ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی! / "میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید میکند
انتظار این بود که سران اصلاحات در قبال این نامه به صحنه آمده و شهامت این را داشته باشند که دیکتاتورهای درون خود را به مردم معرفی و از آنان انتقاد کنند.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"میراث فکری روحانی" هنوز مردم را تهدید میکند
محمود واعظی، از مقامات دولت روحانی و از مردان حلقه اصلی رئیسجمهور اسبق، طی اظهاراتی در مصاحبه با خبرآنلاین گفته است: وقتی تحریم گریبانگیر اقتصاد یک کشور است به واسطه ارتباط با تعداد کمی از کشورها در روابط بازرگانی، تجاری و صنعتی، محدودیت مخربی بر اقتصاد کشورِ تحریم شده چیره میشود. در صورتی که مزیت در این است که امکان صادرات و واردات با هر کشوری میسر باشد و انتخابهای گستردهتری داشته باشیم.
او میافزاید: بر این اساس، مذاکرات رفع تحریمها و تصویب FATF دو فاکتور غیر قابل اجتناب و ضروری برای گشایش اقتصاد کشور هستند.[1]
*ایکاش آقای واعظی که در زمره چهرههای نجیب هم محسوب میشوند؛ از تجربه خود و دولت آقای روحانی درباره اثرات امضای برجام و سفر هیئتهای خارجی به ایران حرف میزدند.
اقداماتی که گفته میشد پر از گلابی است، کشور را از سرمایهگذاری خارجی فربه میکند و...
اما دست آخر به "خسارت محض و تقریبا هیچ" رسید، گرانیها بیشتر شد و آقای روحانی هم از این گفت که هرکس دنبال مذاکره با آمریکا باشد "دیوانه" است!
آقای واعظی با چه وجدان یا عقلانیتی حاضر شده این تجربه زیسته را به کناری بنهد و دوباره بر همان مسیر طی شدهی بیدستاورد پافشاری کند؟
واقعا چه نفعی در تلف کردن دستاوردهای کشور و عمر مردم وجود دارد که واعظی و امثال واعظی از تأکید بر کارآمدی در حل مشکلات کشور و کم بودن اثر تحریمها بری هستند و به جای آن بر چیزهایی تأکید میکنند که بیدستاوردی و غلط بودن آنها بر همه آشکار شده است.
واقعا واعظی که از قضا سوابق اطلاعاتی هم دارد، نمیداند که تحریمها علیه ایران اولا هیچوقت رفع نمیشود و ثانیا اثر آنها بر اقتصاد کلان ایران کمتر از 20 درصد است؟
واعظی که یک صاحبمنصب سطح بالای دولتی بوده است چرا به مردم نمیگوید که بخش اعظم گرانی موجود در بازار کالا و خدمات ایرانی هیچ ربطی به تحریم ندارد و مثلا مسئله گرانی مسکن در ایران اسیر ناکارآمدی است نه اسیر تحریم!
دقت شود که یکی از دردهای ما در سیاست ایرانی؛ همین سبک و سیاق غلط برخی رجال سیاسی در لجبازی و بیتوجهی به عبرتها و تجربیات انباشته است که موجب افزایش نیافتن سرعت پیشرفت ایران و حل نشدن مشکلات ساده مردم میشود.
البته بیان این نکته هم در اینجا ضروریست که اگر واعظی و امثال واعظی احساس میکردند این حرفهای غلط آنها خریداری ندارد و به محض بیان؛ از سوی مراجع اجتماعی از قبیل استادان دانشگاه، وعاظ، دانشجویان و سلبریتیها مؤاخذه خواهند شد که چرا بر یک تجربه غلط اصرار دارند؛ حتما شنوای چنین اظهاراتی نمیبودیم.
***
ناامیدی رئیسپلیس راهور از بهبود وضعیت ایمنی خودروها
یک پلیس اینگونه ناامید میشود!
سردار حسینی، رئیسپلیس راهور ناجا طی سخنانی در شورای راهبری تصادفات استان مرکزی در اراک با اعلام کشته شدن بیش از 20 هزار نفر طی سال گذشته در تصادفات جادهای در ایران گفته است: باوجود تلاشهای صورت گرفته در سطح کشور اما کماکان در موضوع تصادفات تا نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.
او میافزاید: کشور ایران 1.3 درصد جمعیت دنیا را دارد و عدد منطقی جان باختگان تصادفات نسبت به جمعیت باید 14 هزار نفر باشد. هر چه از این عدد بالاتر باشد یعنی نتوانستیم در مهار تصادفات و ترافیک و کنترل تصادفات کار مثبت و موثری انجام دهیم.
به گزارش ایرنا، این مقام بلندپایه پلیس در بخش دیگری از سخنان خود تصریح میکند: به نظر میرسد بر مدار خودرو و وسایط نقلیه امیدی به بهبود وضعیت نداریم و باید تمام تلاش خود - برای کاهش تصادفات - را بر دومقوله راه و عامل انسانی قرار دهیم. اگر این دو مقوله به خوبی مدیریت شود میتوان امید داشت که موفقیتهای خوبی در آینده کسب شود.[2]
*مقوله تصادفات جادهای در ایران و تلفات آن یک قصه پر غصه است که البته بخش مهمی از مسئولیت آن هم متوجه مردم است!
