جمعه 2 آذر 1403

نقش طوفان الاقصی در همگرایی جهان اسلام روایت شود

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
نقش طوفان الاقصی در همگرایی جهان اسلام روایت شود

طوفان الاقصی یک ابتلای تمدنی است. این حادثه نتیجه هزار سال کنشگری مسلمانان است. اگر انقلاب اسلامی نبود، طوفان الاقصی رخ نمی‌داد؛ همان‌طور که طوفان انتقام از خون حاج قاسم نشأت گرفت.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نقش طوفان الاقصی و حضور موفق جمهوری اسلامی در این حادثه، در همگرایی جهان اسلام موضوعی است که باید بر آن تأکید شود. در کنار این رویداد مهم، موضوع روایت‌گری بحثی است که موجب تقویت زمینه‌های توفیقات جامعه اسلامی می‌شود.

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی میرزایی، عضو هیئت علمی و رئیس اندیشکده جامعهالمصطفی العالمیه، طی یادداشتی به بررسی رویدادهای اخیر در منطقه و آینده مقاومت و اهمیت روایت‌گری و پرداخت به طوفان الاقصی اشاره کرده است.

آیا می‌شد جلوی این شهادت‌ها را گرفت؟

به‌طور طبیعی باید به علت شهادت سرداران بزرگ جهان اسلام، و به ویژه شهادت عالم جلیل‌القدر، عارف ربانی، پارسا و حکیم فرزانه جبهه مقاومت، توجه کنیم. سید حسن را باید "حکیم مقاومت" و "حکیم جبهه مقاومت" نامید. من از نزدیک با ایشان ارتباط داشتم، با او می‌نشستم و صحبت‌هایش را می‌شنیدم. وقتی به این مکالمات فکر می‌کنم، می‌بینم ایشان بسیار متفاوت بودند؛ با حکمت و ظرفیت فوق‌العاده‌ای که داشتند. شهادت این سرداران و همچنین ایشان را باید به حضرت امام زمان (علیه‌السلام) و امت اسلامی تسلیت گفت.

نمی‌توانیم صرفاً با دادن شعارها و تحسین شهیدان کار را به پایان برسانیم. اگر همواره شهادت‌ها را به پیروزی‌ها پیوند دهیم، کی می‌توان پرسید: آیا می‌شد جلوی این شهادت‌ها را گرفت؟ نمی‌توانیم تنها یک جنبه از تکریم را مورد توجه قرار دهیم و مسئله را به پایان برسانیم. این که از شهادت شهدا تجلیل کنیم و مسئولیت‌های تمدنی و جهانی خود را فراموش کنیم، درست نیست. ما باید خود را محاسبه کنیم و بپرسیم آیا امکان جلوگیری از این فاجعه تاریخی وجود داشت یا خیر. این‌ها مسائل مهمی هستند که نباید از آن‌ها غافل شویم.

من قصد ندارم سخن خود را با تلخی آغاز کنم، اما باید بگویم که در روایت‌گری تمدنی ما با مشکلاتی مواجه شده‌ایم. بخش اول سخنم درباره روایت تمدنی طوفان الاقصی است. می‌خواهم بگویم که روایت‌گری ما درست و دقیق نیست، چرا که گاهی نفسانیت انسان‌ها بدون اینکه متوجه شوند، وارد روایتشان می‌شود. برخی افراد، بدون توجه، همه ناکامی‌ها و لغزش‌های خود را به این نسبت می‌دهند که "اینجا خدا نخواست" یا "مشکلات از این‌جاست." اما من باید در برابر ظرفیت‌های جهان اسلام پاسخگو باشم.

در جهان اسلام، خارج از جمهوری اسلامی، من در قرن اخیر هیچ ظرفیت انسانی و تمدنی بالاتر از سید حسن ندیدم. اگر بخواهیم اوج ظرفیت‌های تمدن‌سازی در جهان معاصر را نام ببریم، بعد از حضرت آقا و در ایران، باید سید حسن را ذکر کنیم. از دست دادن چنین شخصیتی مسئله‌ای بزرگ است.

انقلاب اسلامی و گذار از نظام نخبه‌سالاری به دموکراسی مردمی

ضرورت توجه به روایت و روایتگری قدرتمند

مشکل دیگری که داریم، در روایت‌گری است. جمهوری اسلامی در بزرگترین پدیده تمدنی سال‌های اخیر، دارای روایت و روایتگری قدرتمند نیست. ما باید روایتی را مطرح کنیم که عقلانیت جهانی آن را درک کرده و بپذیرد. اگر صرفاً به دادن شعارها بپردازیم، این به درد خودمان می‌خورد، اما برای روایت یک حادثه تمدنی، کافی نیست. ما نیاز به تحلیلگران قوی داریم، کسانی که بتوانند بدون شعارزدگی و با رویکردی درست و منطقی مسائل را تحلیل کنند.

متأسفانه، در این زمینه ضعف داشته‌ایم و زخم بزرگی در اینجا وجود دارد که باید به آن توجه کنیم و برای آن راه حلی پیدا کنیم.

