نجابت و سکوت مستندسازان حمل بر این نشود که اوضاع خوب است!/ بخش شهید آوینی در جشنواره حقیقت نباید جدا شود
گروه فرهنگ و هنرخبرگزاری دانشجو - زهرا نوروزی؛ مستند بیان شیوا و واقعی داستانهایی است که در کوچه و بازار بین مردم جریان دارد. داستانهایی که بازیگران آن خود مردم هستند، بدون گریم و قرار گرفتن در دکور سینمایی. گاهی اوقات واقعیت بدون سناریو و دورچینی باید به مخاطب تحویل داده شود و از قابی خارج از داستانهای سینمایی. در این باره مهدی مطهر، تهیه کننده فیلم مستند مهین و مجموعه مستند آقا...
گروه فرهنگ و هنرخبرگزاری دانشجو - زهرا نوروزی؛ مستند بیان شیوا و واقعی داستانهایی است که در کوچه و بازار بین مردم جریان دارد. داستانهایی که بازیگران آن خود مردم هستند، بدون گریم و قرار گرفتن در دکور سینمایی. گاهی اوقات واقعیت بدون سناریو و دورچینی باید به مخاطب تحویل داده شود و از قابی خارج از داستانهای سینمایی. در این باره مهدی مطهر، تهیه کننده فیلم مستند مهین و مجموعه مستند آقا مرتضی حرفهای جالب و جدیدی برای گفتن دارد:
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما جشنواره دچار خلأ و یا کاستیهایی هست؟ و اگر هست چه قسمتهایی از جشنواره نیاز به بازسازی و ترمیم دارد؟
مطهر: ایراد جشنواره به طور کلی در دو مسئله است. اول اینکه بخش شهید آوینی نباید جدا شود، ولی برای مستندهای محیط زیست باید یک باید بخش مجزا تعیین گردد که در بخش اختصاصی خود مورد بررسی قرار بگیرد. این سبک فیلمها درمورد زیست بخصوص یک جانور صحبت میکنند و نباید کنار فیلمهایی قرار داشته باشند و یا مقایسه شوند که دغدغههای انسانی دارند. الان جایزه بهترین فیلم جشنواره، بهترین فیلمبرداری، بهترین صدابرداری به مستندهایی تعلق میگیرد که درمورد یک مار یا یک دارکوب یا ساخته شده است. فیلم مستندهای حیات وحش فیلمهای محترمی هستند و برای ساختنشان هم زحمت زیادی میکشند، اما نباید در کنار فیلمهایی قرار بگیرد که در مورد مطالبات اجتماعی و انسانی است و یا فیلمهایی که برای محور مقاومت ساخته میشود. به نظر من جایزه شهید آوینی باید در بخش ملی تقسیم شده و بهتر دیده شود.
دوم اینکه در جشنواره به مستنداتی بها داده میشود که سبکشان vrit" " هستند، (فیلمهایی که صرفا دوربین در حال شکار کردن لحاظات و فیلمبرداری از سوژه است). مستنداتی ساخته شدهاند که از نظر کیفی در سطح خوبی قرار دارند، اما بعضا مستهجن و غیرقابل پخش هستند، اگر فیلمسازی اینطور مستندات را بازسازی کند، مستند او در جشنواره هیچ اقبالی برای دیده شدن ندارد. در بهترین حالت اگر این سبک فیلمها خیلی قوی باشند وارد جشنواره میشوند، اما هیچ جایزهای به آنها تعلق نمیگیرد. به طور مثال فیلمهایی که درمورد ترور ساخته میشوند، یا فیلم مستند «مهین» که برخی از ابعاد داستان نیاز به بازسازی داشت.
خبرگزاری دانشجو: عدم وجود راهبرد و استراتژی در ژانر داستانی و در ژانر مستند چقدر در این موضوعی که گفتید دخیل است؟
مطهر: برخی از اداهایی که در سینمای داستانی وجود دارد، به سینمای مستند ورود پیدا کرده، اما بچههای حوزه مستند ذاتا عمیقتر هستند، چه در حوزه فیلم سازی و چه درمورد کاراکترهایی که با آنها سر و کار دارند. من فقط در حوزه مستند حضور نداشته ام که بخواهم یک طرفه صحبت کنم. در حوزه سینما و سریال هم بوده ام. مستندسازان عمیقتر به مسائل نگاه میکنند و دغدغهمندتر هستند تا افرادی که صرفا در حوزه سینمای داستانی حضور دارند، حتی اگر فیلمهای داستانی که ساخته میشوند، حرفهای باشند. برای مثال عناوین فیلم مستندهای امسال را مشاهده کنید درمورد بیشتر دغدغههای اجتماعی، زیست محیطی، بین المللی و.. فیلم ارائه شده است. این تنوع آثار در هیچ یک از جشنوارههای ما دیده نمیشود. فیلمهایی که هرساله در جشنواره فجر مطرح میشود محدود به موضوعات تکراری است و تنوع آثار مستند را ندارد. اما در مستند دیدگاهها با وجود خلأ و ایرادات کلی، عمیقتر و با اصالتتر است.
