یک‌شنبه 4 آذر 1403

نصراللهی: رسانه‌ها در جریان مهسا امینی واکنشی و سنتی عمل کردند

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
نصراللهی: رسانه‌ها در جریان مهسا امینی واکنشی و سنتی عمل کردند

عضو هیأت علمی دانشگاه می‌گوید: انتقاد به عملکرد بخشی از پلیس به معنای نفی پلیس نیست. باید پذیرفت که پلیس در بخش اطلاع رسانی ماجرای درگذشت خانم امینی دقیق عمل نکرد. او معتقد است تعمیم ماجرا از عملکرد گشت ارشاد و بخشی از پلیس به کل پلیس بی‌انصافی است.

- اخبار سیاسی -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، چند روز از درگذشت مهسا امینی می‌گذرد. از ساعات ابتدایی ماجرا شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های رسمی نقش برجسته‌ای در انتقال هر دو جنبه‌ی نشر حقایق و متقابلاً شایعات پیرامون این واقعه داشتند. نقش دستگاه‌های امنیتی در اطلاع‌رسانی ماجرا و در رأس آن‌ها، فراجا قابل بررسی و مداقه جدی است. اکبر نصرالهی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب درباره عملکرد رسانه‌های رسمی و نهاد فراجا در خصوص این اتفاق ارزیابی داشته و نسبت به آن انتقاداتی هم دارد.

او معتقد است راهبرد رسانه‌های رسمی در این باره همچنان سنتی و واکنشی بوده و این رویکرد باعث جا ماندن آن‌ها در کورس رقابت با برخی رسانه‌های خارجی در انتقال اطلاعات به افکار عمومی شده و این موضوع موجب شده که روایت های جعلی قبل از روایت‌های صحیح و رسمی بر ذهنیت مخاطب اثرگذار واقع شود. مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این کارشناس رسانه را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: سلام اقای دکتر، وقت شما به خیر، آقای دکتر چند روز از درگذشت خانم مهسا امینی می‌گذرد با توجه به رصدی که بر فضای رسانه‌ای کشور و شبکه‌های اجتماعی داشتید، لطفاً بفرمائید رسانه‌ها در این‌نوع حوادث از نظر آکادمیک باید چه رویکردی داشته باشند و تاثیر اطلاع‌رسانی رسانه‌ها بر افکار عمومی چگونه خواهد بود؟

نصرالهی: ضمن عرض تسلیت به خانواده مرحومه امینی و مردم کردستان؛ دستگیری و درگذشت خانم مهسا امینی احساسات همه مردم ایران اعم از مرد و زن و اهل هر شهر و دیاری را جریحه‌دار کرده و محدود به خطه‌ی خاصی نیست. این حادثه مردم و مسئولان را ناراحت کرده و اطمینان داریم افرادی که در فراجا خدمت می‌کنند بیش از دیگران متأثر و ناراحت‌اند.

به‌طور کلی نحوه اطلاع‌رسانی درگذشت مرحومه مهسا امینی چه در فراجا و چه در رسانه‌های رسمی مانند صدا و سیما، خبرگزاری‌ها و مطبوعاتِ دارای شناسنامه و ظرفیت‌هایی که این رسانه‌ها در فضای مجازی دارند، نمونه بسیار واضح و آشکاری از جاماندن از روایت اول و بازیِ ناخواسته رسانه‌های رسمی و فراجا در زمین دشمن و رسانه‌های غیرمسئول است. متأسفم که بگویم، رویکرد و راهبرد فراجا و رسانه‌های رسمی در اطلاع‌رسانیِ دستگیری و درگذشت مرحومه امینی سنتی، انفعالی و واکنشی بوده است؛ متأسفانه در سال‌های اخیر هیچ تغییری در نحوه و چگونگی اطلاع‌رسانیِ موضوعات مهم، حساس و مورد نیاز مردم در رسانه‌های رسمی، نهادها و سازمان‌های مختلف رخ نداده و این رویکرد و راهبرد درباره‌ی از این‌دست مسائل مسبوق به سابقه است و در گذشته نیز چنین رویکردی را شاهد بودیم.

