همسر عکاس شهید ایرنا: داریوش ما را تنها نگذاشته است
ایلام - ایرنا - همسر شهید داریوش گودرزی کیا عکاس شهید ایرنا در مورد حضور شهید بعد از شهادتش در زندگی گفت: من و بچههایم همواره حضور شهید را در زندگی خود حس کردهایم و برایمان اثبات شده که ما را تنها نگذاشته است و به کرات قبل از وقوع حوادث ناگوار به من و بچههایم به طرق مختلف هشدار میدهد.
شهید داریوش (کریم) گودرزیکیا عکاس خبرگزاری ایرنا است که سال 63 در منطقه عمومی میمک از توابع شهرستان مهران در استان ایلام و در عملیات عاشورا به شهادت رسید.
مهناز رضایی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان خاطرهای از الهامهای شهید افزود: یادم است سازمان خبرگزاری یک وقتی میخواست مبلغی پول را به حساب خانوادههای شهیدش واریز کند اما اسم خانواده ما از لیست حذف شده بود و پیگیری کردم مسوولان وقت از من برگه ماموریت شهید در سال 63 را مطالبه کردند و من هم این برگه را که سازمان خواسته بود و متعلق به سالهای خیلی دور بود را نداشتم.
وی اظهار داشت: مغموم و دلگیر به خانه برگشتم و شب هنگام خواب دیدم شهید به من گفت مهناز پوشههای حاوی مدارکم را جستجو کن برگه دوم را ببین و من از خواب بیدار شدم و آن پوشه را جستجو کردم و مطابق خوابم برگه ماموریت شهید به منطقه بود و من برگه را به سازمان ارائه دادم و این یک نمونه از الهامهای شهید به من یا بچههایم است.
وی در مورد نحوه شهادت همسرش میگوید: داریوش فردی جسور و بیباک و پای ثابت بیشتر عملیاتها بود و سری نترس داشت و همزمان با خبرگزاری ایرنا برای سازمان جهاد سازندگی سابق نیز فعالیت میکرد.
وی سال 63 که داریوش باز هم قصد رفتن به جبهه را داشت را خوب به یاد میآورد وقتی که دوربینش را در دست گرفت و از همسر و فرزندانش خداحافظی کرد.
همسر عکاس شهید ایرنا گفت: با رفتن وی به منطقه هر روز از طریق تلفن عمومی سر کوچه به سازمان خبرگزاری زنگ میزدم و سراغ همسرم را میگرفتم و آنها می گفتند که عکسهای ارسالیش از منطقه رسیده و در حال فعالیت خبری است.
رضایی افزود: اما همسرم بعد از چند روز کار عکاسی و تصویربرداری به ناگاه ناپدید میشود و به مدت 10 روز هیچ خبری از او نمیشود و من هر روز به رسم عادت برای گرفتن حالش و سلامتیش به سازمان خبرگزاری ایرنا زنگ میزدم اما آنها هیچ چیزی در این باره به من نمیگفتند.
وی یادآور شد: در حالیکه من در بیخبری بودم همه بستگان نزدیکم از گم شدن همسرم خبر داشتند و سازمان خبرگزاری در این مدت به طور تمام وقت به دنبال یافتن ردی از شهید بودند تا اینکه او را پیدا میکنند.
وی در مورد نحوه شهادت همسرش توضیح داد: بعد از محرز شدن مفقودی شهید، سازمان خبرگزاری به ستاد جنگ و تمام مراکز خود مشخصات شهید را اعلام میکند تا اینکه بعد از 10 روز از مشهد به سازمان اطلاع میدهند شهیدی با این مشخصات در اینجاست.
وی یادآور شد: از سازمان و خانوادهام برای شناسایی شهید میروند و بعد از تایید هویت، پیکرش را بعد از زیارت در بارگاه امام رضا (ع) به تهران میآوردند و در تهران نیز یکی از باشکوهترین و پر جمعیتترین تشییعهای آن زمان برای ایشان با حضور مردم و مسوؤلان برگزار میشود و حتی دفتر ریاست جمهوری وقت (رهبر معظم انقلاب) نیز یک مراسم ختم برای ایشان به عنوان اولین شهید رسانه برگزار میکند.
وی در مورد علت اینکه چطور پیکر شهید به مشهد رفت نیز گفت: شهید علاقه وافر و زاید الوصفی به امام رضا (ع) و بارگاه منورش داشت و به کرات از این حرم مقدس عکاسی هم کرده بود؛ در منطقه عملیاتی که شهید حضور داشت یک شهید دیگر اعزامی از مشهد با تشابه اسمی گودرزی حضور داشت و این تشابه فامیلی و شهادت هر دو نفر باعث شد که هنگام تحویل پیکرها در بیمارستان گیلان غرب، پیکر شهید گودرزیکیا به جای آن شهید به مشهد برده شود و در آنجا خانواده شهید مشهدی هنگام تعیین هویت اجساد متوجه شدند که اشتباهی رخ داده و این پیکر فرزندشان نیست.
