میدان قوی انقلاب؛ دلیل اصرار آمریکایی ها بر مذاکره
حجت الاسلام علیرضا اصغری حسامیه با بیان این که میدان قوی انقلاب، دلیل اصرار آمریکایی ها بر مذاکره است، گفت: بعد از پیامبر (ص)، تربیت یافته مکتب ایشان یعنی امیرالمومنین علی (ع)، نمونه بارز جمع بین میدان و دیپلماسی هستند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصرهامون؛ در ایام شهادت مولای متقیان امام علی (ع) قرار داریم، امامی که جمع میدان و دیپلماسی هستند، با توجه به این موضوع و اظهارات اخیر یکی از مسئولان دولتی درباره سیاست دیپلماسی و میدانی و تقسیم و دوگانه سازی این دو، با اشاره به سیره امیرمومنین (ع) به این مهم پرداخته ایم.
در همین راستا با حجت الاسلام علیرضا اصغری حسامیه، کارشناس مسائل مذهبی درباره جمع بین میدان و دیپلماسی در سیره امیرالمومنین (ع) گفت و گویی انجام شد، که به خبرنگار ما گفت: دیپلماسی و میدان 2 صحنه متفاوت از یک سیاست بوده و هم میدان و هم دیپلماسی دارای ویژگیهایی برای تاثیرگذاری و اجرای منویات یک حکومت است. وی ادامه داد: اولین اشتباه این است که تصور کنیم میدان و دیپلماسی رو در روی هم دیگر هستند، اگر عدهای منافق در جامعه ای مسئولیت داشته باشند، این احتمال وجود دارد که میدان و دیپلماسی با همدیگر مقابله کنند، اما در جامعهای که همه یک دست و تمام مسئولان مسلمان، متدین و پیرو ولایت هستند، تصور تقابل بین میدان و دیپلماسی تصوری اشتباه است. این کارشناس با بیان این که هر کسی به هر طریقی با جملهای، صحبتی و نوشته ای به این موضوع دامن بزند که میدان و دیپلماسی رو در روی هم دیگر هستند، نادان یا نفوذی دشمن است، تصریح کرد: در اسلام و در انقلاب و حکومت اسلامی میدان و دیپلماسی در خدمت ولایت هستند، لذا هیچ تقابلی بین این دو وجود ندارد. سردار میدان؛ دیپلماسی دیگر از جبهه حق وی اضافه کرد: سردار میدانی که در خدمت ولایت و دین اسلام است و مردم او را عزیز داشتند، امروز هم به وی احترام می گذارند و هر روز عزتش بیشتر می شود، دیپلماسی دیگری از جبهه حق است، لذا اگر سرداران دیپلماسی، در خدمت ولایت باشند، بر اساس اسلام و منویات مقام معظم رهبری که امام انقلاب هستند، حرکت کنند، برای مردم و در خدمت دین، مردم و کشور باشند و منافع ملی را تامین کنند، آنها همچون سرداران میدان عزیز خواهند شد. اصغری حسامیه درباره تصور تقابل بین میدان و دیپلماسی، اذعان کرد: در دورههایی مردان میدان و دیپلماسی در جاهایی اختلاف داشتند، در حالی که در هشت سال دفاع مقدس مردان میدان به شدت در حال دفاع از انقلاب اسلامی و کشور عزیزمان بودند، برخی از مردان دیپلماسی به اسلام، رهبری و مردم خیانت کردند و باعث اجرای نقشه دشمن در کشور شدند، در نتیجه تقابلی بین میدان و دیپلماسی به وجود آمد. وی با بیان این که برخی تصور می کنند این تقابل همیشه است، ادامه داد: تقابل میدان و دیپلماسی وقتی اتفاق می افتد که در یک سوی این جریان نفوذی های دشمن باشند، کسانی که حرف دشمن را بزنند و دنبال دنبال خواسته آن ها باشند، اگر همه به دنبال اسلام و برای کشور و مردم باشند، تقابل به هیچ عنوان وجود ندارد. نمونه های بارز میدان و دیپلماسی در اسلام این کارشناس مذهبی گفت: در تاریخ اسلام نمونه هایی داشتیم که میدان و دیپلماسی در یک شخص جمع شده، نمونه بارزش رسول خداست که هم مرد میدان بود و هم مرد دیپلماسی، بعد از پیامبر (ص)، تربیت یافته مکتب ایشان یعنی امیرالمومنین علی (ع)، نمونه ای بارز از جمع بین این دو است، در میدان