دوشنبه 5 آذر 1403

هرچه گفت و نوشت نور بود

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
هرچه گفت و نوشت نور بود

ایکنا نوشت: مراسم نخستین سالگرد رحلت علامه حسن حسن‌زاده آملی روز سه‌شنبه 29 شهریور ماه، در مرکز همایش‌های بین‌المللی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.

در این مراسم آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، دکتر علی لاریجانی، آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، دکتر غلامرضا اعوانی، دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر سیدعباس صالحی و حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حسن‌زاده آملی و جمعی دیگر از اندیشمندان و علاقه‌مندان به آیت‌الله حسن‌زاده آملی حضور داشتند.

در ابتدای نشست آیت‌الله سیدمصطفی محقق داماد، استاد دانشگاه شهید بهشتی ضمن خوشامدگویی به حاضرین در جلسه اظهار کرد: من به عنوان یک طلبه درباره شخصیت علامه حسن‌زاده آملی فقط یک جمله می‌گویم و آن این است که ایشان یک نمونه‌ای بود که می‌توانستیم به او افتخار کنیم. می‌توانستیم به عنوان یک استاد، به عنوان یک عالم، به عنوان یک هم‌لباس به او افتخار کنیم، ایشان یک روحانی نمونه بود.

وی افزود: ایشان عالمی بود که به تمام رشته‌های الهیات مسلط بود. من درباره دانش ریاضیات و هیئت ایشان عرضی ندارم چون تخصصی ندارم، اما ایشان ادبیات عرب و فارسی را عمیق می‌دانست، فلسفه می‌دانست، عرفان می‌دانست، تاریخ می‌دانست، فقه می‌دانست، اصول می‌دانست. جامعیت نکته‌ای است که افراد کمی واجد آن هستند ولی ایشان از آن دسته افراد بود که جامعیت داشت. ایشان با حافظ و سعدی مانوس بود و اشعار آنها را به کار می‌برد. اگر کسی غلط صحبت می‌کرد رنج می‌برد. من غیر از ایشان افراد بسیار معدودی دیدم که چنین جامعیتی داشته باشند، در هر صورت ایشان کسی بود که بنده به ایشان افتخار می‌کردم.

هرچه گفت و نوشت نور بود

در ادامه نشست حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالله حسن‌زاده آملی سخنرانی کرد و گفت: یکی از شاگردان خاص علامه به بنده فرمودند حمله عرش هشت نفرند یکی از آنها حضرت نوح است و به تعبیر ایشان حضرت نوح بر قلب علامه بود. آنچه به صورت مکتوب از ایشان بر جای مانده یا شاگردان ایشان همه تحت لوای همان حمله عرش بودند و به فرموده امام صادق (ع) عرش یعنی علم.

وی افزود: هر شیئی با نور تشخص پیدا می‌کند و اساسا ظهور، نور می‌خواهد. حضرت امیر (ع) هم فرمود من نقطه تحت باء در بسم الله هستم. برای اینکه این معنا به ذهن نزدیک شود تفسیر معمولی این است؛ اگر بسم الله را بدون نقطه بگوییم به زبان نخواهد آمد و نقطه که ولی الله اعظم است باید باشد. همه این نور و علم که در بسم الله است به آن نقطه یعنی حقیقت وجود امیرالمومنین (ع) است. آن جناب فرمود حضرت نوح بر قلب علامه بود و آنچه در طول سال‌ها گفت و نوشت و پرورش داد همه نور بود و نورافشانی کرده بود. هم مکتوباتش نور است و هم شاگردانش همه مظاهر نور بودند.

علامه حسن‌زاده آملی عارفی جامع بود

در ادامه نشست حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ضمن تجلیل از شخصیت آیت‌الله حسن‌زاده آملی اظهار کرد: ما امروز در سوگواری عارفی ذوالفنون گرد آمدیم. او عالم ذوالفنون بود و عارف به معنای حقیقی بود. این نکته را عرض کنم که عالم تک‌ساحتی، عالم نیست. بشر عادی نمی‌تواند فقط از یکی از مصادر و منابع معرفت بهره‌مند باشد و به همه حقایق دست پیدا کند. این کار فقط کار معصومین است. آنها می‌توانند فقط از فطرت بهره بگیرند و به تمام حقایق دست پیدا کنند یا فقط به مدد کتاب یا سنت یا عقل یا شهود همه حقایق را فراچنگ بیاورند و کشف کنند. این کار انسان‌های کامل است که همه ظرفیت هر یک از منابع را می‌توانند به فعلیت برسانند و همه حقایق را از یک منبع کشف کنند.

