یک‌شنبه 16 آذر 1404

همه چیز تقصیر جمهوری اسلامی است؛ حتی 16 آذر!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
همه چیز تقصیر جمهوری اسلامی است؛ حتی 16 آذر!

چند صباحی است از سوی استادان، کارشناسان و متخصصان حوزه علوم‌سیاسی اظهار می شود ایران مقصر تمامی اتفاقاتی است که علیه او افتاده؛ زیرا که نزدیک به 50 سال دشمنی علنی با آمریکا به‌عنوان ابرقدرت را در صدر کارهای خود قرار داده و تمامی سیاست‌گذاری‌های خود را بر این مبنا استوار کرده است.

16 آذر 1332؛ همان روزی است که سه دانشجوی پلی‌تکنیک دانشگاه تهران توسط نیروهای ارتش شاهنشاهی با ضرب گلوله کشته شدند. اما دلیل کشته شدنشان چه بود؟! آیا شعار مرگ بر آمریکا سر دادند؟! یا علیه منافع آمریکا در منطقه دست به فعالیت زده بودند؟! یا اینکه ایدئولوژی اسلام‌محور و استکبارستیز داشتند که بخواهند مخالف صددرصد آمریکا باشند؟! روی موشک‌ها یا تجهیزات نظامی منتسب به خود شعارهای "مرگ بر..." می‌نوشتند؟!

ماجرا برمی‌گردد به زمانی که مردم ایران تصمیم گرفتند که صنعت نفت را ملی کنند تا دست اجنبی را نه تنها از اقتصاد بلکه از سیاست کشور خود کوتاه کنند. قرارداد دارسی لغو شد اما منتهی به امضای قراردادی دیگر در 1933 توسط رضاشاه شد که مفادی سنگین‌تر از قرارداد دارسی داشت؛ برای مثال به موجب این قرارداد، 32 سال به قرارداد دارسی، که در سال 1962 منقضی می‌گردید، اضافه شده بود. انگلیس در این قرارداد حق بهره‌برداری از معادن، احداث راه‌آهن، بنادر و وسایل ترابری را به طور کامل و بدون پرداخت وجهی به ایران به‌دست آورد؛ جالب‌تر اینکه اگر ایران می‌خواست به هر دلیلی حتی دفاع از خاک، از این وسایل استفاده کند باید خسارت آن را به شرکت پرداخت می‌کرد.

هم‌چنین در جلسه پنجم اردیبهشت 1330 مجلس شورای ملی به‌صورت علنی اعلام شد: «نظر به اینکه در تصویب قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت هر قدر تأخیر شود ملت بیش‌تر متضرر می‌شود. نظر به اینکه دخالت شرکت سابق نفت انگلیس و ایران در امور سیاسی و اقتصادی ما سبب شده که مردم دچار فقر و بدبختی و از هستی ساقط شوند و ملی شدن صنعت نفت موجب خواهد شد که عوایدی قریب دو برابر تمام مالیات‌ها بر بودجه کشور افزوده گردد و بالنتیجه سطح زندگی مردم این مملکت بالا رفته وضعیت طبقات فقیر و ناتوان بهتر شود...»

