وقتی بی توجهی به اضطراب، کودک را به یک اختلال روانی مبتلا میکند
متأسفانه عدم آشنایی بسیاری از خانوادهها با روشهای مواجهه با استرس و اضطراب موجب شده است تا این پدیدههای طبیعی به یک اختلال و بیماری در کودک منتهی شود.
متأسفانه عدم آشنایی بسیاری از خانوادهها با روشهای مواجهه با استرس و اضطراب موجب شده است تا این پدیدههای طبیعی به یک اختلال و بیماری در کودک منتهی شود.
به گزارش خبرنگار مهر؛ استرس و اضطراب از مشکلاتی هستند که همه مردم با آنها مواجه میشوند. با این حال برای برخی از افراد خصوصاً کودکان بروز استرس و اضطراب ممکن است کمی بیش از یک مشکل کوتاه مدت بوده و آغازی بر یک آسیب بزرگتر باشد.
دانشمندان اولین بار به صورت آکادمیک اضطراب را واکنشی به تراکم تنشهای غریزی مطرح کردند و پس از آن بود که به اضطراب به عنوان یک مشکل روحی جدی توجه شد.
تداوم شرایط استرس زا، خستگیهای جسمی و روحی ناشی از کار زیاد، توهین و تحقیر اطرافیان و قرارگیری بیش از حد در موقعیتهای متشنج و حساس فرد را درگیر یک اضطراب طولانی مدت میکند.
اهمیت توجه به اضطراب در کودکان بسیار حیاتی تر است. زیرا روحیه کودکان حساستر بوده و به دلیل روحیات آنان، بیش از دیگران تحت تنش قرار میکیرند.
قرارگیری در محیطهای ناآشنا حتی موجب استرس کودک میشود و آنان را در طولانی مدت با اضطراب مواجه میکند. این در حالی است که بزرگترها به ندرت با قرارگیری در محیطهای ناآشنا به استرس دچار میشوند.
عدم توجه به این مطلب از سوی بزرگترها که کودک بسیار بیشتر در معرض استرس و اضطراب است؛ موجب شده است تا استرس و اضطراب یکی از عوامل مهم در ایجاد آسیبهای روحی جدی در کودک شود. آسیبهایی که ممکن است تا سنین بزرگسالی همراه فرد باشد.
بسیاری از کودکان با قرارگیری در شرایط یا مکانهای جدید دچار اضطراب میشوند و تداوم این رفتار به تدریج به شکل گیری یک شخصیت مضطرب منجر میشود و حتی با بزرگ شدن کودک و پا گذاشتن به دوران نوجوانی ممکن است اختلالات اضطرابی جدیدی در او پدید آید.
اضطراب ناشی از توهین و تحقیر اطرافیان خصوصاً والدین، اضطراب ناشی از پذیرفته نشدن از جانب همسالان، اضطراب ناشی از قرارگیری در موقعیتهای جدید و ناشناخته از مهمترین عوامل بروز اضطراب در میان کودکان و نوجوانان است.
همچنین نداشتن خواهر و برادر، حضور در محیطهای پر از استرس، درگیری والیدن با یکدیگر و نقل مکانهای مکرر از عوامل دیگری هستند که به اضطراب در میان کودکان و نوجوانان منجر میشود.
عدم مواجه صحیح با اضطراب کودک به مشکلات جدی روحی در آنان منجر میشود
بروز اضطراب جدایی هم در سنین کودکی امری شایع است که معمولاً در کودکان و در زمانی که در مدرسه هستند بروز پیدا میکند. با این حال بسیاری از روانشناسان معتقدند بروز اضطراب جدایی امری طبیعی است و هشدار میدهند در صورتی که با این اضطراب به درستی برخورد نشود ممکن است آثار زیانباری را در روحیات و شخصیت کودک به دنبال داشته باشد.
برای مواجه مثبت با پدیده اضطراب جدایی لازم است مدرسه، خانواده و گروه دوستان برای پاداش دادن به پیشرفت و تلاش کودک در مدیریت اضطراب خود استفاده کنند. پاداشها میتوانند شامل تحسین، پاداش مالی یا انگیزههای کوچک برای تقویت رفتارهای مثبت باشند.
در صورتی که به اضطراب جدایی به درستی اهمیت داده نشود و کودک در مواجهه با این اضطراب تنها باشد؛ اضطراب جدایی به یک اختلال و بیماری منجر میشود
پریشانی مکرر و بیش از حد هنگام جدا شدن از خانه یا جدا شدن از افراد خاص؛ اکراه یا امتناع از دور بودن از خانه؛ اکراه یا امتناع از تنها در خانه دیگران ماندن؛ اکراه یا امتناع از خوابیدن در جایی غیر از خانه؛ کابوسهای مکرر درباره جدایی از مهمترین مواردی است که نشان میدهد اضطراب جدایی در فرد به یک اختلال تبدیل شده است.
متأسفانه عدم آشنایی بسیاری از خانوادهها با پدیده اضطراب جدایی موجب شده است تا این پدیده طبیعی به یک اختلال و بیماری در کودک منتهی شود. تأسف بارتر اینکه برخی از والدین هنگام مواجه با این اختلال در کودک، به جای حل این معضل با اتخاذ رویههای اشتباه به تشدید استرس و اضطراب در کودک اقدام میکنند.
طرحهایی همچون غربالگری اضطراب و دورههای آموزشی مخصوص والدین میتواند به کنترل به موقع اضطراب در کودکان و نوجوانان کمک زیادی کند.
بر اساس گزارش مسئولان بهزیستی به طور کلی از هر 8 کودک 1 کودک دچار اختلال اضطراب است و چنانچه مداخلات لازم برای رفع آن انجام نشود، میتواند به افت تحصیلی، رفتارهای اجتنابی، ترس مرضی و افسردگی منجر شود.
در این میان شرکت در دورههای آموزشی و آشنایی والدین در مواجهه با پدیده اضطراب کودک بسیار حائز اهمیت است.
افزایش حس اعتماد به نفس، رشد استقلال طلبی، هویت بخشی و تسهیل فرآیند جامعه پذیری به نوجوانان کمک زیادی در کنترل اضطراب کودک خواهد داشت.
در حالی که تحقیر کودک مضطرب، بی توجهی و کوچک انگاری مساله اضطراب کودک و قرار گیری مداوم کودک در محیطهای استرسزا به آزار کودک منجر میشود.
تحقیر، تخریب شخصیت و خوار کردن مداوم در زمانی که کودک مضطرب است؛ نادیده گرفتن یا رد کردن درخواستهای کودک در هنگام جدایی از نزدیکان، محدود کردن تماس بدنی با کودک مانند عدم آغوش، بوسه یا سایر علائم مهرورزی از عواملی هستند که اضطرابهای ساده کودک را به آسانی به یک اختلال جدی و بیماری در کودک تبدیل میکند.
تشدید اضطراب در کودکان به مشکلات روحی و رفتاری نامناسبی در کودک منجر میشود که بیش از اطرافیان خود کودک را آزار میدهد.
بی خوابی و کابوسهای دائمی، مشکل در خوابیدن، شبادراری، احساس ناراحتی همیشگی و بی اخلاقی و بیحوصلگی، عدم تمایل به جدا شدن از والدین بهویژه از مادر و گریه بیش از حد هنگام تنهایی تنها بخشی از مشکلاتی هستند که کودک را در سنینی که باید کودکی و بازی کند آزار میدهند.