یک‌شنبه 4 آذر 1403

نمایشگاه عکس «بازگشت»؛ با روایتی از عِرق مردم سوری به خانه و سرزمین افتتاح شد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
نمایشگاه عکس «بازگشت»؛ با روایتی از عِرق مردم سوری به خانه و سرزمین افتتاح شد

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، با ورود به گالری «خانه» 49 عکس در ابعاد مختلف روی دیوار رفته که هریک به حال و هوای خاصی از مردم سوریه بعد از جنگ اشاره دارد. یک تصویر از بازی جوانان در زمین فوتبال محله صلاح الدین حلب می‌گفت و عکس دیگری به بازی کودکان با خودروی تخریب شده در جنگ داخلی سوریه اشاره داشت و کمی آنطرف‌تر زندگی مردم در بقایای...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، با ورود به گالری «خانه» 49 عکس در ابعاد مختلف روی دیوار رفته که هریک به حال و هوای خاصی از مردم سوریه بعد از جنگ اشاره دارد. یک تصویر از بازی جوانان در زمین فوتبال محله صلاح الدین حلب می‌گفت و عکس دیگری به بازی کودکان با خودروی تخریب شده در جنگ داخلی سوریه اشاره داشت و کمی آنطرف‌تر زندگی مردم در بقایای به جامانده از درگیری‌ها های چند ملیتی را به تصویر کشیده شده بود. در میان حجم قابل توجه بازدیدکنندگان، عکاسانی که آثارشان در این نمایشگاه ارائه شده بود هم حضور داشتند. امیر رستمی یکی از این عکاسان بود. او عکاس 35 ساله قزوینی است که بیش از 12 اثرش در نمایشگاه «بازگشت؛ عکس‌هایی از زندگی پس از جنگ در سوریه» روی دیوار رفته است. امیر رستمی از عکاسان پروژه «روایت زندگی پس از جنگ در سوریه» بوده و درباره تجربه عکاسی از مردم سوریه می‌گوید: این پروژه با اسپانسری موسسه بیان آغاز شد و تعدادی از تصویربرداران برای عکاسی از ماجرای بازگشت مردم سوریه به خانه‌هایشان در شرایط بحرانی جنگ عازم شهر‌های مختلف سوریه شدند. من هم دوبار در سال‌های 1397 و 1398 به سوریه سفر کردم و هربار 47 روز در آنجا ماندم. وی درباره مواجهه با آنچه که در عکاسی از مردم سوریه تجربه کرده توضیح داد: برایم اولین نکته شوکه‌کننده در سوریه این بود که درصد بسیار کمی از مردم سوری، شیعه هستند و این بدین معنی است که ما به عنوان کشور حامی (چه حمایت استراتژیک و چه حمایت انسانی) فارغ از جنبه‌های عقیدتی برای کمک به مردم این کشور رفته‌ایم و جنگیدیم تا این کشور سقوط نکند و این کار بسیار ارزشمندی است.

آلونکی به نام خانه

رستمی اضافه کرد: نکته دیگر در مواجهه با مردم سوریه پاسخی بود که برای این سوال که چرا با این شرایط برگشتند؟ شنیدم. در سوریه خانواده 11 نفره‌ای را دیدم که 9 فرزند داشت و با سگ و گربه در کوچه‌ای بی‌انت‌ها زندگی می‌کردند. از آن‌ها پرسیدم: «کارتون چیه؟» مادر خانواده جواب داد: «همسرم کارگره». مجددا پرسیدم «خب با بازگشت اینجا چه میکنین؟» جواب داد: «اینجا خونه ماست». در همان لحظه متوجه شدم ما از کنار لفظ اینجا خانه ماست به راحتی می‌گذریم، اما آن‌ها آلونکی که تمام ستون‌ها و در و پنجره‌هایش ریخته را خانه خطاب می‌کردند و در آنجا یک امنیت ضمنی دارند. آن‌ها از هرجا به خانه‌شان بر می‌گشتند و می‌گفتند: «اینجا خونه ماست و ما متعلق به اینجا هستیم و نه جای دیگری.»

