نژادپرستی پنهان، کابوس بردلی و واکنش ها به اعتراضات در امریکا
بافتار اجتماعی موجود در ایالات متحده امریکا که ناشی از تاسیس یک دولت مدرن از مهاجران اروپایی به امریکا در میان بومیان این منطقه بوده، به گونه ای است که دولت مدرن آن توانسته به قدرتمندترین دولت ازمنه گوناگون تاریخی تاکنون بدل شود و بالطبع نژادهای گوناگون را به عنوان مهاجر به این سرزمین و به سمت خود جلب نماید و با توجه به قوانین دموکراتیک از آنها به عنوان یک شهروند یاد بیاورد.
در چنین شرایط و در ضمن آن تلاش های بسیاری که در جهت گریز از نژاد پرستی و وضع قوانین دموکراتیک در پذیرش رنگین پوستان وجود داشته اما جامعه امریکا از درون نوعی نژاد پرستی پنهانی را حمل می کند و از آن در رنج بوده است. به بیان دیگر آمریکا از یک سو یک کشور آزاد، دموکراتیک و دارای قدرتمندترین دموکراسی جهان در حال حاضر است اما از سوی دیگر کشوری است که از منظر بافت و بافتار اجتماعی در درون خود یک جامعه نژاد پرست یا به عبارت درست تر یک جامعه با نژاد پرستی پنهان را داراست.
کد کابوس بردلی در ایالات متحده امریکا همیشه مطرح است؛ کابوس بردلی اشاره به نوعی نژاد پرستی پنهان در دهه های اخیر در بافتار اجتماعی امریکا دارد. زیرا امریکا از یک رو خود را دموکراتیک، متمدن و دارای جهت گیری های مبتنی بر دوری از مفاهیمی همچون نژادپرستی معرفی می کند اما از سوی دیگر رسوبات تاریخی ناشی از مهاجرت به امریکا و رویارویی آنها با رنگین پوستان در رج های از جامعه ملی آمریکا پنهان مانده است و کابوس بردلی محصول همین روند است. تام بردلی کاندیدای سیاه پوست پست فرمانداری کالیفرنیا در دهه هشتاد بنابر توانمندی هایی که در پست هایی قبلی از خود نشان داده بود در نظرسنجی های متفاوتی که آن زمان انجام گرفت پیروز قاطع انتخابات بود اما زمانی که مردم پای صندوق های رای رفتند به رقیب سفید پوست او به واسطه جهت گیری نژادپرستانه پنهان خود رای دادند. این نکته تحت عنوان کابوس بردلی در ایالات متحده امریکا نشان دهنده نژادپرستی پنهان است. حال این سئوال مطرح می شود که در شرایط پیش آمده امروز و در برابر تظاهرات ها علیه نژادپرستی چقدر جهت گیری های دولت امریکا در این زمینه موثر خواهد بود و آیا به نظر جهان ترامپ به عنوان رییس جمهوری و رهبر امریکا جهت گیری نژادپرستانه دارد؟ و موضع گیری ها در این راستا اتفاق افتاده است؟
پاسخ این سئوال با تردید روبرو است آنچه که اکنون از سوی رهبران موافق و مخالف ترامپ در جهان مشاهده می شود به دلیل نوعی غرور شخصیتی موجود در ترامپ به واسطه حضور در کاخ سفید است. او هم متحدان ایالات متحده امریکا و شخصیت های حاکم بر کشورهای متحد را در برخوردها و رفتارهای سیاسی خود با نوعی رفتار مغرورانه و نخوت مدارانه روبرو ساخته است و هم با دیگر رهبران جهان با رویکرد چکش گونه برخورد داشته است. او حتی با سازمان های بین المللی و رهبران گوناگون این سازمان های بین المللی از موضع قدرت در کاخ سفید به بیان سخن نشسته است. پس واکنش ها در بخشی از موارد به این رفتارها نیز باز می گردد و آنچه که در کشورهای دیگر درباره آن بحث می شود بدون تردید نوعی منافع سیاسی و نگراش های متفاوت و تفسیرهای گوناگون ناشی از این منافع را در بر می گیرد.
