وصیت امام حسن عسکری (ع) به یارانش چه بود؟
یکی از مجموعه گنجینههای بسیار مفید و گرانبها که میتواند در هدایت و ارشاد انسانها بسیار مفید و کارساز باشد، وصیتهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وصیتهای متعددی نسبت به امام علی علیه السلام ابوذر و دیگر اصحاب نقل شده است.
یکی از مجموعه گنجینههای بسیار مفید و گرانبها که میتواند در هدایت و ارشاد انسانها بسیار مفید و کارساز باشد، وصیتهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وصیتهای متعددی نسبت به امام علی علیه السلام، ابوذر و دیگر اصحاب نقل شده است. امام علی علیه السلام نیز نامه ها و وصیتهای متعددی دارند و همین طور دیگر امامان علیهم السلام.
به گزارش «تابناک»؛ امام حسن عسکری علیه السلام چند روز قبل از شهادت در مجلسی که چهل تن از دوستان و یاران ایشان، از جمله: محمد بن عثمان، معاوی بن حکم و محمد بن ایوب حضور داشتند، بعد از نشان دادن جمال زیبای حضرت مهدی علیه السلام چنین فرمود: او (اشاره به حضرت مهدی علیه السلام) بعد از من صاحب و خلیف شماست. او قائمی است که گردنها منتظرانه به سوی او کشیده می شود. هنگامی که زمین از ستم و ناروا پر شد، خروج می کند و زمین را از قسط و عدل سرشار می سازد.
آنگاه حضرت به شیعیان وصیتی فرمود که در آن، مکارم اخلاق، تقوای الهی، مصالح عمومی، روابط حسنه با اهل سنت و راه های خودسازی مطرح گردیده است: «أوصیکم بتقوی الله و الورع فی دینکم و الاجتهاد لله و صدق الحدیث و أداء الأمان الی من ائتمنکم من بر أو فاجر و طول السجود و حسن الجوار فبهذا جاء محمد صلی الله علیه و آله؛[1] شما را به تقوای الهی و ورع و دوری از حرام در دینتان، تلاش برای خدا، راستگویی در سخن گفتن، ادای امانت به کسی که به شما اعتماد کرده است؛ چه خوب باشد و چه بد، طولانی کردن سجده های نماز و حسن همسایه داری سفارش می کنم؛ چراکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این [رسالت] را آورده است.»
اساسی ترین پایه های اجتماع
در جملات فوق به اصلیترین پایههای یک اجتماع خوب و کامل اشاره شده است که عبارتند از:
1- اجتماع، آرامش و زندگی مناسب نیاز دارد که در درون آن گناه وجود نداشته و «تقوا» بر آن حاکم باشد و از حرام خوری، اختلاس، رشوه خواری، ربا و... به دور بوده، «ورع» شیو رفتاری مردم باشد؛
2- تلاش برای خداوند برای اغراض دنیوی و زودگذر، عامل دیگری برای قوام اجتماع مناسب و نمونه است؛
3- علامت دیگر برای اجتماع نمونه، راستگویی و پرهیز از دروغگویی است. اگر بازاریان، معلمین، شاگردان، مسئولان، کارگران، کارمندان و... از دروغ دوری کنند، آرامش روانی خاصی بر جامعه حاکم خواهد شد؛
4- امانتداری، از دیگر پایههای اجتماع سالم و نمونه است. اگر در امانتهای مالی، اسراری، آبرویی و... خیانت نشود و امانات را به اهلش بسپارند، آن جامعه هم آرامش دارد و هم پیشرفت خواهد کرد؛
5- در زندگی شهری، خصوصا زندگی آپارتمانی، میطلبد که قوانین همسایه داری و مراعات حقوق یکدیگر در رأس امور قرار گیرد. حقیقتا اگر حقوق همسایگان مراعات نشود، زندگی به جهنم تبدیل خواهد شد.