افتخار کردم که ایرانی‌ام

این عکاس ادامه داد: نکته دیگر که به واسطه عکاسی در سوریه دیدم این بود که در شهر «معلولا» که شهر مسیحیان سوریه است، چندین کلیسای مهم وجود دارد که مردمش برایشان اهمیت دارد که خود را به آن کلیسا‌ها برسانند، وقتی برای عکاسی از کلیسا می‌رفتم، مسیحیان من را دعوت به نوشیدن قهوه می‌کردند. این تعامل برایشان به قدری اهمیت داشت که اگر دعوت قهوه‌خوردن را رد می‌کردم ناراحت می‌شدند. برای این مسیحیان ایرانیان اهمیت و جایگاه ویژه‌ای دارند و من این موضوع را وقتی متوجه شدم که دلیل اصرار و دعوتشان را پرسیدم و نکته‌ای شوکه‌کننده را درک کردم و آن هم این بود که بومیان شهر «معلولا» معتقد بودند که ایرانیان خونشان روی خاک این سرزمین ریخته شده و با دیگر افرادی که به سوریه آمده‌اند فرق دارند. این نوع نگاه به ایرانیان، باعث افتخارم بود. آن‌ها در شرایط سخت برگشته بودند تا خانه‌هایشان را بسازند و ایرانیان برایشان مردمی قابل احترام و دوست محسوب می‌شوند. امیری درباره نمایشگاه «بازگشت؛ عکس‌هایی از زندگی پس از جنگ در سوریه» تاکید کرد: آنچه که در این نمایشگاه به مخاطب ارائه شده گزیده‌ای از تصاویر ثبت شده است که تنوع دید عکاسان را نشان می‌دهد. میثم ملکی که یکی دیگر از 5 عکاسی است که آثارش در نمایشگاه «بازگشت؛ عکس‌هایی از زندگی پس از جنگ در سوریه» در معرض دید قرار گرفته هم درباره تجربه خود در عکاسی از مردم سوریه می‌گوید: این نمایشگاه شامل گزیده‌ای از تصاویر عکاسی شده در سال 1397 است که پایان جنگ سوریه و اوایل رجوع مردم سوری به شهرهایشان بود. عکس‌های من در این نمایشگاه با رویکرد زندگی در کنار جنگ، عکاسی شده و بیشتر مربوط به منطقه فلسطینی‌نشین یرموک است. این منطقه یک میلیون نفر ساکن داشته که با ورود 300 داعشی و ایجاد رعب و وحشت در منطقه، مردم را ناگزیر به خروج از یرموک کرده بود به طوریکه تکفیری‌ها به راحتی توانسته بودند این منطقه را تسخیر کنند. وی ادامه داد: من برای عکاسی از منطقه فلسطینی‌نشین یرموک رفتم و دیدم افراد به بهانه‌های مختلف به آنجا رجوع می‌کنند. در آنجا دیدم که داعش تمام زندگی مردم را غارت کرده و حتی یک عکس هم از آن‌ها باقی نگذاشته بود و این صحنه‌ای بسیار دردناک برای من به عنوان عکاس بود.

نیاز به ادبیات هنرمندانه‌ای برای برقراری ارتباط

این عکاس اظهار کرد: در این موقعیت باید تمام احساسات، موقعیت و فضا را ثبت میکردم چراکه معتقدم بدون نشان دادن ویرانی پس از اشغال، کشور‌هایی که قصد تسخیر دیگر کشور‌ها را دارند به نگاه و رویکرد خود ادامه می‌دهند. فکر کردم باید در فرمت تصویر وقایع و حقایق ثبت و بازگو شود، من باید عکاسی می‌کردم، فیلمبردار باید با ابزار خود فیلم آن را بسازد، شاعر نسبت به وقایع آن شعر بسراید و موزیسین از شعر شاعر به عنوان محتوای اثر خود بهره ببرد. وی تاکید کرد: از نظر من تلاش‌هایی که مدافعان در سوریه انجام دادند تا خطر را دور کنند، ادبیات هنرمندانه‌ای می‌خواهد تا زمینه برقراری ارتباط هر فرد با چنین وقایعی شکل گیرد. به نظرم زبان هنر یکی از راه‌های پر نفوذ در جامعه است تا این نوع دیدگاه محکوم شده از سمت جهانیان به همه رسانده شود. جنگ شوخی نیست، جنگ درد است، جنگ ویرانی است، جنگ غارت است، جنگ مهاجرت است، جنگ آوارگی است، جنگ، چپاول نیروی انسانی متخصص است. در ایران در تمام عرصه‌ها از نیروی متخصص ایرانی استفاده می‌شود حتی اگر سطح کیفی صد نباشد، اما ما روی پای خود ایستاده‌ایم. اتفاقات اخیری که نسبت به سوریه انجام شده کار متخصصان ما است و مردم دیگر کشور‌ها برای ما کاری انجام نداده‌اند. من هم خواستم به نوبه خود این موضوعات را در تاریخ ثبت کنم اگرچه تعیین میزان اثرگذاری آن باید از نگاه مخاطب و آیندگان بررسی شود.