وی ادامه داد: دستیابی به همه حقایق فقط از رهزن کاربست همه منابع میسر است چه اینکه همه منابع خمسه یعنی فطرت، عقل، کتاب، سنت و شهود مصدرش ساحت الهی است و به تعبیر دیگر منبع معرفت ساحت مقدس الهی است. علم از سنخ وجود است و مبدا وجود خدای متعال است و جز خدا کسی نمی‌تواند معرفت ایجاد کند و در دسترس انسان‌ها قرار دهد. انسان‌های عادی باید همه این منابع را به خدمت بگیرند تا بتوانند همه حقایق را کشف کنند.

رشاد تصریح کرد: عالم ذوفنون آیت‌الله حسن‌زاده آملی فیلسوف بود و عارف بود، متکلم بود و عارف بود، عالم به عرفان نظری بود و عارف بود، مفسر بود و عارف بود، محدث و رجالی بود و عارف بود. حتی به علوم ملکی مثل فیزیک قدیم مسلط بود و عارف بود، ادیب بود و عارف بود. اگر عرفان علم به باطن عالم است و سروکار دیگر علوم با ظاهر و جنبه ملکی عالم است، ایشان به علوم متعلق به عالم شهادت هم مشرف بود، این یعنی او یک عارف جامع بود.

میراث‌دار انبیا بود

در ادامه برنامه نوبت به غلامرضا اعوانی، استاد پیشکسوت فلسفه رسید. وی در سخنانی گفت: در روایت داریم که «العلما ورثه النبیاء» یعنی عالم دین باید وارث انبیا باشد. عالم باید در خلق و خو شباهتی به انبیا داشته باشد تا وارث انبیا باشد. در مباحث فقهی این مسئله مطرح می‌شود که ارث به همه نمی‌رسد و باید قرابت خاصی بین وارث و متوفی باشد تا به او ارث برسد. در علوم الهی هم باید قرابت معنوی بین عالم و انبیا باشد تا به او ارث برسد و الا عالم، وارث نیست.

وی افزود: حضرت علی (ع) فرمود: «انا ربانی هذه الامه» چون وارث همه انبیا بودند. در روایت دیگری داریم اگر کسی می‌خواهد به علم نوح و زهد عیسی و هیبت موسی نگاه کند به علی (ع) نگاه کند چون او نمونه عالی از اولیای الهی بود. پس عالم ربانی وارث اخلاق نبوی است. این ویژگی در علمای ربانی کمابیش بود. ارادت ما به استاد حسن‌زاده آملی هم به جهت تخلق او به اخلاق انبیا بود. عالم ربانی مانند بیداری است در میان خفتگان. همه مردم در خواب هستند کما اینکه پیامبر (ص) فرمود مردم خواب هستند و وقتی می‌میرند بیدار می‌شوند ولی عالم ربانی در همین عالم به مرتبه بیداری رسیده است.

وی در ادامه تصریح کرد: یکی از برجستگی‌های علامه حسن‌زاده اساتید او بودند. متاسفانه امروز کسی نمی‌رود پیش اساتید زانو بزند و درس بگیرد. کتاب جای استاد را نمی‌گیرد چون کتاب علم مرده است. این نکته را هم عرض کنم که اساسا مکتب بزرگ حکمت در شهر تهران بوده است، نه قم. در شهر تهران حکمای بزرگانی حضور داشتند. کسانی بودند که کسی قدر آنها را در آن زمان نمی‌دانست. از جمله آنها فاضل تونی بود که استاد دانشگاه تهران بود. مرحوم حسن‌زاده آملی و آیت‌الله جوادی آملی نزد ایشان درس می‌خواندند و از وجود ایشان خیلی بهره بردند.