رفتار نیکو با اهل سنت
در طول تاریخ تلاش استعمار بر این بوده است که بین شیعه و سنی اختلاف و درگیری ایجاد کند و آنها را به جان هم بیندازد تا حکومت کند. این تلاش در زمان ما با ظهور وهابیت و گروههای تکفیری همچون طالبان، القاعده، داعش، النصره و... به اوج خود رسیده است. بر همگان لازم است که با حفظ اصول مذهب و تبیین منطقی پایههای مذهب خویش، وحدت بین مسلمین را که در واقع پای فشردن بر نقاط مشترک است، حفظ نموده و رابطهای حسنهای با هم داشته باشند.
حضرت عسکری علیه السلام به شیعیان سفارش فرموده است: «صلوا فی عشائرهم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و أدوا حقوقهم؛ [2] بین عشایر آنان [اهل سنت] نماز بخوانید و در تشییع جناز آنها شرکت کنید و بیماران آنان را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید.» هرچند ظاهر عبارات فوق عام به نظر میرسد و شامل همه همسایگان و مسلمانان میشود؛ ولی با توجه به روایات دیگر اهل بیت علیهم السلام با همین مضمون در مورد اهل سنت، مراد از جملات فوق، شرکت در مراسمهای اهل سنت میباشد.
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه همین سفارشات را فرموده است که: «صلوا فی عشائرهم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و أدوا حقوقهم...» [3]
شادی اهل بیت علیهم السلام از رفتار شیعیان
اگر شیعیان به دستورهای اجتماعی فوق که از زبان حضرت عسکری علیه السلام بیان شد و مدارایی که نسبت به اهل سنت سفارش شده است، مقید و پایبند باشد، نه تنها ثواب دارد و باعث آرامش و امنیت در جامعه میشود؛ بلکه باعث خوشحالی و شادی اهل بیت نیز میشود؛ لذا حضرت عسکری علیه السلام می فرمایند: «فان الرجل منکم اذا ورع فی دینه و صدق فی حدیثه و أدی الأمان و حسن خلقه مع الناس قیل هذا شیعی فیسرنی ذلک؛ اگر یک نفر از ما در دین خود پرهیزگار و سخنش راست باشد و به امانت خیانت نکند و اخلاقش با مردم نیکو باشد، (مردم) میگویند که این شخص شیعه است پس این سخن مرا خوشحال میکند.»
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه این جملات را دارد. آنجا که میفرمایند: «قیل هذا جعفری فیسر بی ذلک و یدخل علی منه السرور و قیل هذا أدب جعفر و اذا کان علی غیر ذلک دخل علی بلاؤه و عاره و قیل هذا أدب جعفر؛ [4] گفته میشود این جعفری است پس من خوشحال و از این رفتار شادمان میشوم. گفته میشود این است اثر تربیت جعفر (حضرت صادق علیه السلام)؛ ولی اگر برخلاف این دستورات رفتار شود، ننگ و عارش بر من وارد شده، گفته میشود: این هم تربیت جعفر علیه السلام.»
مایه زینت یا ملامت
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه سفارشات خود میفرمایند: «اتقوا الله و کونوا زینا و لا تکونوا شینا جروا الینا کل مود و ادفعوا عنا کل قبیح فانه ما قیل فینا من حسن فنحن أهله و ما قیل فینا من سوء فما نحن کذلک لنا حق فی کتاب الله و قراب من رسول الله و تطهیر من الله لا یدعیه أحد غیرنا الا کذاب؛ [5] از خدا بترسید و زینت ما (اهل بیت) باشید و دوستی را برای ما بیاورید (و زمین محبت مسلمانان را نسبت به ما فراهم کنید) و هر زشتی را (با رفتار و گفتار نیک) از ما دور کنید. هر چیز خوبی که درباره ما گفته شود، درست است؛ ولی چیزهای بدی که درباره ما گفته میشود، ما اهل آن نیستیم. در کتاب خداوند حقی برای ما (به گردن مردم) وجود دارد (مانند اطاعت و دوستی ما) و خویشاوند (و فرزندان) رسول خدا صلی الله علیه و آله! و خداوند ما را (در آیه تطهیر) پاک شمرده است و هیچ کسی غیر از ما نمیتواند ادعای چنین مقامی را نماید، مگر کذاب.»
