نهضت ملی شدن نفت پوزه استعمار انگلیس را به خاک مالید
موسی حقانی گفت: بعد از رفتن قوای متفقین از ایران زمزمه استیفای ملت ایران از شرکت نفت جنوب مطرح و تقریبا از سال 1327 به صورت جدی پیگیری شد که یک خواسته ملی بود.
نشست «جریان ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد و نتایج آنها» از سلسله نشستهای علمی و تخصصی تاریخ معاصر ایران در حاشیه «دومین نمایشگاه تخصصی کتب تاریخ معاصر» با حضور موسی حقانی پژوهشگر و نویسنده در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
تضعیف و تجزیه ایران؛ رویکرد 101 ساله انگلیس پیش از دارسی موسی حقانی در ابتدای این نشست درباره چگونگی حضور انگلیس در ایران گفت: پیش از قرارداد دارسی و از سال 1800میلادی یعنی زمانی که سلسله قاجاریه تازه به حکومت رسید انگلیسیها در ایران حضور داشتند و خود علت اصلی توجهشان به ایران را همسایگی این کشور با هند معرفی میکنند؛ ایران آسانترین راه رسیدن به هندوستان بود، چون در آن ایام افغانستان (هرات و قندهار) هم جزو ایران محسوب میشد.
وی با اشاره به اینکه انگلیسیها به دنبال تسخیر هند بودند و روسیه و فرانسه نیز چشم طمعی به آن داشتند، بیان کرد: امپراتوری هند بسیار ثروتمند، حاصلخیز و از نظر وسعت شبه قاره بود؛ از جهت معادن و منابع کشاورزی نیز وسیع بود و منبع خوبی برای تامین مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات انگلیسی به شمار میآمد. همچنین با وجود جمعیت زیاد بازار خوبی برای محصولات انگلیس و از سویی نیز نیروی کار ارزان برای آنها بهشمار میرفت و انگلستان بعد از تسخیر هندوستان در اکثر جنگها از سربازان هندی بهره میبرد.
حقانی ادامه داد: انگلیسیها میگویند اگر هند نبود ایران برای ما اهمیتی نداشت، ولی در این خصوص دروغ میگویند؛ ایران کشوری است که سه قاره را به یکدیگر وصل میکند. از سویی ازهمگسیختگی که در اواخر دوران زندیه در ایران وجود داشت از بین رفته و در دوره آقامحمدخان قاجار ایران دوباره درحال قدرتمند شدن بود و او به سرعت به طرف پس گرفتن گرجستان و قفقاز رفت تا به ایران انسجامی دوباره ببخشد. هرگاه ایران در این منطقه قدرتمند ظاهر شد و از ظرفیتهای راهبردی خود استفاده کرد هیچ قدرتی نتوانست عرضاندام کند.
نویسنده کتاب «خاندان پهلوی به روایت اسناد» ضمن طرح این نکته که گستردگی ایران فرهنگی امروز به این دلیل است که در دورانی تسلط سیاسی بر آن مناطق داشتیم، عنوان کرد: انگلیسیها میدانستند اگر ایران قدرتمند ظهور و بروز داشته باشد، نمیتوانند به راحتی هند را تصرف کنند و به اهداف خود برسند. به همین دلیل انگلستان و روسیه تزاری آن زمان، تضعیف و تجزیه ایران و ممانعت از پیشرفت این کشور را در دستور کار خود قرار دادند. امتیاز دارسی سال 1901 به انگلستان داده شد و با توجه به آنچه پیشتر گفته شد، انگلیسیها از پیش از این قرارداد و به مدت 101 سال با رویکرد تضعیف ایران به این کشور نگاه کردند.