اهتمام علامه حسن‌زاده به معرفت نفس

در پایان این نشست آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنرانی کرد و گفت: آیت‌الله حسن‌زاده آملی شخصیت کم‌نظیری بود، عارف، فیلسوف، مفسر قرآن و کلمات اهل بیت (ع) بود. در ریاضیات و نجوم دست داشت و از همه مهمتر اهل تهجد و شب‌زنده‌داری بود. روایت زیبایی از پیامبر (ص) است که مرحوم شیخ صدوق در کتب مختلف روایی خود نقل می‌کند و عامه نیز این روایت را نقل کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمود: «أشرافُ اُمَتی حَمَلَهُ القُرآنِ و أصحابُ اللَیلِ». انصافا مرحوم آیت‌الله حسن‌زاده آملی مصداق واقعی این روایت شریف بود که اشراف امت نه کسانی هستند که اهل رفاه، قدرت، ثروت، جاه و مقام هستند بلکه اشرف امت حاملان قرآن و شب‌زنده‌داران هستند و ایشان از این قسم بود. علامه حسن‌زاده آملی با قرآن مأنوس و شب‌زنده‌دار بودند. این مطلبی است که همه دوستان و نزدیکان ایشان می‌دانند.

وی ادامه داد: یک مساله از دغدغه‌های بسیار مورد اهتمام آیت‌الله حسن‌زاده آملی بود و آن بحث معرفت نفس است. معرفت نفس در واقع محل مباحث نظری است. هم در میان حکمای اسلامی بحث نفس تحت عنوان کتاب النفس و غیره مطرح بوده است و هم امروز در مغرب زمین مباحث بسیار فراوانی از منظرهای مختلف درباره نفس مطرح شده است. همه این موارد مباحث نظری در باب نفس است و در مقابل همه این‌ها یک معرفت نفسی است که مورد نظر اهل الله بوده و مورد نظر بزرگان و سالکان توحیدی بوده و آن معرفت عملی و شهودی نفس است که انسان نفس خودش را آن‌طور که هست بیابد و ببیند.

آملی لاریجانی تصریح کرد: آیت‌الله حسن‌زاده آملی از سال‌های گذشته در پی این مساله بود و این معارف را از بزرگانی استفاده کرده بود. مطالبی که ایشان مطرح کرده جزء بهترین آثار در بحث نفس است و اشارات زیادی به معرفت شهودی نفس دارند. دو نفر از بزرگانی که در این زمینه در قرن اخیر مباحث خوبی را مطرح کرده‌اند، علامه طباطبایی و مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی است. میرزا جواد آقای ملکی در کتاب لقاء الله مکرر مساله مراتب نفس و کیفیت شهود نفس را بیان می‌کند و در کتاب مراقبات نیز این مطلب را آورده‌اند.

وی افزود: غیر از ایشان علامه طباطبایی در جلد ششم المیزان، در ذیل آیه 105 سوره مائده که می‌فرماید «یا أَیُهَا الَذینَ آمَنوا عَلَیکُم أَنفُسَکُم لا یَضُرُکُم مَن ضَلَ اِذَا اهتَدَیتُم» به تفصیل وارد معرفت نفس و معرفت شهودی نفس می‌شوند و نکات مهمی را می‌فرمایند. علامه طباطبایی در ذیل این آیه شریفه توضیح می‌دهند که چرا ما به شناخت شهودی نفس اهمیت می‌دهیم و چه فرقی می‌کند انسان این شناخت را داشته باشد یا نداشته باشد. مساله معرفت شهودی نفس، کار هرکسی نیست چرا که دشوار است و ممکن است خطراتی هم داشته باشد. نخستین قدم آن همین است که انسان هرآنچه را که می‌بیند در خودش ببیند. وقتی ما اشیا را می‌بینیم آن شی مادی که در نفس نمی‌آید، ما صور را می‌بینیم و صور قائم به نفس ما هستند، پس ما هرچه را که می‌بینیم در ماست؛ این امر نیازمند تفکر است.

6565

کد خبر 1676376