جنگ نمونه بود، حریف و مقابل نداشت. وی عنوان کرد: در غزوه احد همه فرار کردند، امیرالمومنین (ع) و تعدادی انگشتشمار کنار پیامبر (ص) ماندند، در خیبر فقط امام علی (ع) بود که به تنهایی باعث پیروزی جبهه اسلام شد، در موضوع خندق پیامبر (ص) مکرر فرمود کسی برای پاسخ به امر بن عبدو بلند شود، اما احدی به پا نخست جز امیرالمومنین (ع)، ایشان در عرصه دیپلماسی هم رقیب نداشت، فریب نمیخورد، فتنه ها را روشنگری میکرد، با یک سخنرانی و موضع گیری می توانست بسیاری از این فتنه ها و برنامهها را ساکت کند. ویژگی های یک دیپلمات موفق در عرصه دیپلماسی اصغری حسامیه در تشریح دیپلماسی موفق امیرمومنان (ع) به موضوع حکمیت در صفین اشاره کرد و افزود: از ویژگی های یک دیپلمات موفق در عرصه دیپلماسی این است که فریب نخورد و دست دشمن را بخواند، قصد و غرضش را متوجه شود و گامهای بعدی را پیشبینی و به درستی با آن مقابله کند، این اوصاف در امام علی علیه السلام بارز بود. وی تصریح کرد: نمونه واضح این جریان را با موفقیت امیرالمومنین (ع) در عرصه دیپلماسی و شکست افراد ساده لوح و فاقد بینش سیاسی و بصیرت در جریان حکمیت صفین میبینید، درست است که امام علی (ع) علی الرغم میل باطنی، حکمیت را پذیرفت، اما ابتدا آن حضرت حاضر به قبول این موضوع نمیشد و می فرمود ما میدان قوی داریم، بنابراین به آنچه که می خواهیم دست می یابیم، در نتیجه اصراری به مذاکره نیست، اما نفوذی ها و ساده لوح هایی بودند که تهدید یا تطمیع شده، یا به برخی از چهره های فاقد بصیرت سیاسی اعتماد کرده بودند، بنابراین اصرار کردند و حکمیت را بر آن حضرت و جبهه حق قبولاندند. عملیات های روانی، شایعات و ایجاد بدبینی این خطیب افزود: بعد از آنکه امام علی (ع) حکمیت را قبول کرد، مالک اشتر را شخص حکم معرفی فرمود، چراکه در میدان قوی بود و ترسی از جنگ نداشت و در مذاکره قوی حاضر می شد و علت اینکه دشمن و نفوذی های دشمن کاری کردند که رای جبهه حق به مالک نرود، همین بود، آن ها می دانستند که از ویژگی های وی آگاه بودند، لذا با چنین آدم مقتدری نمی توانستند مذاکره را به نحوی پیش ببرند که به خواسته های خودشان برسند، لذا با انواع عملیات های روانی و شایعات و ایجاد بدبینی ها باعث شدند که مردم و سربازان امیرالمومنین (ع) نظرشان به ابوموسی اشعری برود. وی اضافه کرد: نفوذیها ابوموسی اشعری را علم کردند چون از اسم جنگ میترسیدند، از آنجایی که انسان های ترسو و بزدلی بودند، دشمن هم تمایل داشت که وی رای بیاورد و به عنوان نماینده حکومت امام علی (ع) مطرح شود، شامیان پشت پرده کمک و عملیات روانی قوی را پیاده کردند تا ابوموسی رای بیاورد. به گفته اصغری حسامیه، ابوموسی مرد بزدلی بود، اهل جنگ نبود، یک صفحه از حضور وی در میدان نمی بینید، وقتی که جنگ بود در زمان پیامبر (ص) و بعد از ایشان در هیچ عرصه جنگی حاضر نبود، از سایه جنگ می ترسید، اما آن ها می دانستند که اگر رای بیاورد، با این روحیه از طریق وی میتوانند مردم را از جنگ بترسانند، لذا صحبت اصلی ابوموسی هم این بود که من سایه جنگ را با مذاکره دور می کنم. وادادگی انسان های ترسو در پای میز مذاکره وی اذعان کرد: انسان بزدل انسان و ترسو در میز مذاکره هم که حاضر می شود، وادادگی دارد، لذا ابوموسی بدون راستی آزمایی و نگاه به گذشته و پیشینه سیاه دشمن پای مذاکره رفت و بدون دقت در محتوای آن همه چیز را امضا کرد و پذیرفت. این کارشناس مذهبی گفت: امروز اگر میدان قوی نداشتیم، دشمن حاضر به مذاکره با ما نمیشد، در