پنج‌شنبه 8 آذر 1403

ویژگی دکتر بهاروند تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی بود

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
ویژگی دکتر بهاروند تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی بود

زهرا ابوالحسنی منتقد و پژوهشگر گفت: ویژگی‌هایی که از لحاظ فردی در دکتر حسین بهاروند وجود دارد ما را به تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی نزدیک کرده است.

زهرا ابوالحسنی منتقد و پژوهشگر گفت: ویژگی‌هایی که از لحاظ فردی در دکتر حسین بهاروند وجود دارد ما را به تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی نزدیک کرده است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ فاطمه میرزاجعفری: کتاب «سلول‌های بهاری»، خاطرات تولید و توسعه سلول‌های بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند است. کسی که برای اولین بار در سال 1382 به همراه همکارانش در پژوهشگاه رویان موفق شد تا سلول بنیادین انسانی تولید کند و به واسطه آن علم بیولوژی را به شدت تکان دهد. بهنام باقری در طول مصاحبه‌هایی که با دکتر بهاروند انجام داده است، موفق شد تا خاطرات او را در قالب یک کتاب گردآوری کند.

حسین بهاروند، استاد و پژوهشگر در پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان، در اسفند 1350 در شهر اصفهان به دنیا آمد. اما پدر و مادرش از اهالی خرم‌آباد هستند. او در دانشگاه‌های شیراز، شهید بهشتی و خوارزمی تحصیل کرد و در سال 1376 به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال 1382 توانست برای اولین بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی و همچنین موشی را تولید کند.

در سال 1387 نیز به همراه همکارانش موفق به تولید سلول‌های بنیادی پرتوان القایی انسانی شد. این فعالیت‌ها او و همکارانش را قادر ساخت تا شاخه‌های مختلف پزشکی بازساختی را در ایران پایه‌گذاری کنند.

حسین بهاروند تاکنون بیش از سی جایزه ملی و بین‌المللی را از آن خود کرده است که از میان آن‌ها می‌توان به جایزه‌های رازی، خوارزمی، آیسسکو، آکادمی علوم جهان (TWAS)، یونسکو و جایزه مصطفی (نشان عالی علم و فناوری جهان اسلام) اشاره کرد. او همچنین لقب پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران را دارد.

به بهانه چاپ چهارم این کتاب که به تازگی توسط انتشارات راه یار منتشر شده است جلسه نقد و بررسی این کتاب با حضور بهنام باقری نویسنده کار و زهرا ابوالحسنی و حسام آبنوس به عنوان منتقد برگزار شد.

مشروح قسمت اول این جلسه را در ادامه می‌خوانید:

* آقای باقری همانطور که می‌دانید کتاب سلول‌های بهاری به دانش سلول‌های بنیادی و روایت فعالیت‌های دکتر حسین بهاروند می‌پردازد از آنجایی که موضوع علم در تاریخ شفاهی موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است از روند شکل گیری کار برای ما بفرمائید و اینکه نگارش و ویرایش کار چه مدت زمانی طول کشید؟

باقری: ایده این کار و روایت تاریخ شفاهی پیشرفت به بازدید رهبر از مپنا باز می‌گردد که در سال 96 اتفاق افتاد. در آن زمان رهبر نسبت به پیشرفت کشور بسیار استقبال و شادمانی داشتند و من هم شاهد این قضیه بودم و تصمیم به روایت پیشرفت گرفتم؛ در سال 97 شروع به انجام کارهای کتاب گرفتیم و تلاش داشتیم به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب برسیم؛ چراکه دانش سلول‌های بنیادی یکی از مباحث مهم کشورماست و ما در این زمینه یکی از هشت کشور برتر هستیم. مراحل کار را شروع کردیم و امید داشتیم که به چهل سالگی انقلاب برسد اما سخت گیری و کمال گرایی دکتر بهاروند سبب شد کار کمی با تأخیر انجام شود.