دستگیری خانم امینی در سه‌شنبه 22 شهریورماه رخ داده اما تا 25 شهریورماه ساعت 14 هیچ خبری از سمت فراجا و رسانه‌های رسمی به‌ویژه صدا و سیما منتشر نشد؛ اولین اطلاعیه فراجا ساعت حدود 14 سه‌شنبه 22 شهریورماه صادر و وعده داده شد که مستندات و مدارک متعاقبا اعلام خواهد شد و رسانه‌های رسمی هم دیگر چیزی نگفتند.

چند نکته اینجا مهم است؛ یکی اینکه خاستگاه و منشأ خبر یعنی روابط‌عمومی‌ها، سخنگوهای نهادها و سازمان‌های متعدد که یکی از آن‌ها فراجاست به‌جای این‌که زودتر از دیگران منشأ تولید خبر شده و اولین روایت را داشته باشند، بعد از دو روز اولین خبر را در این موضوع احساسی و مهم اعلام می‌کنند. در حالی که این موضوع به شدت مهم است که چرا اولین جایی که باید خبر را تولید و منتشر کرده و روایت اول را داشته باشد، تا دو روز چیزی اعلام نکرده؟ این موضوع یک موضوع احساسی، مهم و مورد توجه مردم بود و باید در این باره اطلاع‌رسانی مناسب زودتر آغاز می‌شد.

نکته بعدی اینکه معمولاً رسانه‌های رسمی در این جنس وقایع، منتظر می‌مانند تا دستگاه‌های مسئول و امنیتی سخن بگویند و بعد شروع به اطلاع‌رسانی کنند. اگر دستگاه‌های امنیتی و انتظامی درباره یک موضوع مهم که مردم می‌توانند از مجاری دیگری اطلاعات را کسب کنند چیزی نگویند، رسانه‌های رسمی تا زمانی که آن‌دستگاه‌ها اراده کنند، منتظر مانده و چیزی نمی‌گویند و نمونه‌ی این را در صدا و سیما دیدیم که این نیز خود مزید بر علت شد.

دستگاه‌های امنیتی و انتظامی به دلایل مختلف از جمله به بهانه‌ی به‌خطر افتادن امنیت ملی در اوان کار تمایل به اطلاع‌رسانی ندارند و خودشان چیزی منتشر نمی‌کنند و چون محدوده‌ی کسب خبر در حوزه انتظامی و امنیتی است، رسانه‌ها هم به‌راحتی نمی‌توانند ورود کنند. رسانه‌ها بر اساس رویه غلط خود منتظر می‌مانند تا بخش‌های رسمی اطلاعات را اعلام کنند.

نکته بعدی که مؤید رویکرد سنتی و راهبرد انفعالی و واکنشی فراجا و رسانه‌های رسمی است اینکه دومین اطلاعیه فراجا حدود ساعت 19 جمعه 25 شهریوماه منتشر شد و در این اطلاعیه درگذشت خانم امینی تأیید شده و متعاقب آن نیز، بخش‌هایی از فیلم دوربین مداربسته در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته است.

سوال مهم اینکه چرا فیلم مربوط به دستگیری و درگذشت خانم امینی در همان اطلاعیه اول و یا در فاصله کمی بعد از دستگیری منتشر نشد؟ پیش‌بینی حساسیت‌های افکار عمومی و فرصت‌طلبی رسانه‌های معاند و غیرمسئول کار سختی نیست ولی فراجا و رسانه‌های رسمی نه‌تنها رفتارهای رسانه‌های رقیب و دشمن و معاند را پیش‌بینی نکردند بلکه فکر هم نمی‌کردند که مردم این‌قدر درباره این موضوع حساس باشند. اگر حساسیت مردم بر رفتار رسانه‌ها پیش‌بینی می‌شد، می‌توانستند افکار عمومی را اقناع، مدیریت و آرام کنند اما بعد از 2 روز اولین اطلاعیه صادر شده و جمعه و بعد از چند روز، اولین فیلم منتشر شد و پلیس دوشنبه (27 شهریورماه) فیلم کامل‌تری را منتشر کرد.

این نوع اطلاع‌رسانی فراجا و رسانه‌های رسمی از یک ماجرای احساسی درباره جان‌باختن یک دختر 22 ساله که دختر همه ایرانیان است، اگرچه ممکن است خطاها و مشکلاتی هم داشته باشد ولی نمونه بارزی از رویکرد سنتی و راهبرد انفعالی و جاماندن از رسانه‌های رقیب، دشمن و رسانه‌های معاند و بازی در زمین آن‌ها بود.