این تاریخنگار در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه انگلیسیها ایران را سپر بلای هند کردند، گفت: این در شرایطی است که جریان روشنفکری در ایران و افرادی نظیر میرزا ملکم خان و میرزا حسینخان سپهسالار توصیه کردند کمپانیهای غربی را به ایران راه دهید؛ راهبرد اصلی انگلیس نیز این بود که ایران را در بربریت نگه دارد و جلوی پیشرفت آن را بگیرد. حضور کمپانیهای غربی نیز به این دلیل بود که بر ایران سلطه اقتصادی پیدا کنند. در هر صورت علت توجه انگلیس به ایران بجز ظرفیت تمدنی و موقعیت راهبردی و ژئوپلیتیک ایران، تسخیر هند و تسلط کامل بر این کشور بود.
پیدایش نفت و دخالت گسترده انگلیس در امور ایران این تاریخنگار در بخش دیگری از سخنان خود درباره قرارداد دارسی عنوان کرد: دولت ایران در این قرارداد قید کرده بود که ما قرارداد را با «فرد» منعقد کردیم و حق واگذاری به دولت وجود ندارد. منتها وقتی وجود نفت در ایران مسجل شد و اولین چاه نفتی ایران در مسجد سلیمان فوران کرد، دولت انگلیس به میدان آمد و با ترفندهایی خود را شریک نفت ایران کرد؛ متاسفانه همین امر سبب شد انگلستان که 100 سال در فعالیتهای ایران دخالت میکرد، حضور و دخالت خود را گستردهتر کند. از سویی برتری انگلستان از لحاظ نظامی به دلیل ناوگان دریایی این کشور بود. وقتی سرعت ناوگان دریایی انگلستان با سوخت ایران افزایش پیدا کرد این کشور توانست در جنگ جهانی اول همه قدرتهای معارض با خود را از سر راه بردارد و زان پس نفت برایش حیاتی شد، ولی ایران تبدیل به مستعمره نشد.
وی ضمن اشاره به اینکه تاریخ، دولتی به خباثت انگلستان ندیده است، گفت: انگلیسیها به دلیل صرفهجویی در هزینهها و همچنین پرداخت هزینه از سوی کمپانی هند شرقی از یک مقطعی به بعد روابط خود با ایران را به حکومت هند بریتانیا منتقل کردند. همچنین شبکه جاسوسی این کشور توسط هند بریتانیا تامین میشد که نمونه آن اردشیر ریپورتر (جی) است. حکومت هند بریتانیا در ایران تا کودتای 1299 رضاخان و استقلال هند تکاپوهایی داشت که در دوره قاجار بیشتر دیده میشود؛ در دوران پهلوی اردشیر جی، رضاخان را شناسایی و به ژنرال آیرونساید معرفی کرد و مسیر کودتا طی شد.
تداوم غارت نفت به نفع انگلیس؛ علت کودتای رضاخان حقانی در بخش دیگر این نشست درباره ملی شدن صنعت نفت در ایران گفت: قرارداد دارسی واقعا ظالمانه بود؛ بنا بر این قرارداد حدود 86 درصد درآمد حاصل از نفت به انگلستان و مابقی به ایران تعلق میگرفت. از سویی نیز ایرانیان هیچ دخالت و اشرافی بر آمار نفت استخراجی نداشتند. در بسیاری موارد نیز به بهانههای مختلف همچون جنگ و... 14 درصدی را که سهم ایران بود هم پرداخت نمیکردند.
وی افزود: ذکر این نکته ضروری است که هدف انگلستان تنها سلطه اقتصادی بر کشور ما نبود؛ در حاشیه مسئله نفت موارد دیگری از جمله نفوذ گسترده سیاسی نیز انجام میگرفت، بدین صورت که در مناطق جنوبی نمایندگان مجلس به اشاره انگلیس تعیین میشدند و این موضوع کم کم در خصوص دولتها همچون انتخاب وثوقالدوله به عنوان صدراعظم صورت پذیرفت. ناکامی انقلاب مشروطیت در ایران نیز مواردی از این دست به شمار میرود. انگلیسیها توسط عوامل خود در ایران به اغتشاشات و ساختارشکنی دامن زدند و کشور را بعد از فتح تهران به دست کسانی سپردند که ما از آنها به عنوان جریان نفوذ (تشکیلات فراماسونری) یاد میکنیم. درواقع سطح نفوذ سیاسی در جامعه ایرانی آن زمان به نفع انگلیس بسیار زیاد بود و همین عامل هم همهچیز را به نفع انگلستان تغییر داد.