اکنون که در درون جامعه ملی امریکا تظاهرات گسترده ای در ارتباط با مساله جورج فلوید اتفاق افتاده است و موضع گیری های مختلفی صورت گرفته است بالطبع این مسائل از سوی حزب دموکرات این کشور مورد استفاده قرار می گیرد. حزب دموکرات در اوج این تلاش قرار گرفت و بر همین اساس ما شاهد حضور جو بایدن در میان رهبران سیاه پوسیت امریکا و نانسی پلوسی در میان معترضان و تظاهرات کنندگان نزدیک کاخ سفید هستیم. همین معنا موجب شده است که نوعی عکس العمل در میان طرفداران ترامپ نیز ایجاد شود به گونه ای که کاندولیزا رایس وزیر امورخارجه اسبق امریکا به میدان آمد و در باب موضع گیری رهبران کشورهای مختلف جهان از جمله چین، روسیه و ایران و خطاب قرار دادن شخص ترامپ به سخن پرداخت. از سوی دیگر ما شاهد موضع گیری برخی رهبران سیاه پوست به نوعی در حمایت از ترامپ و برخورد با پیشینه جورج فلوید بوده ایم. یکی از موارد آن موضع گیری کندیس اوونز در ارتباط با جنبش جدیدی بود که در حمایت از سیاه پوستان در امریکا راه افتاد. کندیس اوونز فعال سیاسی و مدافع حقوق سیاه پوستان در اظهاراتش به شخصیت جورج فلوید که سابقه حبس به مدت طولانی به خاطر دزدی مسلحانه و مواد مخدر بوده است، اشاره کرده و او را سمبل تبهکاری و فساد در جامعه سیاه پوستان امریکا عنوان کرده است و منتقد آن است که حالا به عنوان یک شهید و قهرمان از آن یاد می شود. او بر این اعتقاد است که جامعه سیاه پوستان سال هاست که بر ضد نژادپرستی وارد عمل شده است و جورج فلوید نمی تواند نماینده جامعه مبارزان سیاهپوست و ادامه دهنده راه بزرگانی باشد که در این مسیر تلاش بسیار و سرمایه گذاری کرده اند.
این روزها جامعه ایالات متحده امریکا و جامعه جهانی بر اساس یک اصل بسیار صحیح و درست که حمایت از آزادی یک انسان هر چند دارای ابعاد شخصیتی غیر مثبت و پیشینه نه چندان مناسب، دست به اعتراض زده اند. در این بین امکان افراط در استفاده از شخصیت او، در جهت ایجاد فضای سیاسی برای حرکت های رقابتی در ایالات متحده امریکا نیز وجود دارد. این امر می تواند در ارتباط با انتخابات امریکا همانند شمشیر دو لبه باشد. اگر ترامپ بتواند در عین حال که اقتدار رییس جمهوری امریکا را نشان می دهد به برخورد دموکراتیک با تظاهرات بپردازد و از محدود کردن سوء استفاده از این جریان در جهت ضربه زدن به دولت فدرال بهره ببرد، می تواند از آن به عنوان یک بحران مثبت و نمایانگر مدیریت موفق در برخورد با بحران در انتخابات استفاده کند و تاثیر مثبت بر رای دهندگان داشته باشد. در برابر اگر او نتواند در عین نشان دادن اقتداری که هم اکنون به نمایش آن پرداخته است یک جهت گیری دموکراتیک و مبتنی بر قوانین پذیرفته شده دموکراسی در ایالات متحده امریکا داشته باشد؛ این اتفاق می تواند پیامدهای منفی در انتخابات آینده برای او داشته باشد. در برابر چنانچه دموکرات ها اگر اشتباهی انجام دهند و بیش از حد بخواهند از این موضوع در جهت تضعیف ترامپ استفاده کنند با مشکل روبرو خواهند شد. طی این روزها در میان دموکرات ها تنها اوباما هوش سیاسی خود را به نمایش گذاشت و تاکید کرد که پیشینه نژادپرستی در ایالات متحده امریکا به قبل از تشکیل دولت ایالات متحده امریکا هم باز می گردد و یک سابقه طولانی برای آن قائل شده که معتقد است هم اکنون رسوباتش را به نمایش می گذارد.
با توجه به اینکه در ساختار قدرت در ایالات متحده امریکا، پلیس ایالتی تحت قدرت دولت فدرال نیست و حتی بسیاری از پلیس های ایالتی با پلیس دولت فدرال یعنی اف بی آی نیز در بسیاری موارد دارای تنش هایی هستند. بنابراین آنچه که امروز در امریکا می گذرد پوسته هایی زبرین دارد و لایه های زیرینی نیز در آن در حال حرکت است. به هر تقدیر آنچه که در ارتباط با قتل جورج فلوید مطرح می شود این است که او یک انسان بود و حق حیات داشت و اگر چه ممکن است یک تبه کار و یا حتی یک هنرپیشه فیلم های پورنو باشد اما دارای حقوق مربوط به آزادی های یک فرد در جامعه دموکراتیک بوده است و باید مورد احترام قرار می گرفت و عدم رعایت این حقوق از سوی پلیس ایالتی مینیاپولیس قابل پذیرش نیست. بنابراین همانگونه که نهادهای دموکراتیک باید تضمین کننده آزادی های فردی باشند جامعه ملی نیز باید به قوانین ناشی از همین نهادهای دموکراتیکی که به آن رای داده اند، احترام بگذارند.
منبع: کانال تلگرامی عصرما
این مطلب برایم مفید است بلی 0 نفر این پست را پسندیده اند