تسنیم: با مرور تیتر روزنامه‌ها در دو روز اخیر می‌بینیم که یا کاملا موافق با عملکرد پلیس امنیت اخلاقی بوده و یا مخالف آن بودند؛ این به اصطلاح صفر و صدی عمل کردن یا عملکرد سیاه و یا سفید چگونه رخ می‌دهد؟ به نظر شما، دلیل این رویکرد و واکنش‌های این چنینی به این حادثه چیست؟

نصرالهی: وقتی از عبارت سواد رسانه‌ای استفاده و بر ضرورت آن تأکید می‌کنیم، منظور این نیست که فقط مخاطبان نباید این سواد را ارتقا دهند. بلکه رسانه‌ها و مسئولان باید سواد رسانه‌ای خود را افزایش دهند تا توانایی فهم آرایش جدید رسانه‌ای و رفتار احتمالی رسانه‌های رقیب و دشمن را داشته و نیاز مخاطب را بشناسند و هم‌چنین راهبرد و تاکتیک مناسبی برای مدیریت پیام و اطلاع‌رسانی به افکار عمومی و بازدارندگی رسانه‌ای ایجاد کنند. رفتار صفر و یکیِ رسانه‌ها به این مفهوم است که سواد رسانه‌ای‌شان ناکافی است و نمی‌دانند در موضوعی که مربوط به احساسات همه مردم ایران بوده و درباره امنیت روحی و روانی مردم و یک موضوع ملی است، نباید نگاه‌های سیاسی و جناحی بروز یابد و در چنین موضوعاتی باید منافع مردم یعنی همان منافع ملی را لحاظ کنند.

نباید دوقطبیِ موافق و مخالفِ گشت ارشاد در این فضای احساسی شکل بگیرد؛ که این دوگانه‌ی غلطی است. ممکن است خیلی‌ها موافق برخوردها و رفتارهای قانونی در حوزه عفاف و حجاب باشند و در عین حال به رفتار عوامل گشت ارشاد و نوع مداخله و به فرایند اجرای آن توسط برخی از نیروها اشکال جدی داشته باشند. نباید فضا این‌گونه شود که افراد یا باید موافق و یا مخالف گشت ارشاد باشند.

رسانه‌ها در جریان پوشش خبری دستگیری و درگذشت مرحومه امینی به‌گونه‌ای عمل کردند که ناخواسته در فضای رسانه‌های غیرمسئول و زمینِ دشمنان بازی کردند و سونامی تعمیم انتقادات از بخشی از عملکرد پلیس و یا گشت ارشاد به کل پلیس و به کل نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و این سونامی، بی‌انصافی است.

بسیاری از افراد مذهبی، ارزشی، حزب‌اللهی و معتقد، به عملکرد گشت ارشاد انتقادات جدی دارند و معتقدند در سال‌های اخیر هزینه‌های گشت ارشاد بیش از سود آن بوده و اشتباهات و هزینه‌های پی‌درپی برای کشور و نظام داشته و مردم را ناراحت کرده است. ولی به این معنا هم نیست که این حوزه باید رها شده و امنیت کشور مورد غفلت قرار بگیرد و خدمات پلیس زیر سوال برود.

اگر اهمیت پلیس به‌واسطه اشکال بخشی از این مجموعه، زیرسوال برود و پلیس سرخورده شود، چه کسی امنیت کشور را تأمین می‌کند؟ پلیس در سطح شهر خدمات ترافیکی، گذرنامه و خدمات متعددی حتی در مقابله با زورگیران و اوباش ارائه می‌دهد و اگر به شخصیتِ این مجموعه خدشه وارد شود، در حقیقت به امنیت مردم تعرض شده است. بعید می‌دانم هدف مردم فرهیخته، عاقل و زمان‌شناسِ ما تعرض به پلیس باشد اما رسانه‌ها و کنشگران سیاسیِ فرصت‌طلب فضا را به‌نحوی رقم زدند که گویا مردم به تمام مجموعه پلیس و به کل نظام اسلامی انتقاد دارند.

