چهارشنبه 7 آذر 1403

وقتی رئیس ژاندارمری شیروان به انقلابیون پیوست / شهادت شهید "خوش قامت" در حمله به منزل یک ساواکی

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
وقتی رئیس ژاندارمری شیروان به انقلابیون پیوست / شهادت شهید "خوش قامت" در حمله به منزل یک ساواکی

حسین توفیقی، یکی از مبارزان انقلاب 57 در شیروان و دوست شهید خوش قامت از شهدای روزهای انقلاب در شیروان است که خاطرات زیادی از روزهای انقلاب در این شهرستان دارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصراترک از شیروان؛ سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برای کسانی که آن روزها را از نزدیک دیده و با تمام وجود لمس کرده اند ولو درآن زمان در سنین نوجوانی یا کودکی بوده باشند مالامال از خاطره هاست، که یکی از جاذبه‌های دهه فجر در طول سال ها نیز نقل همین خاطرات از زبان شخصیت‌های مختلف و حتی شهروندان عادی یا انقلابیون بوده اما در سال‌های اخیر در رسانه رسمی کمتر از این خاطرات می شنویم.

حسین توفیقی، یکی از مبارزان انقلاب 57 در شیروان و دوست شهید خوش قامت از شهدای روزهای انقلاب در شیروان است که به بهانه ایام الله دهه فجر خبرنگار عصراترک در این شهرستان گفتگویی با وی انجام داده و در ادامه به بیان خاطراتش می پردازیم. گفتنی است که وی پدر شهید علی توفیقی است که در سن 22 سالگی در جنگ هشت ساله ایران و عراق به شهادت رسیده بود. وی در گفتگو با خبرنگار ما با اشاره به اینکه سلطان رضایی یکی از نیروهای ساواکی زمان پهلوی در شهرستان شیروان بود که منزلش در خیابان دانش قرار داشت، ادامه داد: لحظه شهادت دوستم شهید خوش قامت در محل بودم، اما با چشمان خودم شهید شدنش را ندیدم. خراب کاران با عربده کشی به قصد آتش زدن پمپ بنزین اقدام می کنند، شهید خوش قامت به همراه تعدادی از دوستانمان به سمت خیابان رزاز رفته بودند تا زمانی که طرفداران شاه متوجه شدند به منزل سلطان رضایی پناه بردند. توفیقی ادامه داد: نیروهای شاهه به منزل سلطان رضا حمله کردند و متوجه شدند که کسی در منزل نیست، اما در همین حین تیراندازی شروع شد و شاه دوست ها از بالای پشت بام منزلش به سمت بچه‌های انقلابی شلیک کردند اما تیر هیچکدام به نیروهای انقلابی اصابت نکرد. این رزمنده انقلابی با بیان اینکه به دنبال صدای تیراندازی، نیروهای ژاندارمری هم آمدند، گفت: براثر تیراندازی نیروهای ژاندارمری، شهید خوش قامت به شهادت رسید و چندین نفر نیز مجروح شدند و به بیمارستان منتقل شدند. وی خاطرنشان کرد: شهید خوش قامت پدر و مادرش را در کودکی از دست داده بود و به همراه مادربزرگش زندگی می کرد. توفیقی از خاطراتش در رابطه با اعلام همبستگی ارتش با نیروهای انقلابی توضیح داد: بعد از اینکه ارتش همبستگی خود را با انقلاب و امام خمینی (ره) اعلام کرد، نیروهای شهربانی شیروان درب شهربانی را بستند و به بجنورد فرار کردند، که بعد از این اتفاقات ژاندارمری شیروان هم به دست نیروهای انقلابی افتاد. وی یادآور شد: همچنین در آن زمان فردی به نام "عزیزی" رئیس ژاندارمری شیروان بود که در آستانه انقلاب، به اتومبیلش عکس امام خمینی (ره) را نصب کرد و در سطح شهر می چرخید و شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی سر می داد. توفیقی با اشاره به اینکه انقلاب در شیروان دیر به ثمر رسید، اضافه کرد: متاسفانه در آن روزها در شیروان کسی که رهبری انقلاب این شهر را عهده دار شود وجود نداشت به همین دلیل انقلابی ها به صورت تکی حرکت می کردند که باعث تاخیر در شکل گیری انقلاب