همان میدان نابودمان می کرد، اما علت اینکه التماس می کند و خواهان مذاکره با ماست، چون می داند که قدرت رویارویی و توان مبارزه در میدان با ما ندارد، همین آمریکا با عراق صدام هرگز وارد مذاکره نشد، وارد جنگ شد و عراق را به طرفه العینی نابود کرد، هرگز با لیبی قذافی آرزوی مذاکره نداشتند و این کار را انجام ندادند، می دانستند که ترسو هستند و میدان قوی ندارند. میدان قوی انقلاب اسلامی؛ دلیل اصرار آمریکایی ها بر مذاکره وی افزود: آری آمریکایی ها هیچ وقت وارد مذاکره با این کشورها نشدند، بلکه آنها را با 2 صف از میدان خودشان از بین بردند و نابود کردند، امروز اگر با جمهوری و انقلاب اسلامی آرزوی مذاکره دارند، چون می دانند که میدان قوی دارد، انقلاب اسلامی منحصر به ایران نیست، بلکه در تمام کره خاکی و خیلی از کشورهای خارج از آسیا نفوذ کرده و بسیاری از این کشورها میدان انقلاب اسلامی هستند. اصغری حسامیه عنوان کرد: همانطوری که والی شام می دانست امام علی (ع) میدان قوی و غیر قابل رویارویی دارد، بساط مذاکره را علم کرد، امروز هم آمریکا می داند که امام خامنهای میدان قوی و غیر قابل رویارویی دارد، لذا بساط مذاکره را از طریق ابوموسی ها به راه انداخته است. به گفته وی، نمونه واضح و روشن تاثیرگذاری میدان در دیپلماسی، اظهارات بن سلمان با شبکه العربیه است که گفت ما باید جنگ را به خیابانهای ایران بکشانیم، یعنی خود دشمن اولویتش میدان است و می خواهد از این طریق پیروزی را نصیب خودش کند و ویرانی بیاورد. این خطیب ادامه داد: وقتی که مردان میدان اسلام در اوج اقتدار ظاهر شدند و در پی حملات دقیق موشکی و پهپادی العوسی ها به مراکز حساس نظامی و اقتصادی سعودیها دیدیم که لحن بن سلمان عوض شد و گفت که ایران همسایه ماست، ما امیدواریم روابط خوبی با این کشور داشته باشیم، چرا اول صحبت از جنگ کرد و بعد حرفش را تغییر داد، زیرا ما در میدان قوی ظاهر شدیم، دشمن از این میدان که رانده شد، به میدان دیپلماسی آمد آن هم از در التماس و خواهش. میدان قوی دلیل شکست دشمن وی اذعان کرد: دشمن وسط مذاکره های دیپلماسی حرف از گزینه های روی میز می زد و موضوع نظامی را یکی از پر رنگ ترین گزینه ها می دانست، یعنی از میدان برای تاثیر دیپلماسی استفاده کرد، داعش را برای تاثیر در دیپلماسی ما ساخت، چراکه می دانست، کشوری که در حین مذاکرات حیاتش را در در معرض تهدید و امنیت خودش را در حال نابودی ببیند، بهترین امتیاز را میدهد، بنابراین برای مذاکره آمدند، اما در میدان، داعش را آوردند، تهدید نظامی را عنوان کردند و علت اینکه دشمن شکست خورد، صرفا دیپلماسی قوی ما نبود، بلکه میدان قوی بود. اصغری حسامیه با بیان این که خدا در قرآن وعده قطعی عهد الحسنین به ما داده و اجر عظیمی که وعده کرده، با داشتن میدان قوی همراه بوده است، ادامه داد: اگر میدان قوی داشته باشیم، صحبت مقتدرانه و دفاع جانانه از منافع داریم. وی تاکید کرد: امیرالمومنین علیه السلام ابایی از مذاکره و گفتوگو نداشت، اما نکته بسیار قابل توجه این بود که دشمن می دانست که امام علی (ع) مرد میدان است، حضور ایشان را در زمان پیامبر (ص) در جنگ ها بررسی کنید، همه این سوابق را دشمن می داند و از نمونه مذاکرات مولای متقیان و دیپلماسی قوی ایشان هم خبر دارد. این کارشناس افزود: در جریان غزوه تبوک که رسول خدا (ص) برای جنگ رفت امیرالمومنین (ع) را به عنوان جانشین خود در مدینه گذاشت، منافقین شروع کردند به زخم زبان زدن که پیامبر (ص)، امام علی (ع) را برای