در این فقرات نیز چند دستور اخلاقی بسیار مهم به شیعیان داده شده است:
1- اینکه با رفتار و گفتار خویش زینت اهل بیت علیهم السلام باشند و باعث جلب و جذب مسلمانان به ایشان شوند و کاری نکنند که مردم آنها را به عنوان شیع بد رفتار و بد گفتار سرزنش و ملامت نمایند. شعرانی، از فرزندان شقران، غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله میگوید: در زمان منصور به خان منصور رفته بودم تا به من کمک کند که دیدم جعفر بن محمد (خارج شد. خدمت حضرت نیازم را عرض کردم، حضرت دوباره نزد منصور برگشت و مبلغی کمک از او برایم گرفت و آن را پنهانی داخل آستینم قرار داد، آنگاه فرمود: «ان الحسن من کل أحد حسن و انه منک أحسن لمکانک منا و ان القبیح من کل أحد قبیح و انه منک أقبح لمکانک منا؛ [6] کار نیک از هر کسی خوب است؛ ولی از شما به جهت نسبتی که به ما داری (و شیع ما هستی) بهتر است؛ و هر زشتیای زشت؛ ولی از تو زشت تر؛ چون تو با ما نسبت داری.»
2- اهل بیت علیه السلام دارای چند ویژگی هستند که قرآن نیز به آن اشاره فرموده است: یکی حق اطاعت است که بر همگان واجب گشته از آنان اطاعت نماید، چنان که قرآن کریم میفرماید: «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم» [8]؛ «ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت اند و، چون پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام عصمت میباشند نیز] اطاعت کنید.»
دوم، حق دوستی و مودت است که خداوند واجب فرموده: «قل لا أسئلکم علیه أجرا الا المود فی القربی» [9]؛ «بگو از شما [در برابر رسالتم] هیچ پاداشی نمیخواهم، جز مودت و دوستی نزدیکانم را [که بنا بر روایات بسیار، اهل بیت علیهم السلام هستند].»
سوم، عصمت اهل بیت علیهم السلام است که در آیات متعددی، از جمله آیه تطهیر [10] به آن اشاره شده است که به روایت شیعه و سنی، حضرت محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند.
چند دستور برای خودسازی
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه وصیت خویش چند دستور اخلاقی مهم که در سازندگی فردی شیعیان مؤثر است، بیان میفرمایند: «أکثروا ذکر الله و ذکر الموت و تلاو القرآن و الصلا علی النبی صلی الله علیه و آله فان الصلا علی رسول الله عشر حسنات احفظوا ما وصیتکم به و أستودعکم الله و أقرأ علیکم السلام؛ [11] خدا را بسیار یاد کنید و مرگ را نیز فراوان یاد نمایید و قرآن را بسیار تلاوت کنید و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله بفرستید؛ زیرا صلوات دو حسنه دارد و آنچه را به شما سفارش کرده، در حفظ آن بکوشید. شما را به خدا میسپارم و بر شما درود میفرستم.»
در فقرات فوق به چند امر دربار خودسازی سفارش شده است:
1- یاد مرگ
یاد مرگ آثار گرانبهایی در سازندگی انسان دارد که فقط به یک حدیث از حضرت صادق علیه السلام اشاره میشود که میفرمایند: «ذکر الموت یمیت الشهوات فی النفس و یقلع منابت الغفل و یقوی القلب بمواعد الله و یرق الطبع و یکسر أعلام الهوی و یطفئ نار الحرص و یحقر الدنیا؛ [12] یاد مرگ شهوات نفسانی را میمیراند و ریش غفلت و کم توجهی را میخشکاند، و قلب انسان را نسبت به وعدههای الهی (خصوصا قیامت) محکم میکند و باعث رقت قلب (و روان شدن اشک) میگردد و پرچمهای هواپرستی را در هم میشکند و آتش (شعله ور) حرص و آز را خاموش میکند و دنیا را در دید انسان پست و کم اهمیت جلوه میدهد.» به راستی اگر برای یاد مرگ جز آثار فوق نبود، جا داشت که انسان هرگز آن را در زندگی فراموش نکند.
2- تلاوت قرآن
تلاوت؛ یعنی خواندن، تدبر و عمل به قرآن نیز در سازندگی، پیشرفت و آرامش انسان نقش مهم و تعیین کنندهای دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: «ان هذه القلوب تصدأ کما یصدأ الحدید. قیل: یا رسول الله! فما جلاؤها؟ قال: تلاو القرآن؛ [13] به راستی که این دلها، همچون آهن زنگار میگیرند. عرض شد: عامل جلای دلها چیست؟ فرمود: خواندن قرآن.»