او با اشاره به اینکه کودتای 1299 نخستین کودتای نفتی ایران است، ادامه داد: این کودتا به علت مسائل داخلی ایران صورت نگرفت بلکه به دلیل تداوم غارت اقتصادی و غارت نفت ایران انجام شد. کنترل شوروی نیز دیگر دلیل انجام این کودتا بود. تا سال 1311 رضاخان نیز با این مسیر همراه بود؛ پس از آن بحث غارتگری انگلیسیها بیشتر مطرح شد، اعتراضاتی صورت گرفت و دعوای بین ایران و انگلستان بر سر نفت رخ داد.
وی افزود: در دوران زمامداری رضاشاه فضای استبدادی در جامعه حاکم بود و کسی نمیتوانست درخصوص این مسائل صحبت کند؛ از طرفی اگر فردی در رابطه با نفت سخن میگفت انگلیسیها او را حذف میکردند. بعد از سقوط رضا شاه فضای بازی در کشور ایجاد شد؛ روسها که از حوزههای نفتی ایران سهمی نداشتند در زمان اشغال ایران اصرار کردند که امیتاز نفت ایران را بگیرند. در مجلس مطرح شد که باید استیفای حقوق ملت ایران از شرکت جنوب پیگیری شود؛ در این جا دکتر مصدق و برخی دیگر گفتند که اکنون زمان این حرفها نیست و بهتر است ماده قانونی دیگری به تصویب برسد و آن اینکه در دوران اشغال هیچ امتیاز دیگری ندهیم.
این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: طرفداران شوروی در مجلس که نمایندگان ملت ایران و حافظان منافع شوروی بودند، تلاش بسیاری کردند تا امتیازی درخصوص نفت به شوروی تعلق گیرد که به نتیجه نرسید. بعد از اشغال و رفتن قوای متفقین از ایران زمزمه استیفای ملت ایران از شرکت نفت جنوب مطرح شد و تقریبا از سال 1327 به صورت جدی پیگیری شد که یک خواسته ملی بود و برخی همچون فدائیان اسلام، دکتر مصدق، بقایی و مکی به دنبال ملی شدن صنعت نفت بودند.
آیتالله کاشانی و نقش او در جریان استیفای ملت ایران نویسنده کتاب «تاریخ تحولات سیاسی ایران» در بخش دیگر این نشست در پاسخ به این سوال که «آیا نیروهای مذهبی در زمینه استیفای حقوق ملت ایران پیشرو بودند؟» عنوان کرد: مذهب را نمیتوان از جامعه ایران جدا کرد حتی اگر پهلویِ سکولار و ضد دین بر آن حکومت کند؛ بنابراین هر حرکتی انجام میشد از آن ملت ایران بود؛ ملتی که علایق دینی و شیعی همیشه همراهشان بود و بعد از رفتن رضاشاه این علایق به اوج خود رسید.
حقانی در ادامه با اشاره به نقش آیتالله کاشانی در جریان استیفای ملت ایران گفت: آیتالله کاشانی پس از بازگشت از تبعید لبنان در نخستین مصاحبههای خود گفت ما در قبال اتفاقی که در فلسطین رخ میدهد بیتفاوت نخواهیم ماند؛ منظور ماجرای تاسیس رژیم اشغالگر بود که زمینه اعلام رسمی آن در حال فراهم شدن بود. نکته دیگری که ایشان مطرح کرد این بود که نمیگذاریم نفت ایران از حلقوم انگلستان پایین برود. دکتر مصدق در برخی محافل حرکتی را آغاز کرده بود که جنبه مردمی نیافت و با مراجعه به آیتالله کاشانی از ایشان درخواست کرد پیامی بدهد که جریان استیفای ملت ایران به صورت جدی دنبال شود؛ پس از قرائت این پیام در مجلس توسط دکتر مصدق مردم ایران به سمت دفاع از حقوق غصب شده خود رفتند.