روایت طوفان الاقصی به عنوان ابرروایت تمدنی

یکی از ابرروایت‌های تمدنی، "روایت طوفان الاقصی" است. مطمئن باشید علت آن این است که طوفان الاقصی یک بازی تمدنی را به هم زد. اسرائیل خود یک پروژه تمدنی بود، اما ذات این حرکت اسرائیل ضدتمدنی است؛ ذات آن ویرانگری تمدنی است. البته وقتی از تمدن صحبت می‌کنیم، منظور ما تمدن به معنای مثبت آن نیست که رفتارهای انسانی و ارزشی داشته باشد. به طور خاص، منظور من تمدن غرب است که رفتارهایش را انسانی و اخلاقی نمی‌دانم.

طوفان الاقصی مثل آن آرپیچی‌ای است که رزمندگان در جنگ به بدنه تانک می‌زدند؛ آرپیچی کوچکی که برجک تانک را می‌کند و 60 متر آن‌طرف‌تر پرت می‌کرد. طوفان الاقصی چنین تأثیری داشت؛ از نظر جغرافیایی و تعداد نیروها شاید کوچک به نظر برسد، اما مانند آرپیچی‌ای که ساختار به ظاهر عظیم و قدرتمند تمدن غربی را فروپاشید، عمل کرد.

نکته مهم این است که روایت این حادثه بازیچه نیست؛ بلکه یک حرکت بزرگ است. انسان نمی‌تواند اسرائیل را بدون شناختن تاریخ تحولات آن در 70-80 سال گذشته و حتی قبل از آن درک کند. آمریکا و اسرائیل بخش‌های مهمی از جریان استعماری جهان هستند، همانطور که نبی در کتاب "المسأله الیهودیه" 60 سال پیش اشاره کرده بود که اسرائیل خط مقدم استعمار است. او این مطلب را 20 سال قبل از انقلاب ما گفته بود. بنابراین، طوفان الاقصی مسئله‌ای کلیدی در این تاریخ است و باید به عنوان یک ابرروایت تمدنی تلقی شود.

راوی این حادثه باید عقل تمدن‌محور داشته باشد. ما در چالش روایت‌گری طوفان الاقصی هستیم و متأسفانه تلویزیون‌های ایران پر از شعارها و خبرهای پراکنده و نامرتب‌اند. نتوانسته‌ایم بینشی انسانی، اسلامی و تمدنی ایجاد کنیم که عمق و پیوستگی داشته باشد.

اگر روایت درست انجام نشود، تاریخ محو خواهد شد. روایت‌گری درست بسیار مهم است. خدا رحمت کند سید حسن را که در سخنرانی آخرش گفت: "ضربه‌ای که ما خوردیم بی‌سابقه بود." این سخنان در اوج عقلانیت، صداقت و شفافیت بود، و او رهبری خواستنی برای جهان عرب و اسلام است. چنین روایتی به تحلیلگر و راوی کمک می‌کند تا مسئله را به درستی تحلیل کند. شعار دادن و زدن و کوبیدن یا نزدن و نکوبیدن هر دو اشتباه‌اند؛ باید روایت درست شکل بگیرد تا فرمانده بتواند درست تصمیم بگیرد.

طوفان الاقصی یک ابتلای تمدنی است

نکته دوم این است که طوفان الاقصی یک ابتلای تمدنی است. این حادثه نتیجه هزار سال کنشگری مسلمانان است. اگر انقلاب اسلامی نبود، طوفان الاقصی رخ نمی‌داد؛ همان‌طور که طوفان انتقام از خون حاج قاسم نشأت گرفت. نمی‌خواهم بگویم صرفاً به خاطر این بود، اما اگر امام و انقلاب نبود، زمینه‌ها فراهم نمی‌شد و انسان‌هایی که بتوانند چنین حرکتی را انجام دهند، تربیت نمی‌شدند. طوفان الاقصی امت اسلامی را در بوته آزمون قرار داد و به ما نشان داد که با شعارها چقدر می‌توانیم کار کنیم.

الان یک سال است که هواپیماهای اسرائیلی به فلسطین حمله می‌کنند. هرچند دسترسی مستقیم به فلسطین نداریم، اما وضعیت لبنان نیز فاجعه‌بار است و حملات اسرائیل به آن کشور ادامه دارد. اینها نشان‌دهنده چالشی است که ما با آن مواجه هستیم.

وضعیت واقعاً فاجعه‌بار است. ما نه فرصت داریم، نه برنامه، و نه حتی منابع کافی برای پوشش دادن تخریب‌های اسرائیل. البته از جنبه‌های حماسه‌سازی و تاریخ‌سازی که در این وقایع رخ می‌دهد هم نباید غافل شد، اما وقتی به واقعیت شرایط می‌نگریم، می‌بینیم در برابر حضور 24 ساعته پهپادها و هواپیماهای نظامی اسرائیل در لبنان عملاً هیچ واکنشی نشان نمی‌دهیم. این مسئله بسیار مهم است. شاید دلایل مختلفی مثل دخالت‌های روسیه، یا محدودیت‌های لجستیکی در کار باشد، اما نکته اصلی این است که ما در برابر نیروی هوایی اسرائیل در لبنان منفعل هستیم و این ضعف ما را نشان می‌دهد.