* ما آثار ترجمه‌ای بسیاری از بزرگان عرصه علم در حوزه تاریخ شفاهی داریم اما با توجه به تعداد زیاد بزرگان حوزه علم در کشور خودمان ما شاهد کارهای کمتری در این زمینه هستیم برای انتشار این کتاب و نگارش آن با چه چالش‌هایی رو به رو بودید؟

باقری: مهمترین چالشی که وجود داشت عدم آشنایی و نبود نمونه اولیه بود که برای ما حالت آزمون و خطا را در کار به وجود می‌آورد، مخصوصاً اینکه تلفیق مباحث علمی با خاطره نگاری کار سختی بود و مادر ابتدای کار تلاش کردیم که خاطره نگاری مباحث علمی و پیشرفت سلول‌های بنیادی را داشته باشیم اما پس از آن دیدیم که خاطرات دکتر بهاروند هم خوب است و تلفیق این دو را انجام دادیم. به نظرم این کار خوب از آب درآمد و در بازخوردهایی که داشتم بسیاری تاکید کردند که مباحث علمی خوب بود و به نوعی ساده نگاری در مباحث علمی رخ داده است اما بسیاری هم بر این مسئله که نیازی نبوده تا این اندازه به بحث سلول‌های بنیادی بپردازیم تاکید کردند.

یکی از مباحثی که در عرصه کتابخوانی کشور وجود دارد بحث خاطرات افراد موفق اعم از دانشمندان، اقتصاد دانان و از این قبیل افراد است؛ ما در ایران از این فرصت‌ها بسیار زیاد داریم که به لحاظ فرهنگ بومی ایرانی_ اسلامی می‌توانیم به آن بپردازیم و امیدوارم روایت پیشرفت شروعی برای این کار باشد.

* به نظر شما مخاطب این کتاب چه افرادی هستند؟

باقری: در نگاه اول دانشجویان و دانش آموزان که سازنده آینده کشور هستند. اما کتاب سه ساحت متفاوت دارد ابتدا بحث خانواده و همسرداری و دیگری زندگی دکتر بهاروند که می‌تواند الگویی برای همه باشد برای مثال بخش همسرداری آن می‌تواند برای بانوان بسیار جذاب باشد و یک بحث هم ساحت علمی کتاب است که مربوط به دانش آموزان و دانشجویان هستند که می‌توانند از زیر صفر شروع کنند و به مدارج بالا برسند.

* خانم ابوالحسنی نظر شما درباره کتاب چیست؟

ابوالحسنی: در نگاه اول به نظر من کتاب بسیار پیشرو است، چراکه قبل از این کتاب بیشتر توسط ستاد نانو دغدغه تاریخ شفاهی پیشرفت در عرصه نانو وجود داشت که توسعه تجربه‌ها را دنبال می‌کنند و همینطور کارفرما هم ستاد نانو بوده است که خب محدودیت هایی داشته است.

کتاب را از چند جهت ارزیابی کردم و به نقاط قوت آن می‌پردازم. ابتدا از لحاظ انتخاب سوژه؛ کتاب سوژه خوبی دارد و حوزه‌های مختلف علم و فناوری به لحاظ سوژه‌هایی که ما داشته‌ایم خوب بوده است. از لحاظ ویژگی‌های فردی که محور روایت است؛ دکتر بهاروند فردی است که خیلی نخبه نیست در عین حال که برترین دانشمند ما در عرصه علمی هستند اما از لحاظ شخصیتی و توصیفاتی که خودشان دارند خیلی این برتری را نمی‌بینیم و حتی در قسمتی از کتاب خطاب به دخترشان اشاره‌ای دارد که ایران جایی نیست که نخبگان جمع شوند و جایی است که باید تا سر حد مرگ کار کرد؛ این اتفاقی است که ویژگی برتری این سوژه است که از یک رشته، خانواده، شرایط رشد و تحصیلی معمولی بروز و ظهور داشته است و شما هیچ جایی نمی‌بینید که سرمایه گذاری خاصی وجود داشته باشد نتیجه این می‌توان باشد که ما می‌توانیم شبیه به دکتر بهاروند بسیار زیاد داشته باشیم.

از لحاظ احساس مسئولیت هم دکتر بهاروند نخبه ای است که از مردم جوشیده و ویژگی‌های متفاوت یک نخبه را نشان می‌دهد همچنین فراز و فرودهای بسیار زیادی در زندگی ایشان وجود دارد از لحاظ عاطفی و خانوادگی یک شخصیت ذوابعادی دارد که در نخبگان دیگر کمتر شاید داشته باشیم و بُعد اخلاقی، دینی و خانوادگی که دارد سبب روبه رویی ما با یک شخصیت چند وجهی شده است.