تمامی این موارد نشان می‌دهد که تصمیم ملی شدن صنعت نفت نه تنها برای یک قشری خاص بلکه تصمیم جمعی مردم ایران بوده. تصمیمی که اگر ادامه پیدا می‌کرد و موفقیت‌آمیز بود؛ نه تنها انگلیس بلکه دست آمریکا و شوروی هم ازدخالت در ایران کوتاه می‌شد. در آن زمان نیز دولت سروقت؛ یعنی دکتر محمد مصدق که اعضای غالب و خود مصدق جز جبهه ملی بودند؛ سیاست موازنه منفی را درپیش گرفت؛ همان سیاستی که نشان می‌دهد نباید به هیچ یک از قدرت‌های جهان امتیاز بدهد که اوج آن در ملی شدن صنعت نفت نمود پیدا کرد. همین‌جا بود که اولین تحریم‌های سنگین اقتصادی علیه ایران توسط انگلیس در سازمان‌های بین‌المللی اعمال شد و نیروهای نظامی خود را در خلیج‌فارس به‌صورت آماده‌باش درآورد تا درصورت نیاز به خاک ایران حمله نظامی انجام بدهد. در برخی موارد نیز دکتر مصدق برای فرار از انگلیس و شوروی، دست رفاقت به‌سوی آمریکا دراز کرد و خواستار کمک‌های مالی و سیاسی بود تا امورات کشور را جلو ببرد. سرانجام این تصمیم و خواست جمعی مردم ایران به کجا رسید؟! به کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد 1332 که منجر به سرنگونی دولت دکتر مصدق و پایان یافتن صنعت ملی شدن نفت گردید! پس از این واقعه آمریکا نیز در اذهان عمومی مردم ایران نقش منفی‌تری گرفت و اعتمادها به آمریکا رنگ باخت. شاهدهای آن را می‌توان در بازه 16 مهر تا 16 آذر پیدا کرد. سوم آذر، روز محاکمه دکتر مصدق و سرتیپ ریاحی در دادگاه نظامی پایان یافت. براساس حکم صادره دکتر مصدق به سه سال زندان مجرد و سرتیپ ریاحی به دو سال حبس تأدیبی محکوم شدند. در همین روز هم بود که دربار شاهنشاهی یک اعلامیه مبنی بر سفر نیکسون، معاون رئیس‌جمهور آمریکا به ایران در 18 آذرماه صادر کرد. نیت اصلی این سفر بازدید نیکسون از نتایج کودتایی بود که در ایران انجام دادند. اتفاق مهم دیگر این روز ورود سردنیس رایت، کاردار موقت سفارت انگلیس به تهران و صدور اعلامیه‌ای رسمی مشترک بین دو دولت ایران و انگلیس درباره برقراری مجدد و رسمی روابط ایران و انگلیس در روزهای بعد بود.

دولت زاهدی که پس از کودتای 28 مرداد بر سر کار آمد؛ مسئولیت داشت تا وضعیت و فضای جامعه را برای دیدار نیکسون و شاه آرام کند. حکومت پهلوی از بامداد 16آذر، تظاهرات دانشجویان را پیش‌بینی می‌کرده و در پی آن نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کردند. سربازان ارتش تعدادی از دانشجویان و اساتید را به‌دلیل انتقاد از حکومت پهلوی بازداشت کردند. دکتر علی‌اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران با اطلاع یافتن از این قضیه و برای پیشگیری از درگیری بین ارتش و دانشجویان و حفظ جان آن‌ها، دانشگاه را تعطیل کرد و دانشجویان از کلاس خارج و وارد محوطه دانشگاه شدند. زمانی نگذشت که سربازان گارد به‌بهانه تمسخر نظامیان توسط دو دانشجوی رشته ساختمان، با نقض قانون منع ورود نظامیان به محوطه دانشگاه، وارد فضای دانشگاه شده و برای پیدا کردن آن دانشجویان وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شدند.

در پی درگیری بین سربازان ارتش و دانشجویان، سه دانشجو به نام‌های مصطفی بزرگ‌نیا، فعال سیاسی گرایش چپ، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی، دانشجویان ملی‌گرا به شهادت رسیدند و ده‌ها دانشجوی دیگر مجروح شدند.

تمامی این موارد نقض بر ادعاهایی بود که در ابتدای یادداشت عرض شد. دشمنی آمریکا و غرب با جمهوری اسلامی نیست بلکه با مردم ایران است. مردم ایران که در پیچ‌های مختلف تاریخی تا درصدد پیشرفت و ترقی بودند با مخالفت‌ها و دشمنی‌های کشورهای بیگانه و غربی قرار گرفتند. از تحریم‌های اقتصادی گرفته تا اقدامات نظامی و سیاسی که مخالف خواست عمومی کشور بوده. جمهوری اسلامی نه تنها باعث دشمنی‌های بیشتر نشده بلکه از ابتدا درصدد آن بود تا دست بیگانگان و قدرت‌های غربی را از دخالت در کشور کوتاه کند تا قد مردم ایران در رسیدن به قله‌های پیشرفت و ترقی کوتاه نماند.