وی در ادامه توضیح داد: در این مقطع، انگلیسیها تلاش کردند با پیشنهادهای انحرافی این عمل را به حاشیه بکشانند و محمدرضا پهلوی نیز جرات و جسارت درگیر شدن با انگلیسیها را نداشت، ولی وقتی یک ملت به حرکت درآمد ترجیح داد به صورت علنی با ملی شدن صنعت نفت مخالفت نکند. در نهایت پس از ترور رزمآرا که یک مانع جدی سر راه ملی شدن صنعت نفت بود در 29 اسفند 1329 نفت ملی شد.
تلاش انگلیس برای نابود کردن نهضت ملی نفت این نویسنده ضمن طرح این نکته که آیتالله کاشانی در مردمی شدن نهضت ملی نفت بسیار تأثیرگذار بود، تلاشهای دکتر مصدق و جبهه ملی در مجلس را در پیشرفت این عمل موثر خواند و گفت: در اردیبهشت 1330 مصدق به عنوان نخستوزیر انتخاب شد تا این قانون را اجرا کند. انگلیسیها از این مرحله به بعد به دنبال انعقاد قرارداد جدید درخصوص نفت نبودند بلکه قصدشان نابودی نهضت بود. این هنگام ایران محاصره دریایی، تهدید نظامی و تحریم شد و نمیتوانست نفت را بفروشد. تکنسینهای انگلیسی که در ایران مانده بودند کارشکنی میکردند و انگلیس در مجامع بینالمللی همچون لاهه طرح دعوا کرد و.... درواقع انگلیسیها از 29اسفند 1329 تا 30 تیر 1331 از هیچ توطعهای فروگذار نکردند و پس از آن سیاست خطرناک دیگری را پیش گرفتند که میتوان گفت اصل ماجرای کودتای 28 مرداد به آن باز میگردد.
وی با اشاره به این که ملت ایران تا 30تیر محکم پشت رهبران نهضت ملی نفت ایستاده بودند، ادامه داد: رهبران این نهضت با یکدیگر اختلاف نظر داشتند، ولی در اینکه باید این جریان دنبال شود هیچ تردیدی به خود راه ندادند؛ برای همین وقتی دکتر مصدق استعفا داد، آیتالله کاشانی تا پای اینکه اعلام جهاد کند، کفن بپوشد و همراه مردم به دربار برود ایستاده بود. به واقع ایتالله کاشانی، روحانی مشروطهخواه بود و در پی این بود که شاه سلطنت کند، اما حکومت نکند؛ ولی همین شخصیت در حمایت از مصدق و اجرایی شدن قانون ملی شدن نفت تا براندازی پیش رفت.
موسی حقانی در پایان گفت: نهضت ملی شدن صنعت نفت پوزه استعمار انگلیس را به خاک مالید، دربار را منکوب کرد و عوامل انگلستان را از سر راه برداشت؛ در این هنگام انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که انسجام درون ایران باید از بین برود، بین رهبران نهضت نفت اختلاف بیفتد و نوعی دوقطبی در جامعه ایجاد شود که در نهایت، نیمروز کودتای 28مرداد رخ داد. نشست «جریان ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد و نتایج آنها» ساعت 16 امروز (31مرداد ماه 1402) از تلویزیون اینترنتی کتاب پخش میشود.
لازم به ذکر است؛ دومین نمایشگاه تخصصی کتب تاریخ معاصر از 28 مردادماه آغاز شده و تا 8 شهریورماه 1402 از طریق «سامانه خرید از کتابفروشی» به کار خود ادامه خواهد داد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سایر حوزه ها