نگاه اسطورهای به عاشورا، ظرفیت نوینی برای فهم و تولید هنر دارد

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با بیان اینکه نگاه اسطورهای به عاشورا، ظرفیت نوینی برای فهم و تولید هنر دارد، گفت: عاشورا از پنج منظر اسطورهای قابل بررسی است و این رویکرد، امکان دیدن عاشورا از زاویهای نو را فراهم میآورد.
باشگاه خبرنگاران جوان- حجتالاسلام والمسلمین محسن الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) شامگاه چهارشنبه 25 تیرماه در دومین شب از سوگواره اشراق که در معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، اظهار کرد: مرحوم شریعتی زمانی که درباره امیرالمؤمنین امام علی (ع) در شب عید غدیر، روز عید غدیر و شام عید غدیر سال 1347 در حسینیه ارشاد سخنرانی میکند، در دو نوبت متوالی سخن گفته و درباره امیرالمؤمنین میگوید که علی حقیقتی است با واقعیت بیرونی، اما بر گونه اساطیر؛ آنگونه که اساطیر آرمانی هستند، والا هستند، دستنیافتنی و قدسیاند و بسیار فراتر از فهم بشر عادی قرار دارند.
استاد حوزه علمیه قم افزود: ما رویداد عاشورا را اسطورهوش میدانیم و در زبان فارسی، پسوند وش یعنی مانند؛ یعنی عاشورا اسطوره نیست، اما مانند اسطوره است و اگر عاشورا را از جنس و تبار اساطیر بدانیم، این چه ظرفیتهایی برای جامعه هنری ما ایجاد میکند و وقتی میگوییم عاشورا یک اسطوره است یا اسطورهوش است و بر این اسطورهگونگی تأکید میکنیم، مقصود این نیست که واقعیت عاشورا را انکار کنیم بلکه تأکید بر اسطورهگونگی عاشورا از این جهت است که جنبه واقعی بودن این رویداد تاریخی فراموش نشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) ادامه داد: این یک واقعیت تاریخیِ رخداده است، اما ارزشها و آرمانهای نهفته در این رویداد بهقدری فراوان و بزرگ است که ما به خود اجازه میدهیم از اسطوره بودن آن سخن بگوییم و نکته دیگر این است که یکی از مهمترین پرسشها درباره اسطورهها که در پژوهشهای مرتبط مطرح میشود، این است که در دنیای جدید چه در قرن نوزدهم و بیستم و چه اکنون در قرن بیستویکم و دوره پستمدرن آیا اصولاً نیازی به اسطوره داریم یا خیر؟
حجتالاسلام والمسلمین الویری گفت: این پرسش مطرح میشود که اگر بخواهیم از جهانی بدون اسطوره سخن بگوییم، آن دنیا چگونه جهانی خواهد بود؟ در این باره تاملات و نظریات بسیاری وجود دارد، اما تقریباً نظر قاطع محققان این است که اسطورهها گریزناپذیرند، حتی در دنیای مدرن، اما در عین حال این پرسش مطرح است که اصلاً چرا باید اسطورهها را حفظ کرد؟ اگر عاشورا را یک اسطوره واقعی به معنای رایج در ادبیات و هنر بدانیم، شاید این پرسش نیز پیش آید که آیا اصولاً نیازی به عاشورا داریم یا خیر بنابراین عاشورا اسطوره نیست، بلکه اسطورهوش است؛ یک واقعیت رخداده و ثبتشده توسط مورخان و راویان همعصر با آن رویداد.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) تصریح کرد: تأکید بر پسوند وش به این دلیل است که مبادا عاشورا دچار آسیبهای اسطورههای غیرواقعی شود و عظمت این رویداد به حدی است که علوم مختلف چه جامعهشناسی، تاریخ، مناسکپژوهی، ادبیات، روانشناسی و سایر شاخههای علوم نمیتوانند بهتنهایی یا در مجموع همه زیباییها، عظمتها و آرمانهای عاشورا را برای ما روایت کنند.
وی ابراز کرد: به نظر میرسد در کنار همه این عرصههای پژوهشی، باید افقی تازه و پنجرهای جدید به روی این رویداد باز شود و این منظر تازه، همان بررسی عاشورا از دیدگاه اسطورهگونگی و اسطورهوشی است؛ منظری که میتواند ابعادی زیباتر از عاشورا را در معرض دید قرار دهد و بهویژه برای هنرمندان ما بسیار جذاب و الهامبخش باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) گفت: عاشورا از پنج منظر اسطورهای قابل بررسی است و این رویکرد، امکان دیدن عاشورا از زاویهای نو را فراهم میآورد و این نگاه نوین میتواند به هنرمندان کمک کند تا در خلق آثار هنری خود از پیامهای عاشورا بهرهمند شده و الهام بگیرند.
حجتالاسلام والمسلمین الویری در بخش دیگری از سخنان خود به ظرفیت هنر در انتقال پیامها اشاره کرد و افزود: هنر با قوه خیال گره خورده و توانمندی آن در انتقال و ترویج پیامها، امیدبخشی به آرمانها و ارزشها، منحصربهفرد است، بنابراین، نگاه اسطورهای به عاشورا فضایی فراهم میآورد تا از طریق بهرهگیری هدفمند از قوه خیال، پیامهای عاشورایی با جانبداری و جهتمندی به مخاطب منتقل شود.