وقتی می‌گویم این شرایط یک "ابتلا" است، منظورم آزمونی نیست که قرآن به آن اشاره می‌کند؛ آن مفهوم بیشتر به فتنه نزدیک است. اما در اینجا، ابتلا یعنی قرار گرفتن امت در شرایطی سخت که آنها را وادار می‌کند تا بفهمند چقدر توانایی دارند و کجا ضعف دارند. این ابتلا نیروی سازنده‌ای برای امت اسلامی است. در لبنان، ما در حال ساختن امت هستیم، چون خود را در شرایطی قرار داده‌ایم که هرگز قبلاً با آن روبرو نشده‌ایم. در نتیجه، این تجربه به ما کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنیم و به تدریج رشد کنیم. ابتلا در این معنا یک فرآیند سازنده است که بر تمام جهان اسلام تأثیر می‌گذارد، چه بخواهیم چه نخواهیم.

اگر مسئله فلسطین و این نزاع بدون پیروزی کامل و بدون در نظر گرفتن ملاحظات به پایان نرسد، وجود و اساس هستی تمدنی انقلاب ما در معرض خطر قرار می‌گیرد. در چنین جنگ وجودی، نمی‌توانیم به ماهیت‌ها فکر کنیم؛ وقتی بقای ما در خطر است، اولویت اصلی ما باید بقا باشد. اگر کسی قرار است ما را نابود کند، دیگر نمی‌توانیم در مورد آینده یا پیامدها فکر کنیم؛ باید برای جلوگیری از نابودی تلاش کنیم.

نکته دیگر، جابجایی حیرت‌انگیز معادلات در طوفان الاقصی است. این واقعه واقعاً معادلات جهان را به هم ریخت. اسرائیل طی 70 سال با دروغ و تزویر، خود را به عنوان یک دموکراسی اخلاقی و صلح‌طلب معرفی کرده بود، در حالی که مسلمانان و اعراب را جنگ‌طلب و ویرانگر نشان می‌داد. 70 سال تلاش کردند این تصویر را به جهان بفروشند. با این حال، طی کمتر از یک سال، چهره واقعی و پلید صهیونیسم و اسرائیل برای جهان، حتی در قلب آمریکا و غرب، کاملاً آشکار شد. این فروپاشی رسانه‌ای و اخلاقی اسرائیل یکی از بزرگترین دستاوردهای طوفان الاقصی است.

در این مدت، معادلات بسیاری، هم به صورت مثبت و هم منفی، دچار تغییر و تحول شدند. برخی از معادلات مثبت به هم ریختند، و همچنین شعارهایی که ما گاهی به کار می‌بردیم نیز دستخوش تحول شد. اما جنبه‌های مثبت این تحولات غالب بود.

یکی از مهم‌ترین نکاتی که می‌توان اشاره کرد، آزادسازی ظرفیت‌ها بود. طوفان الاقصی بالاترین نعمت خداوند بود برای اینکه ظرفیت‌های امت اسلام آزاد شود. امروز، احساس قدرت در میان مسلمانان حاکم است و دیگر احساس ضعف نمی‌کنیم. چیزی که به آن به عنوان یک خیال نگاه می‌کردیم، اکنون به واقعیت تبدیل شده است.

نقش طوفان الاقصی در همگرایی جهان اسلام

نکته دیگر، بحث همگرایی جهان اسلام است. در دیدار اخیرم از لبنان، حدود یک ماه پیش، یکی از شخصیت‌های معروف، آقای قاسم، به من گفت: «اگر فقط یک ماه اینجا بمانی و با چهره‌هایی که قبلاً نسبت به شیعه کینه‌توز بودند صحبت کنی، می‌بینی که همه تغییر کرده‌اند.» طوفان الاقصی و حضور موفق جمهوری اسلامی در این حادثه، باعث شد که بالاترین نرخ وحدت و همگرایی در جهان اسلام شکل بگیرد.

یک نکته دیگر هم بحث چالش نظریات «نیشن استیت» (دولت ملت) در مقابل نظریات «امت تمدنی» است. تفکیک این دو مسئله خیانت است. اما به نظر من، تمایز این دو ضروری است. نباید کار امت‌سازی را با دولت‌سازی اشتباه گرفت. اگر یک پدیده با ماهیت دولت‌ملت‌سازی شکل بگیرد، این پدیده در عرصه امت تمدنی کارایی کافی نخواهد داشت. ما با پناه بردن به ظرفیت‌های انقلاب، باید دولت ملت خود را به سمت امت تمدنی سوق دهیم.

سید حسن نصرالله (رحمه‌الله‌علیه) در آخرین صحبت‌هایش به این موضوع اشاره کرد و در مصاحبه با الجزیره در برنامه «بلاحدود» گفت که ما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان امام و ولی فقیه می‌شناسیم.