خبرگزاری دانشجو: جشنواره حقیقت چقدر از میان عامه مردم مخاطب دارد؟ برخی میگویند سینما در انحصار روشنفکرین درآمده و به طریق اولی درمورد جشنواره فجر هم این اتفاق افتاده است، این انحصار مخاطب به حقیقت هم سرایت کرده است؟
مطهر: اجازه بدهید با حرفتان مخالفت کنم! سینما و مستند هیچکدام در انحصار قشر خاصی نیستند. اگر اسمی از بچههای فیلمسازی که به انقلاب و جمهوری اسلامی معتقدتر و باورمندتر هستند، به میان نمیآید و نمیدرخشند کم کاری خودمان است! الان تمامی موسسات و مجموعههایی که سفارش مستند میدهند و یا سرمایهگذاری انجام میدهند، بیواسطه یا با واسطه وابسته به جمهوری اسلامی هستند. تمامی این موسسات، ارگانها، صدا و سیما و غیره، منابع مالی خودشان را از یک نهاد واحد تامین میکنند که آن هم بیتالمال است. همه افکار، اقشار، معتقدین و غیرمعتقدین از یک منبع بودجه دریافت میکنند.
نقدی که الان متوجه رسانه است، عدم حضور فیلمها و مستندات روشنفکری در صدا و سیماست! ما به آن هدفی که میخواستیم رسیدهایم؟ در جشنواره خیلی از افرادی که منتصب به جریان روشنفکری نیستند جایزه دریافت میکنند. همه در این مسیر سهمی دارند، جشنواره فجر، عمار، حقیقت، فیلم کوتاه تهران و سینمای هنر و تجربه. مثلا هنر و تجربه با وجود سایه تفکر روشنفکری فیلمی که درمورد محور مقاومت در سوریه بوده را پخش کرده است. فضا متفاوت از قبل شده است. کاراکترها و تفکرات به میدان آمده و آثار خودشان را به نمایش میگذارند. نبود امکانات، سرمایه و یا عدم توزیع فیلم بهانه خوبی نیست. امروزه حتی گوشیهای ما ابزاری است برای فیلمسازی، بهانه این که فیلم قوی تولید نکردهایم به خاطر نبود ابزار از ما گرفته شده است، در دهه شصت و در دهه هفتاد دسترسی به دوربین تقریبا غیرممکن و یا خیلی سخت بود؛ ولی الان هرکسی میتواند با یک دوربین معمولی تولید محتوا کند.
خبرگزاری دانشجو: برخی از مستندسازان میگویند برای تخصصیتر شدن بررسی آثار و فضای رقابت بین فیلمها، بهتر است جشنوارههایی باعنوانهای مختلف مثل محیط زیست، بخش اجتماعی و.. تاسیس شوند، به نظر شما این اتفاق ممکن است؟
مطهر: به نظر من مستندهای زیست محیطی مثل مادرکشی، بحران آب و.. در همین جشنواره حقیقت باید دیده شوند. فیلمهایی که من به آنها اشاره کردم، فیلمهایی هستند که درمورد زیست یک جانور است، که متاسفانه در این چند ساله خیلی از جوایز جشنواره به این مستندها تعلق گرفته است. در مورد تفکیک جشنواره، ما جشنوارههای مختلف با عناوین تخصصی داریم، مثل «جشنواره بینالمللی فیلم شهر» که در مورد مسائل اجتماعی است. اما باید جشنوارهای وجود داشته باشد که مستندهای منتخب کل کشور را یکجا و در کنار هم به نمایش بگذارد و کار جشنواره حقیقت هم همین است. من نمیگویم فیلم مستند حیوانات در جشنواره حضور نداشته باشد، هر فیلم مستندی شایسته حضور در جشنواره است، اما باید مستندهای حیوانات در بخشهای جدا و تفکیک شده بررسی شوند. فیلمهای بخش شهید آوینی، فیلمهایی است که درمورد حافظه تاریخی ماست، درمورد مطالبهگری، اردوهای جهادی. اگر قرار باشد جشنواره ریل گذاری و ضریب دهی انجام دهد، درمورد مقایسه فیلممستندهای اجتماعی و فیلم مستندهای حیات وحش، فیلمهایی که درحال بازگویی مسائل اجتماعی و انسانی هستند باید در جشنواره بیشتر تکریم شوند.