و در جای دیگر فرمود: «یا بنی لاتغفل عن قراء القرآن فان القرآن یحیی القلب المیت و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی؛ [14] ای پسرم! از خواندن قرآن غافل مشو؛ زیرا خواندن قرآن دلها را زنده میکند و از بدیها و ستم دور میسازد.»
3- صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله
ذکر دیگری که در سازندگی انسان و افزوده شدن حسنات او اثر شگفت انگیزی دارد، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است. امام علی علیه السلام میفرمایند: «کل دعاء محجوب حتی یصلی علی محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله؛ [15] هر دعایی در پرده است (و اجابت نمیشود)، مگر وقتی که صلوات بر نبی صلی الله علیه و آله و آلش علیهم السلام فرستاده شود.»
حضرت صادق علیه السلام میفرمایند: «أثقل ما یوضع فی المیزان یوم القیام الصلا علی محمد و علی أهل بیته؛ [16] سنگینترین چیز در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است.»
و در پایان حضرت تأکید میفرمایند که شیعیان این وصیت نامه را حفظ کنند و بدان عمل نمایند.
حسن ختام
یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کمتر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف میگوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت میرساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم که اموال را به چه کسی بدهم؛ ولی قبل از آنکه من بپرسم، حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده!» عرض کردم: همین کار را کرده ام. سپس لحظ خارج شدن عرض کردم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام میرسانند. امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمیگردی؟ عرض کردم: برمیگردم. فرمود: 170 روز دیگر، ابتدای روز جمعه، سوم ربیع الثانی به جرجان وارد میشوی. آن وقت به مردم اعلان کن که من در آخر همان روز به جرجان میآیم. برو به سلامت! خداوند متعال تو و آنچه را با توست، به سلامت به اهل و اولادت خواهد رساند. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او را به حد کمال میرساند و او از اولیای ما خواهد بود. عرض کردم: یابن رسول الله! ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان میکند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمتهای الهی است. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما میکند، جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق ما [و شیعه] باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی (میگوید: نام پسر خود را احمد بگذار.
وی میگوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم و در روزی که حضرت معین فرموده بودند، به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السلام مرا وعده دادند که در آخر امروز به اینجا تشریف میآورند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند، وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال ایشان شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد کنم. اکنون شما حوایج و مسائل خود را مطرح کنید.
اول کسی که ابتدا به سؤال کرد «نضر بن جابر» بود. او عرض کرد: یابن رسول الله! پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمانش گذارد، روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهای آنان را برآورد «حتی قضی حوائج الجمیع؛ تا اینکه حوایج همه را برآوردند» و مسائل آنها را جواب فرموده، همان روز به سامراء مراجعت نمودند. [17] پی نوشتها
[1] تحف العقول، شیخ ابو محمد حرانی، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی (ع)، اول، 1382، ص 890.
[2] تحف، ص 890.
[3] مناهج الاخیار فی شرح الاستبصار، احمد علوی عاملی، قم، موسسه اسماعیلیان، اول، 1399 ق، ج 2، ص 126.
[4] مناهج الاخیار، همان، ج 2، ص 126.
[5] تحف العقول، ص 890.
[6] مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، قم، علامه، اول، 1379 ق؛ بحار، ج 47، ص 350.
[7]Ayannews.com/fa/tag1 - شیخ ابراهیم زکزاکی.
[8] نساء / 59.
[9] شوری / 23.
[10] احزاب / 33.
[11] تحف العقول، ص 890.
[12] بحارالانوار، ج 6، ص 132، ح 32.
[13] کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی، اول، 1397 ق، ج 1، ص 545، ح 2441.
[14] همان، ج 2، ص 200، ح 4032.
[15] کنز العمال، ج 1، ص 252، ش 2153.
[16] بحارالانوار، ج 94، ص 49، ح 9.
[17] بحارالانوار، ج 50، ص 262 264، ح 22.