این شهر شده بود. اولین راهپیمایی انقلابی ها در شیروان از کمربندی قدیم تا میدان انقلاب وی اضافه کرد: در اوج گیری روزهای انقلاب در شیروان، محمد کاظم صبوری، اولین نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب، علم دارِ انقلاب در شیروان بود که از دبیرستان واقع در خیابان کمربندی قدیم روبروی پارک جنگلی شیروان دانش آموزان را از مدرسه خارج و اولین راهپیمایی را در شیروان راه انداخت و از کمربندی قدیم تا میدان انقلاب حرکت کردند. وی با اشاره به اینکه در روزهای انقلاب در چهارراه ژاندارمری شیروان، مغازه ای داشتم، گفت: در راهپیمایی همان روز مغازه ها را تعطیل کردم و با جمعیت تظاهر کننده همراه شدم و جمعیت در مسیر حرکت به سمت میدان انقلاب می رفت اما شعاری جز صلوات سرداده نمی شد. توفیقی یادآور شد: بعد از این که مردم به میدان انقلاب رسیدند، آقای صبوری، به بالای یک تریلی که در آن نقطه پارک شده بود، رفت و گفت ما امام خمینی را می خواهیم و باید امام بیاید، که بعد از این راهپیمایی و همبستگی ژاندارمری شیروان، راهپیمایی ها ادامه داشت، مردم جرات پیدا کرده بودند و در خیابان های اصلی شهر حضور پیدا می کردند و شعار می دادند. این پدر شهید اظهار داشت: روز تشییع جنازه شهید خوش قامت، قرار شد که جنازه اش را به حوزه علمیه آیت الله حکیم شیروان برده تا نماز بر پیکرش خوانده شود، که خیابان مالامال از جمعیت بود. وی ادامه داد: این در حالی بود که شهربانی به ارتش بجنورد خبر داده بود و ادوات نظامی زیادی را به محل خیابان حکیم شیروان آوردند و بخش زیادی از مردم متفرق شدند، همچنین در آن روز آقای صبوری و حاج محمد ابراهیم ابراهیم پور را دستگیر کردند و اسم من نیز در لیست آشوب گرها به ساواک داده شده بود. توفیقی بیان داشت: من بی خبر از همه جا برای آوردن طلبه ای جهت خواندن نماز میت رفته بودم که جنازه شهید را به شهر زیارت کنونی بردیم و تدفین انجام شد. وی اضافه کرد: یک روز جمعه که مغازه ام تعطیل بود و به روستا برای کارهای کشاورزی رفته بودم، چند نفر از همسایه ها به من اطلاع دادند که آشوبگران قصد آتش زدن مغازه ات را داشتند ولی مردم نگذاشته بودند اما کرکره و شیشه های مغازه و تمامی وسایل داخلش را شکسته بودند. این پدر شهید با بیان اینکه بعد از پیروزی انقلاب نیز ترکش های سلطنت طاغوتی در ایران و حتی شیروان وجود داشت، خاطرنشان کرد: پسرم علی، یک شب بعد از برگشت از مسجد، مورد حمله تعدادی ناشناس قرار گرفته بود و دستش را شکستند، این درحالی بود که من و حاج حسن از یک مسجد دیگر برمی گشتیم متوجه شدیم که یک جوان کف پیاده رو افتاده است، وقتی به او نزدیک شدیم، متوجه شدم پسرم علی است. توفیقی گفت: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران من در خیابان ورزش 19 زندگی می کردم، که در آن زمان یکی از خیابان های کم سکنه و آرام بود، به طوری که تنها سه منزل مسکونی در آن قسمت وجود داشت بقیه خیابان باغ بودند، که خرابکارها قصد حمله به منزل من را داشتند، ما هم برای دفاع از خودمان بشکه هایی 220 لیتری را از محل درش برش زده بودیم و داخلش را پر از سنگ و آجر کردیم تا در زمانی که کسی به منزل ما حمله کرد، بتوانیم سنگر بگیریم. وی اظهار داشت: خرابکارها شبی که قصد حمله به منزل من را داشتند، در نیمه راه وقتی آدرس منزل ما را پرسیدند، یکی گفته بود که توفیقی به همراه خانواده اش اسباب کشی کرد و به قم رفته و الان هم منزلش پر از نیروهای انقلابی است و آن ها هم از ترس فرار را بر ماندن ترجیح داده بودند.

انتهای پیام /