خبرگزاری دانشجو: ما در کشور پلتفرم اختصاصی برای پخش مستند نداریم. وجود چنین پلتفرمی باعث ایجاد رابطه مستقیم مستندساز و حوزه پخش مستند میشود و مردم میتوانند از یک درگاه مشخص مستندهای تولید شده را تماشا کنند. به نظر شما چرا این اتفاق در کشور ما نمیفتد؟
مطهر: شرح این مسئله خیلی پر بحث است و در این فضا نمیگنجد؛ اما به طور کلی نکاتی را میتوان بیان کرد که علل اصلی هستند. بودجه تعیین شده برای یک مستند در کشور پایین است. الان در کشورهای دیگر شبکهها و رسانههای پخش برای یک مستند به طور میانگین دقیقهای 1000 دلار و یا 1000 یورو هزینه میکنند. به چند دلیل متحمل چنین هزینهای میشوند: یک اینکه کارگردان برای دریافت حق پخش مدعی نشود و دوم اینکه کمپانیهایی که سفارش این فیلمها را میدهند، دو برابر هزینهای که صرف فیلم شده است، در فروش آن به شبکههای مختلف، در پخش وی او دیها و.. سود میکنند.
در صورتی که الان میانگین بودجهای که برای فیلمهای مستند در نظر گرفته میشود بین 50 تا 400 میلیون تومان است، البته این مبلغ برای فیلمهایی است که اسپانسر دارد و یا فیلمهایی که مرکز گسترش تولید میکند. در بهترین حالت، یک مستندساز 20 درصد این بودجه را میتواند صرفه جویی کند. مثلا در جلساتی که با وی او دیها داریم بیشتر از یک محدوده قیمتی روی مستندها قیمت نمیگذارند، چون سودی برایشان ندارد. صدا و سیما هم برخی اوقات بهای مستند را نمیپردازد و یا گاهی آنقدر آن مستند را با مناسبت و بیمناسبت پخش میکند آن هدفی که مستند برای آن ساخته شده است، دیده نمیشود.
عدم اکران عمومی مستندها در سالنهای سینما به کیفیت مستند هم مربوط است. مستندها از نظر کیفی باید طوری ساخته شوند که مخاطب را به سینما رفتن ترغیب کند.
خبرگزاری دانشجو: با توجه به مشکلات و مسائل مالی در سینمای مستند، چرا افتخارات آن بیشتر از سینمای داستانی است؟
مطهر: برای اینکه در سینمای مستند بچههای دغدغهمند حضور دارند و خیلی از مستندسازان با هزینه شخصی از جیبب خودشان پروژه و فیلم را به سرانجام میرسانند. بودجههایی که دریافت میکنند مبالغ خیلی کمی است، خیلی کمتر از زحمات یک فیلمساز! و اگر بچهها بابت این موضوع گله نمیکنند برای این است که معتقدند به کار فرهنگی که انجام میدهند. اما این نجابت و سکوت مستندسازان نباید حمل بر این شود که اوضاع خیلی خوب است و مشکلی ندارند. اگر به یک مستندساز مبلغی را پیشنهاد بدهند و او بتواند با این مبلغ دو فیلم بسازد، این زحمت را به دوش کشیده و دو فیلم را در دست میگیرد، برای اینکه بتواند دغدغه اش را مطرح کند.
خبرگزاری دانشجو: چرا افرادی مثل شما، به طور کلی مستندسازان، با مشکلات عدیده که در فضای رسانه و سینما وجود دارد ناامید نشده و با تمام توانی که دارید به فعالیت میپردازید؟
مطهر: این مشکلات مثل یک دعوای خانوادگی است. ما نمیتوانیم اعضای خانواده خود را حذف کنیم، بلکه میتوانیم با ابزاری که داریم گفتگو کنیم و متوجه شویم گاهی اوقات حق با ما است و گاهی هم نیست! باید مشکلاتی که وجود دارد را در کنارهم حل کنیم. خیلی از ضعفها در حوزه رسانه و صدا و سیما دیده میشود و ما منکرش نمیشویم، ولی اگر ما هم فضا را خالی بگذاریم رسانه انقلابی تنها میماند. من وابسته به صدا و سیما نیستم، اما اصلا مشکلی در اینکه مستند من را مردم در این قالب ببینند نمیبینم.
اگر ما فرزندان ناخلفی هستیم، بازهم فرزند همین آب و خاکم. ما باید حق پدر و فرزندی را متقابلا ادا کنیم. با منزوی شدن، لجبازی و قهر کردن کاری از پیش نمیرود.
دانشجو: اگر نکتهای برای پایان دارید بفرمایید.
مطهر: بعنوان سخن آخر، میگویند افرادی که از جنگ بازگشتند سه دسته شدند: آنهایی که در جامعه حل میشوند، آنهایی که منزوی میشوند و آنهایی که همرنگ جماعت میشوند. حاج قاسم مثال خوبی است برای نقض این گفته. ایشان نه همرنگ شدند، نه خنثی و نه منزوی. تا لحظه آخر جنگیدند. نه فقط در محور مقاومت. بلکه در تمامی اتفاقات و حوادث حضور داشتند و از پا ننشستند، چه در بحث امنیت، چه در بحث سیل، زلزله و... شهید سلیمانی یک الگوی خوب و برازنده در جمهوری اسلامی است، به نظر من بقیه بعنوان نمونههای کوچک کاریکتاتوری باید سکوت کنند و از او بیاموزند. کسی که در سن شصت و سه سالگی غر نزد و کار کرد! تلاش کرد و تلاش او مثمر ثمر بود.