همه ما به رفتار بخشی از پلیس و حتی بخشی از حکومت انتقاد داریم، مثلاض در دولت‌های مختلف اقداماتی گوناگون و متفاوتی شکل گرفت که امروز مردم این چنین در سختی قرار گرفتند؛ چه کسی مسئول این وضع مردم است اما به این معنا نیست که اگر به بخشی از نظام اسلامی مانند دولت و یا قوای مقننه و مجریه اشکالی وارد است، این اشکال به کل نظام تعمیم داده شود. این بسیار خطرناک است و مردم باید مراقب باشند در زمین رسانه‌های دشمن بازی نخورند و رسانه‌ها هم مراقبت کنند که الان زمان تسویه‌حساب‌های سیاسی نیست.

باید مردم اقناع شده و به اطلاعات واقعی که حق‌شان است، دست یابند و آن اطلاعات هم به فاصله کمی به‌طور صادقانه در اختیارشان قرار گیرد. اگر مردم ناراحت بوده و انتقادی دارند و اگر دانشجویان و اساتید منتقد هستند، از این باب است که رسانه‌ها و مسئولان در گذشته به مردم دروغ گفتند و با آنان صادقانه برخورد نکردند. علت این است که در گذشته اطلاعات مورد نیاز مردم را به‌موقع منتشر نکرده و فاصله زیادی بین زمان وقوع حادثه و انتشار وجود داشته است.

مثلا در ماجرای اسیدپاشی در اصفهان و یا سرنگونی هواپیمای اوکراینی، باید بپذیریم که مسئولان و رسانه‌ها اشتباه داشتند و اشتباه مسئولان بیشتر بوده است. چون در موضوعات امنیتی و نظامی اطلاعات در انحصار این دستگاه‌هاست و اگر در اختیار رسانه‌ها قرار نداده و یا اطلاعات غلط را در اختیار قرار داده و یا مانع خبررسانی شوند، کار رسانه‌ها شاید سخت و غیرممکن شود. اما در بسیاری از مواقع این‌طور نیست و متأسفانه رسانه‌ها تلاشی نکرده و دنبال کسب اطلاعات دقیق نیستند. باید به خانواده داغدار امینی و مردم حق بدهیم که در غم عزیزشان عزاداری کنند اما به این معنا نیست که پلیس کار خود را در حوزه اطلاع‌رسانی خوب انجام داده، پلیس متأسفانه کار خود را در این بخش خوب انجام نداده است.

در ابعاد دیگر نیز همه مردم، رسانه‌ها و بخش‌ها باید به گزارش‌های رسمی، قانونی و بی‌طرفانه تمکین کنند و وقتی هنوز گزارش پزشکی قانونی منتشر نشده و گزارش رسمی مبادی قانونی مانند قوه قضائیه و دستگاه‌های نظارتی منتشر نشده، هیچ‌کس حق قضاوت ندارد. ممکن است پلیس در این ماجرا مقصر و یا فرد و افرادی از این مجموعه مقصر باشند و شاید هم فرد مشخصی مقصر نباشد؛ اینکه رسانه‌ها و رسانه‌های خارجی و غیررسمی فضا را به سمتی بردند که افراد قضاوت کرده و رأی صادر کنند، این به بی‌اعتمادیِ مردم به رسانه‌ها و مسئولان برمی‌گردد.

امروز ابربحران و مشکل موجود در کشور ما، بی‌اعتمادیِ مردم و اعتماد ناکافی به دستگاه‌ها و بخش‌های رسمی به‌ویژه رسانه‌هاست؛ اگر مردم اعتماد داشته باشند، این‌گونه ابزار احساسات نکرده و منتظر می‌مانند تا گزارش‌های رسمی داده شود.

نکته مهمِ دیگر بی‌توجهی به مقوله مهم حکمرانی رسانه‌ای و کنشگری فعال در این حوزه است، فقدان الگو برای مدیریت مخاطرات، بحران‌ها و احساسات در موارد مشابه حادثه درگذشت خانم امینی، کشور را آسیب‌پذیر و افکار عمومی را بی‌پناه کرده است؛ این بی‌توجهی و نبود الگو موجب عدم بازدارندگیِ رسانه‌های مسئول شده و جهاد تبیین را غیرقابل تحقق کرده است.

