ملی افغانستان. رژیم مافیایی که هر آتشی امروز در هر جای دنیا برافروخته میشود، بیتردید ردپایی از او در میان است. رژیمی واجد تمام مؤلفههای جاهلیت، اما در دنیایی مدرن.
در جهان پرهیاهوی سرمست از حمایت غرب، تنها رهبر ایران بود که بیاعتباری اعتماد به غرب را بارها گوشزد کرد و سران کشورها را از آن بر حذر داشت. بعد از رهبران غیراروپایی سرخورده از تکیه بر وعدههای پوشالی غرب نظیر «حسنی مبارک» و «بن علی» و «اشرف غنی»، حالا یک رهبر اروپایی بالیده در تمدن غرب هم پشتش از حمایت غرب خالی شد و مصداقی شد بر درستی تحلیل رهبر ایران. دیگر کسی را مجال آن نیست که کلامی در تخطئه توان دفاعی و رزمی براند و احیانا ضرورت توسعه «موشک» ها را نفی کند. و این همه مدیون درایت رهبری است بصیر و آگاه به زمان.