از لحاظ احساس مسئولیت هم دکتر بهاروند نخبه ای است که از مردم جوشیده است و ویژگی‌های متفاوت یک نخبه را نشان می‌دهد همچنین مشکلاتی که در جامعه ما می‌بینیم برای ایشان ساده به نظر می‌رسد برای مثال مسائلی مانند فرار نخبگان و توقعات آنان؛ ما حتی نمی‌بینیم که ایشان گله یا توقعی داشته باشد غیر از داستان علمی این مسائل همه کنار هم جمع شدند و در یک مصداق به صورت واقعیت وجود دارد و این برجستگی کتاب است.

باقری: من هم می‌پذیرم که ویژگی کتاب شخصیت منحصر به فرد دکتر بهاروند است. ما در حال حاضر با یک دانشمند دیگری چنین کاری را شروع کردیم؛ از آنجایی که افراد در زندگی چالش‌هایی دارند که منجر به پیشرفت و یا پس رفت آنان می‌شود تا زمانی که این چالش‌ها در قالب خاطره نگاری و الگو روایت نشود این چالش‌ها در زندگی شخصی هر یک از افراد باقی می‌ماند اما زمانی که روایت شوند برای مخاطب جذاب است.

ابوالحسنی: بله من احساس می‌کنم شاید این ویژگی در زندگی تمام دانشمندان ما باشد و روایت نشده است.

باقری: بله همینطور است ما در کار جدید خاطراتی را مشاهده کردیم که به لحاظ سیاسی و فرهنگی بسیار جذاب است و روایت نشده است که سبب می‌شود تصور کنیم این افراد منحصر به فرد هستند اما اگر خاطرات نوشته شود ویژگی‌ها مشخص می‌شود.

ابوالحسنی: به نظر می‌رسد روایتی که ما از نخبگان داریم و القا می‌کنیم یک روایت متفاوت است و به همین دلیل است که شاید توجه می‌کنیم.

باقری: ما در حوزه دانشمندانی که ذوابعاد هستند و جنبه‌های تک بعدی ندارند واقعاً سوژه‌های نابی داریم.

* خانم ابوالحسنی به نظر شما روایت دانشمندانی مانند دکتر بهاروند به خصوص برای قشر نوجوانان و جوانان ما و یا حتی افرادی که در ابتدای راه پیشرفت هستند چطور سبب ایجاد ذهنیت مناسب از این راه می‌شود و آیا کتاب «سلول های بهاری» توانسته است از دکتر بهاروند الگوسازی خوبی داشته باشد؟

ابوالحسنی: بنا بر فرمایش رهبری فتح الفتوح انقلاب پرورش چنین جوانانی است، منتهی شاید از بس روایت نشدند به خصوص جوانان پس از جنگ احساس می‌شود این افراد متفاوت هستند و روایت ما خیلی عمیق نیست و نتیجه این شده است که بر اساس ذهنیت‌ها تصور می‌کنیم نخبگان با شرایط خاصی رشد کردند اما امثال این کارها و روایت پیشرفت کمک می‌کند این ذهنیت بشکند و واقعی شود.

به لحاظ نحوه روایت‌ها چند ملاک درباره کتاب به نظرم رسید که بعد نیست در اینجا به آنها اشاره کنم. با توجه به اینکه روایت‌ها صرفاً برای روایت نیستند و ما یک هدف الگوسازی حتی تولید الگوهای حکمرانی و علوم انسانی را داریم نیازمند این هستیم که روایت مبتنی بر نظریه پیشرفت بومی باشد یعنی عینک نظری نویسنده از نوع بومی باشد. چراکه این مسئله شما را به عنوان نویسنده حساس می‌کند و زمانی که وارد سوژه می‌شوید می‌دانید به چه چیزی توجه کنید و حساسیت‌های ذهنی شما را القا می‌کند؛ این همان نظریه پیشرفت بومی است یعنی شما در زمان ورود به روایت باید بدانید که چه مسئله‌ای دغدغه شماست.

با توجه به اینکه روایت‌ها صرفاً برای روایت نیستند و ما یک هدف الگوسازی حتی تولید الگوهای حکمرانی و علوم انسانی را داریم نیازمند این هستیم که روایت مبتنی بر نظریه پیشرفت بومی باشد یعنی عینک نظری نویسنده از نوع بومی باشد

به نظرم روایت باید به نوعی قابل یادگیری باشد. ما روایت می‌کنیم که ابرقهرمان معرفی کنیم و حتماً اهداف جدی ما قابلیت یادگیری است و همین سوژه را می‌توانیم به نوعی روایت کنیم که قابلیت تکرار را به مخاطب ندهد؛ منصفانه بودن روایت هم اهمیت دارد و فراز و فرودها در کنار دستاوردها باید به خوبی روایت شود که این هم پذیرش روایت را بالا می‌برد در آخر هم امید بخش بودن نیز باید در نظر گرفته شود.