وی نخستین جنبه نگاه اسطورهای به عاشورا را پیوند آن با مقوله «ابر انسان» معرفی کرد و گفت: در اسطورهها معمولاً با موجوداتی ابرانسان یا ترکیبی از انسان و ایزدان مواجه هستیم؛ اما در عاشورا، انسانهایی کاملاً واقعی، با تاریخ تولد، زندگی و شهادت مشخص داریم که در عین حال، از نظر فداکاری و ایثار، در حد یا حتی بالاتر از ابرانسانهای اسطورهای هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) اذعان کرد: دومین ظرفیت نگاه اسطورهای به عاشورا، پیوند آن با «خلقت و آفرینش» است چراکه اسطورهها نه تنها به خلقت پدیدههای طبیعی میپردازند، بلکه خلق پدیدههای اجتماعی نیز از ویژگیهای اسطورهای است و عاشورا با بازآفرینی و خلق آرمانها و ارزشهای اجتماعی، ظرفیت بسیار بالایی در ماندگاری پیامهای انسانی و جاودانه دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) گفت: نکته سوم از نگاه اسطورهای به عاشورا، پیوند آن با «مناسک» است که زمینهای مهم برای تحلیل و فهم بهتر این واقعه و ظرفیتهای انتقال پیامهای آن است.
حجتالاسلام والمسلمین الویری تاکید کرد: پیوندهای اسطورهای عاشورا در مناسک، ادبیات و احساسات نه تنها حافظ هویت دینی بلکه ظرفیتهای نوینی برای خلق آثار هنری و فرهنگی فراهم میکند که میتواند فضای معنوی حسینیهها را متحول کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) اظهار کرد: یکی از وجوه بارز اسطورهها، ابعاد مناسکی آنها است و اسطورههای مناسکگرا باعث شکلگیری نظریههای مناسکمحور شدهاند که بر اساس آنها، اسطورهها در قالب مناسک بازتولید و استمرار مییابند.
وی با تاکید بر ظرفیتهای هنری ویژه مناسک عاشورایی افزود: مراسمی مانند تعزیه، که در کشور ما دارای قدمت و ظرفیت هنری بالایی است، به واسطه متون، سرودهها و نمادهای بصری مانند رنگ کلاههای بازیگران، منبع غنی پژوهشهای علمی و هنری است و این آثار نشاندهنده پیوند عمیق عاشورا با اسطورهها و فرصتی برای بازشناسی آن از منظر اسطورهشناسی است.
حجتالاسلام والمسلمین الویری با اشاره به سه بعد اصلی اسطورهها را در عاشورا عنوان کرد: وجه نخست، بعد مناسکی است که بازتولید اسطوره را امکانپذیر میسازد و بعد دوم، بعد ادبیات است؛ اسطورهها در متون شعری و نثری عاشورا به زبانهای فارسی و عربی جایگاه محکم و غنی دارند که نیازمند کاوش علمی و ادبی است و سومین بعد، پیوند اسطورهها با احساس است و عاشورا حادثهای است که حتی در سادهترین بیانش نیز بار عظیمی از احساس و عاطفه را برمیانگیزد.
وی تاکید کرد: بهرهگیری از این ابعاد اسطورهای میتواند به هنرمندان کمک کند تا با نگاهی نوین و چندجانبه به عاشورا بپردازند و آثار متفاوت و جدیدی خلق کنند و آثار برجستهای همچون تابلو عصر عاشورا از استاد فرشچیان، گنجینه الاسرار سامانی و قصیده محتشم نمونههایی هستند که از این منظر میتوان به آنها نگریست.
حجتالاسلام والمسلمین الویری با اشاره به اهمیت اسطورهها در دوران معاصر گفت: در قرن بیستم و بیست و یکم، اسطورهها همچنان از جامعه بشری رخت برنبستهاند و حتی در قالب نقشآفرینی بازیگران هالیوودی در سینما بازتولید میشوند که این موضوع نشان میدهد که اسطورهها همچنان زنده و موثرند.
وی افزود: حسینیهها به عنوان فضاهای مقدس، بهترین مکانها برای بازتولید اسطورههای عاشورایی هستند. در این فضاها تمامی ابعاد اسطورهای از جمله خلقت، ادبیات، احساس و دیگر جنبهها به شکلی زنده و ملموس بازآفرینی میشوند که اگر این نگاه اسطورهای در حسینیهها و فرهنگ عمومی توسعه یابد، این اماکن معنوی رنگ و بوی تازهای خواهند یافت.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با بیان اینکه هنرمندان متعهد و آشنا به ادبیات و فرهنگ دینی میتوانند این مسیر را به خوبی ادامه دهند، خاطرنشان کرد: پرورش نگاه اسطورهمشیب به عاشورا باید همزمان با حفظ ارزشهای واقعی و تاریخی آن صورت گیرد تا از هرگونه تحریف و تاثیرات نامطلوب جلوگیری شود.