در ماجرای مرحومه امینی، علاوه بر مشکلِ مزمنِ نداشتن روایت اول و اعتماد ناکافیِ مردم، مشکل و پدیده مارپیچ سکوت حوزه نخبگان هم بروز کرد که ناشی از غفلت مسئولان، رسانه‌های رسمی و نخبگانی از یک‌سو و همراهی و هماهنگیِ به‌موقعِ کنشگران مخالف دولت و هم‌صدایی با رسانه‌ها و کنشگران سیاسی از سوی دیگر است.

در موضوع درگذشت مهسا امینی، با طراحی کنشگران سیاسی و رسانه‌های دشمن تلاش شده مارپیچ سکوت بی‌سابقه‌ای حتی در حوزه نخبگانی شکل بگیرد؛ به‌طوری که کاربران در شبکه‌های اجتماعی بدون اینکه منتظر گزارش‌های رسمی بمانند، با تکرار گزاره‌های احساسی و ایجاد دوگانه‌های کاذب، حرفی جز مخالفت و انتقاد نمی‌شنیدند. هر کسی هم که حرف غیر انتقادی را مطرح می‌کرد با سونامی خشم و ناسزا مواجه می‌شد و این یک خطر است.

اگرچه طرح گشت ارشاد مربوط به زمان فعلی نبوده و با اسامی و شدت و ضعف مختلف از اواخر دولت آقای خاتمی فعال شده، اما به‌دلیل تعلل و کم‌کاریِ 25 دستگاه از 27 دستگاهِ مسئول در بحث حجاب و عفاف و هم‌چنین تأکید بر اقدامات سلبیِ دو دستگاه و بی‌توجهی به تغییرات محیطی کشور، نظام را با اتفاقات جبران‌ناپذیری مواجه کرده است.

مسلم است ما با جنگ شناختیِ چندلایه‌ی دشمنان و رقبا مواجه هستیم و این سوال مطرح است که چرا در این جنگ پیچیده‌ی شناختی، فراجا و سخنگوی محترم آن به‌مدت طولانی غایب بودند؟ چرا اطلاعیه بعد از 2 روز صادر شده و سخنگوی فراجا بعد از چند روز و در روز جمعه در رسانه‌ها ظاهر شده و با صدا و سیما مصاحبه کرده است؟ باید رسانه‌های رسمی و فراجا بدانند که ادامه رویه‌ی غلط درخصوص اطلاع‌رسانی در موضوعی که حساسیت مردم بر آن زیاد است، زیان‌بار بوده و می‌تواند برای رسانه‌های غربی و دشمن فرصت‌سازی کرده و برای پلیس و رسانه‌های رسمی فرصت‌سوزی کند.

مردم انتظار دارند صداوسیما به‌ویژه در دوره‌ی جدید که رئیس آن قول تحول را داده، خبرهای مورد نیاز خود را بشنوند اما متأسفانه این بار هم صدا و سیما به‌دلیل مشکلات تاریخی و احتمالا دخالت دستگاه‌های بیرونی از این موضوع، روایت اول و بازدارنده را نداشت.

درخصوص کاهش اعتماد مردم به رسانه‌های داخلی، واگذاری مخاطبان به رسانه‌های غیرمسئول در موضوعات مهم و راهبردی هشدار می‌دهم؛ رسانه‌های رسمی باید فاصله‌ی بین زمان وقوع و زمان انتشار خبر را کاهش داده و به‌سرعت مشکلات خود را با بیرون از رسانه حل کنند و نگویند چون بقیه رسانه‌ها خبر را اعلام نکردند، ما کارخود را انجام نمی‌دهیم.

کشور به تعبیر مقام معظم رهبری در محاصره تبلیغاتی قرار دارد و نیازمند جهاد تبیین هستیم و این مقوله محدود به موضوع و زمان و افراد خاصی نیست ولی متأسفانه تا این لحظه در حد شعار و اعلام آمادگی باقی مانده است. جهاد تبیین باید در حوزه‌های مختلف راه بیفتد و راه خروج از این محاصره و ایجاد بازدارنگی و مرجعیت رسانه‌ای و افزایش اعتماد مردم به رسانه، چیزی جز جهاد تببین نیست.