از لحاظ قابلیت یادگیری به نظرم این کتاب بسیار خوب است و قطعاً خواننده پس از خواندن قابلیت یادگیری را دریافت می‌کند که به دلیل ویژگی شخصیت دکتر بهاروند است که اثر بخشی دارد.

از لحاظ بیان فراز و فرودها هم فراز و فرودها گفته شده است اما در حقیقت توقع داشتم که فراز و فرودها بیشتر گفته شود برای مثال در کجای کار دکتر بهاروند تصمیم دیگری می‌گرفت یا درکجا نحوه مدیریت علمی و کاری را متفاوت می‌کرد. در طول کتاب ما یکسری خطاها و شکست‌ها را می‌بینیم اما بیشتر از بعد شکست‌های علمی به روایت می‌پردازیم و یا موانع ساختاری، اداری و علمی را می‌بینم اما معتقدم اگر بخواهیم قابلیت یادگیری کار را بالا ببریم و تجربه انباشته شده قبل را به مخاطب بگوییم شاید جا داشت این قسمت را کمی بیشتر انجام می‌دادیم.

از لحاظ امید بخشی هم کتاب بسیار خوب است و علی رغم اینکه مشکلات بیان شده است حتی مشکلات ساختاری و مثالی مانند بودجه و هماهنگی با مسئولان اما به واسطه همت و انگیزه‌ای که توسط دکتر بهاروند وجود داشته است روایت امید بخش شده است.

براساس مؤلفه نظریه پیشرفت من فکر می‌کنم سه عنصر بسیار کلیدی است که در یک روایت پیشرفت باید به خوبی به آن پرداخته شود؛ ابتدا ویژگی فردی قهرمان داستان است، دوم کار جمعی که شکل گرفته است چراکه هیچ پیشرفتی با یک فرد قهرمان رخ نمی‌دهد و حتماً ما یک کار جمعی قوی داریم و سوم ایده و اندیشه‌ای که محور کار بوده است چراکه اگر پیشرفتی بخواهد رخ دهد یکی از ویژگی‌هایی که سبب جلو رفتن آن شود ایده و فکر اولیه به عنوان محور کار است.

ایمان و باور موتور محرکه حرکت دکتر بهاروند است و در طول کتاب شاهد اعتماد به نفس به خودش و کشورش هستیم و بهاروند فردی است که به توانایی‌های خودش و کشورش ایمان دارداز لحاظ ویژگی‌های فردی نیز ایمان و باور به نوعی موتور محرکه حرکت دکتر بهاروند است و ما در طول کتاب شاهد اعتماد به نفس به خودش و کشورش هستیم و دکتر بهاروند فردی است که به توانایی‌های خودش و کشورش ایمان دارد با وجود اینکه کم مشکلات نمی‌بیند اما باور دارد که ایران و ایرانی می‌تواند.

باور به گذشته هم در فردی که نگاهش پیشرفت خود و کشور است قطعاً باید به عنوان یک سرمایه برای پیشرفت کشور باشد. باور به گذشته‌های پیشرفت کشور در دکتر بهاروند جدی است و این مسئله در بخشی که پیشرفت‌های پزشکی کشور بیان می‌شود مطرح شده و یا باور به میراث تمدنی که نشان می‌دهد دکتر بهاروند کشور را دارای سابقه تمدنی می‌داند. به طور کلی یک روحیه عزت نفس ملی را در دکتر بهاروند می‌بینیم که ملی و فردی است و با اینکه ایشان از یک خانواده روستایی است کاملاً به داشته‌های خود افتخار می‌کند این بسیار مهم است.

دکتر بهاروند افتخار کردن تعصبانه ندارد و مزیت‌ها را می‌گوید و عزت نفس کورکورانه ندارد. بحث مجاهدت و استقامت مقابل موانع هم مهم است و خستگی ناپذیری دکتر بهاروند قابل توجه است که یک مسیر دشوار را ساخته است؛ در مجاهدت هم مهم است که فرد نگاه تمدنی داشته باشد و از همان ابتدا که بحث ناباروری مطرح می‌شود کاملاً مشخص است که دکتر بهاروند رقابت تمدنی دارد و این نگاه ایشان وجود دارد در کل روایت به شکلی است که دکتر بهاروند از تمام این مشکلات لذت می‌برد.