جنگ نمی برد، حتما لیاقت شهادت ندارد، حضرت همین مطلب را به نبی مکرم اسلام (ص) عرض کرد که یا رسول الله اینطور می گویند که مرا قابل نمی دانی اما حضرت محمد (ص) فرمودند تو برای من به منزله هارون هستی. وی اظهار کرد: تاریخ گواهی می دهد وقتی رسول خدا (ص) برای تبوک رفت، منافقین میخواستند مدینه را به هم بریزند، فتنه کنند و تردیدی به دل مسلمین راه دهند و پایه های حکومت پیامبر (ص) را در مدینه متزلزل کنند تا وقتی ایشان برمی گردد، حکومت قوی اسلامی نباشد، اما حضرت محمد (ص) فرمود میدان که می رود، اما برای از بین بردن این فتنه باید مرد قوی بماند. اصغری حسامیه اضافه کرد: بنابراین امام علی (ع) را گذاشت، اینجا میدان جنگ نبود، اما فتنه بود و دیپلماسی نیاز داشت، پس معلوم می شود که امام همانطور که در خیبر نمونه مرد میدان است، در این فتنه ها نیز نمونه مرد دیپلماسی است، این را در ایشان جمع می بینم و علتی که مدینه آرام گرفت این بود که امیر مومنین (ع) حاکم بود. سیاست و دیپلماسی وفای توأمان با صدق است به گفته وی، در عرصه دیپلماسی، امیرالمومنین (ع) در خطبه 41 نهج البلاغه میفرماید که "سیاست و دیپلماسی وفای توأمان با صدق است" یعنی هرگز فریب ندهید، اما فریب هم نخورید، وعده دروغ و نشدنی ندهید، دنبال نیرنگ نباشید و دو پهلو حرف نزنید، صریح و صادقانه حرف بزنید، به تعبیر رهبر عزیز انقلاب که فرمودند، من حرف را صریح و روشن می گویم، من انقلابی هستم، دو پهلو حرف نمیزنم، دشمن شادکن حرف نمیزنم. اصغری حسامیه گفت: صحبتهایی که در فایل صوتی اخیر در آمده، اولین درد این است که دشمن را شاد و امیدوار می کند، خیلی خیانت بزرگی به انقلاب اسلامی است که طوری حرف بزنیم تا امیدوار شود، همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند فتنه 88 دشمن را امیدوار کرد و این بد بود، ما در اوج اقتدار بودیم دشمن داشت، تسلیم میشد که با این فتنه دوباره امیدوار شد. وی با بیان این که، اینکه کسی بگوید من دیپلمات هستم، نه به این معناست که دروغ بگوید، فریب دهد، دو پهلو حرف بزند، نیرنگ کند، اظهار کرد: امام علی (ع) در خطبه 41 نهج البلاغه میفرماید که والی شام اهل فریب و دروغ است، کسی که حیله و نیرنگ و دروغ داشته باشد، زیرکی نیست، بلکه انسانهای جاهل دروغگویی و فریب دادن و نیرنگ و دو پهلو حرف زدن را تدبیر می دانند. این خطیب افزود: امیر مومنین (ع) در خطبه 200 نهج البلاغه میفرماید که اگر نیرنگ ناپسند نبود و از لحاظ شرعی منع شده بود، من زیرک ترین افراد بودم، حیله گری و فریب دادن سیاست نیست، صداقت سیاست است، تمام ویژگی هایی که در میدان نیاز داریم، از توسل، صداقت، شجاعت و جانفشانی در عرصه دیپلماسی هم نیازمندیم، چراکه هر دو برای تحقق منویات ولی خداست. وی ادامه داد: ولی خدا هیچ وقت دروغ و فریب و نیرنگ را از کسی انتظار ندارد، چه در عرصه میدان و چه دیپلماسی، سردار سلیمانی مرد میدان بود که دیپلماسی دشمن را جمع کرد، مقام معظم رهبری فرمودند که او مانع دیپلماسی منفعلانه شده است. اصغری حسامیه افزود: در ادامه سردار سلیمانی با حضور مقتدرانه در میدان و حضور زیرکانه و هوشمندانه در میدان دولت، جعلی داعش را که قصد بنای آن را داشتند به عنوان دولت اسلامی در نطفه خفه و دولت ترامپ را رسوا کرد، به طوری که در دوره دوم در آمریکا رای نیاورد و مفتضحانه از عرصه سیاسی سیاست آمریکا حذف شد و امیدواریم که خون شهید و نام وی بساط غربگرایان مرعوب و وادادگان به غرب را در کشور جمع کند. انتهای پیام /