پیش از این و در دهه 80 بود که رقم بالای کشتگان جادهای در ایران با انتقادات شدید و اصولی رسانهها مواجه شد.
کار به جایی رسید که عبارت "جادههای مرگ" در سایتهای خبری و رسانهها پررنگ شد و حتی مقامات هم نسبت به آن انتقاد کردند. و هرچه بود اما در این آمد و رفتهای رسانهای و با کمک همه، میزان تلفات ناشی از تصادفات کاهش یافت و حتی در مقاطعی به نرم جهانی هم رسید.
ولی متأسفانه غفلتها باز هم آغاز شد... کسانی از مردم با ماشینهایی که صرفا برای شهر طراحی شده بودند و مناسب جاده نبودند به مسافرتهای جادهای شتافتند، برخی خودروسازهای داخلی همچنان نسبت به ایجاد ایمنی بیشتر کاهلی کردند، مسافرتهای بیاحتیاط به مد روز تبدیل شد، برای تردد در راههای روستایی فرهنگپذیری صورت نگرفت و نقاط حادثهخیز جادهای نیز همچنان وجود داشتند.
و در نتیجه رسیدیم به فضای امروز که تلفات جادهای مجددا به کانال قبلی بازگشتهاند و رئیس پلیس راهور هم پس از سالها تلاش پلیس و رسانهها اما رسما اعلام میکند نسبت به بهبود وضعیت خودرو امیدی نداریم.
هرچه هست اما شهروندان و هر کسی که از خودروی شخصی برخوردار است باید بدانند که امنیت سفرهای جادهای فقط با عقلانیت حفظ میشود و حتی اگر وضعیت خودروها و جادهها و... هم اصلاح شود ولی مادام که مردم با ماشینهای شهری به مسافرت جادهای بروند، مادام که رانندگان در حین خستگی توقف نکنند، مادام که سرعت زیاد در جاده یک تفریح باشد و مادام که عابران جادههای روستایی (که یکی از اصلیترین بخشهای تلفات جادهای در حیطه آنهاست) به قوانین عبور و مرور در جادهها تمکین نکنند؛ وضعیت تلفات جادهای بهبود نخواهد یافت.
***
ورود آرمین برای محو کردن نامه فائزه هاشمی!
محسن آرمین، فعال ستادی اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی پیرامون نامه خانم فائزه هاشمی در زندان که برای انتقاد از رفتارهای دیکتاتورمآبانه اصلاحطلبان نانجیب با سایر زندانیان منتشر شد با ایلنا مصاحبه کرد.
آرمین در بخشی از این مصاحبه مدعی شد:
"اقدام خانم فائزه هاشمی را در نقد علنی رفتارهای استبداد طلبانه در زندان شجاعانه ارزیابی میکنم. با کمال تأسف وضعیتی که خانم هاشمی به نقد آن پرداختهاند هرچند پدیده محدودی است اما در زندانهای سیاسی امر بی سابقهای نیست. پیش از انقلاب مجاهدین خلق در زندان سرآمد این گونه برخوردها بودند. در سالهای اخیر افرادی که در رابطه با این سازمان دستگیر شدهاند و به ویژه سلطنت طلبان در زندان به این رفتار شهرهاند. "[3]
*اظهارات آرمین مبنی بر اینکه خانم هاشمی در نامه خود از منافقین و سلطنتطلبان انتقاد کرده نه اصلاحطلبان (!) در حالی است که هاشمی در نامه سرگشاده خود ابراز داشته بود که این افراد "مبارزین نامآشنا و نظریهپرداز" هستند. ضمن اینکه در نامه خود صراحتا از عبارت "چپها" نیز استفاده میکند.
در واقع اینکه خانم هاشمی در نامه خود از اصلاحطلبان انتقاد کرده؛ امر قابل کتمانی نیست.
در عین حال شاهدیم که رفتار این چپهای نانجیب در زندان به بیرون نیز تسری دارد و کسی مثل محسن آرمین به راحتی حاضر است منظور خانم هاشمی را وارونه جلوه دهد تا به آن دیکتاتورهای محبوس کمک کرده باشد!
البته کتمان حقیقت از محسن آرمین که بواسطه فتنه 88 و ماجرای تقلب نیز به زندان افتاده بود؛ چیز عجیبی نیست.
انتظار این بود که سران اصلاحات در قبال این نامه به صحنه آمده و شهامت این را داشته باشند که دیکتاتورهای درون خود را به مردم معرفی و از آنان انتقاد کنند. لکن شاهد سکوت آنها و لاپوشانی امثال آرمین هستیم.
اظهارات آرمین همچنین نشان میدهد که خانم هاشمی در نامه خود راست گفته بود که در مقابل اصلاحطلبان نانجیب حتی خطر جان او نیز وجود دارد.
چه اینکه وقتی شاهدیم یک باند درون زندان؛ نیروهای جانبرکفی مثل محسن آرمین در بیرون از زندان هم دارد؛ هیچ بعید نیست که تهدیدات علیه خانم هاشمی واقعیتر از این باشد.
***
1_ khabaronline.ir/xmH5p
2_ www.irna.ir/xjRFdQ
3_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1533215