یکی از ویژگی‌های دیگر امید به آینده است که دکتر بهاروند نه تنها برای خود بلکه برای کشور امید به آینده را دارد و برای کشور رؤیا دارد و می‌داند که شدنی است و این مسئله را ما از آنجایی دریافت می‌کنیم که دکتر بهاروند تجارب و تحقیقات خود را به زبان انگلیسی هم یادداشت می‌کند؛ در نگاه دکتر بهاروند علم و دین سازگار است و در تضاد نیستند؛ از همه مهمتر تعهد و تقید دکتر بهاروند نشان می‌دهد که چگونه یک نخبه از هدایت الهی استفاده می‌کند و به نظر من ویژگی‌هایی که از لحاظ فردی در ایشان وجود دارد تعبیر الگوی بومی اسلامی_ انقلابی نزدیک کرده است.

دکتر بهاروند نه تنها برای خود بلکه برای کشور امید به آینده را دارد و برای کشور رؤیا دارد و می‌داند که شدنی است و این مسئله را ما از آنجایی دریافت می‌کنیم که دکتر بهاروند تجارب و تحقیقات خود را به زبان انگلیسی هم یادداشت می‌کند از لحاظ حرکت جمعی هم یک خلاء که وجود دارد به دلیل اهمیت روایت کار جمعی برای ایجاد الگو این است که شاید در سطح کار جمعی دکتر بهاروند نتوانستیم خوب عمل کنیم و این ارتباط را در سطح ارتباط سازمانی می‌بینیم در حالی که می‌توانستیم به این اشاره کنیم که دکتر بهاروند چطور همکارانش را رشد می‌داد و به آنها چشم انداز و امید می‌داد چراکه همه این مسائل که برای دکتر بهاروند وجود داشته است برای همکارانش هم بوده است.

بحث تولید فکر و ایده‌ای که ایجاد می‌شود و بر اساس پیشبرد آن ایده کار جمعی شکل می‌گیرد هم مهم است. خب همانطور که می‌دانید در ابتدا بحث ناباروری بوده است و ما این ایده را از یک نیاز مهم کشور گرفته‌ایم در ادامه هم می‌بینیم که ایده چطور به سمت سلول‌های بنیادی و ذخیره خون بند ناف رفته است اما جا داشت که نسبت به این ایده‌ها توضیح بیشتر داده شود و جز ایده بحث ناباروری که بر اساس یک نیاز مهم کشور شکل گرفته است بقیه ایده‌ها انگار متکی بر اتفاق شده‌اند.

* آقای باقری به نظر شما هم دکتر بهاروند از سختی‌های مسیر پیشرفت لذت بردند؟

البته شاید این تعبیر درست نباشد؛ اما دکتر بهاروند مشکلات را مانع نمی‌بیند که درجا بزند و نگاهش نگاهی است که می‌خواهد به قله‌های علم برسد و این را مانع نمی‌داند بلکه سختی‌ها را نردبانی برای پرواز می بیند؛ اما در کتاب گفته شده است که در جایی از ادامه راه خسته شده است و این همسرشان بوده که دکتر بهاروند را امیدوار کرده و یا در جایی دیگر می‌گفتند زمانی که سلول‌ها را کشت می‌دادم هرگاه که نمی‌توانستم ادامه دهم به دنبال این بودم که ببینم چه گناهی کرده‌ایم که کارم پیش نرفته است و نوع نگاهش به مشکلات متفاوت بوده است.

اما در خصوص نپرداختن به کار جمعی و کاستی‌های آن؛ واقعیت این است که دکتر بهاروند در مسئله سلول‌های بنیادی تنها بود و اطرافیانشان هم اذعان دارند که کار چندانی نکردند و پس از راه اندازی دانشکده توسط دکتر بهاروند کار تیمی جدی شکل می‌گیرد و به کار تیمی هم تاکید دارند اما تا پیش از این تنها بودند.

ادامه دارد...

ویژگی دکتر بهاروند تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی بود 2
ویژگی دکتر بهاروند تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی بود 3
ویژگی دکتر بهاروند تعبیر الگوی بومی اسلامی‌انقلابی بود 4