وی افزود: با توجه به اینکه خبرگزاری ایرنا از قبل اعلام مفقودی عکاسش را مخابره کرده بود از این طریق پیکر شهید پیدا شد و جالب اینکه دوبار نیز این پیکر به زیارت حرم برده شد؛ وقتی که همه اجساد شهدای مشهد را به زیارت برده بودند و وقتی پیکر ایشان تایید هویت شد قبل از بازگشت به تهران بار دیگر زیارت داده شد.
وی یادآور شد: بعد از تعیین هویت، پیکر شهید را به تهران میآورند و من در منزل بودم که پدرم آمد تا به بهانه مریضی مادرم من را به خانه خود ببرد اما از حالت روحیش فهمیدم دارد غمی بزرگ را پنهان میکند اما من به واسطه خوابی که شب قبلش دیده بودم کار پدر را راحت کردم و گفتم میدانم همسرم شهید شده و آمدهاید این خبر را به من بدهید.
همسر عکاس شهید ایرنا گفت: همسایه ما پسرش شهید شده بود و من شب قبل از اینکه خبر شهادت همسرم را بدهند خواب دیدم سر کوچه برای پسر همسایه حجله عزا گذاشتهاند و من ناخودآگاه به عکس نگاهی کردم و گفتم گل من هم پرپر شد و همسرم هم رفت و از خواب بیدار شدم و به نوعی خبر شهادتش در خواب برای من الهام شد.
وی در مورد زندگی خود با شهید گودرزیکیا گفت: ازداوج سنتی داشتیم و با وجود اختلاف سنی زیاد و وجود برخی مشکلات و حتی تفاوت سلایق و افکار اما زندگی خوب و آرامی را داشتیم و در این مدت کوتاه زندگی مشترک به هم عشق میورزیدیم و حتی ایشان زمان شهادت پیراهن هدیه من که به مناسبت سالگرد ازدواجمان برایش خریده بودم تنش بود.
وی از زندگی بعد از شهادت همسرش میگوید: زمان شهادت همسرم 26 سال داشتم و در اوج جوانی بار سنگین تربیت و بزرگ کردن چهار بچه قد و نیم قد بر دوشم افتاد و به برای آسایش بچهها فکر ازدواج مجدد را از سرم بیرون کردم و به همه خواستگاران جواب رد دادم تا بچههایم در آرامش بزرگ شوند.
با وجود سختیها و تنگناهای فراوان بچهها بزرگ شدهاند و بجز یک فرزندم مابقی ازداوج کردهاند و دارای تحصیلات عالیه و شاغل هستند و من از داشتن این بچهها به خودم میبالم و خوشحال هستم تلاشهایم در این مدت 35 سال بعد از شهادت همسرم به ثمر نشسته است و فرزندانی موفق و شایسته تحویل جامعه دادهام.
همسر شهید گوردزیکیا در مورد نگاه جامعه به خانواده ایثارگران و شهدا هم میافزاید: امنیت کنونی ایران از برکت خون شهداست اما نگاه جامعه نسبت به خانوادههای شهدا نگاه مساعدی نیست و باید این نگاهها با فرهنگسازی درست اصلاح شود.
شهید داریوش گودرزیکیا عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی یکی از عکاسان جنگ است که از همان ابتدای شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حضوری مستمر در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشت و در این مسیر نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید داریوش (کریم) گودرزیکیا عکاس خبرگزاری ایرنا است که سال 63 در منطقه عمومی میمک از توابع شهرستان مهران در استان ایلام و در عملیات عاشورا به شهادت رسید.
از این شهید به عنوان اولین شهید رسانه نیز یاد میشود و در زمان حضورش در جبههها عکسهای زیادی را از لحظهها و حالات مختلف فضای جنگ و رزمندگان ثبت و به سازمان خبرگزاری ایرنا ارسال کرد.
شهید گودرزیکیا تجربه عکاسی در همه جبهههای غرب، شمال غرب و جنوب را داشت و در برخی از عملیاتها نیز شرکت کرده بود تا اینکه دفترچه عمر این عکاس و تصویربردار رسانهای در ارتفاعات میمک به پایان رسید.
از این شهید گرانقدر و هنرمند چهار فرزند تحصیلکرده به نام های تکتم، مجتبی، نسترن و کریم به یادگار مانده است که فرزند آخر را به عشق پدر ندیدهاش کریم نام میگذارند.(اسم اصلی شهید داریوش بوده که بیشتر کریم نیز صدایش میکردهاند.)
*س_برچسبها_س*